لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
پروین اعتصامی

آن نشنیدید که یک قطره اشک

صبحدم از چشم یتیمی چکید

برد بسی رنج نشیب و فراز

گاه در افتاد و زمانی دوید

گاه درخشید و گهی تیره ماند

گاه نهان گشت و گهی شد پدید

عاقبت افتاد بدامان خاک

سرخ نگینی بسر راه دید

گفت، که ای، پیشه و نام تو چیست

گفت مرا با تو چه گفت و شنید

من گهر ناب و تو یک قطره آب

من ز ازل پاک، تو پست و پلید

دوست نگردند فقیر و غنی

یار نباشند شقی و سعید

اشک بخندید که رخ بر متاب

بی سبب، از خلق نباید رمید

داد بهر یک، هنر و پرتوی

آنکه در و گوهر و اشک آفرید

من گهر روشن گنج دلم

فارغم از زحمت قفل و کلید

پرده‌نشین بودم ازین پیشتر

دور جهان، پرده ز کارم کشید

برد مرا باد حوادث نوا

داد تو را، پیک سعادت نوید

من سفر دیده ز دل کرده‌ام

کس نتوانست چنین ره برید

آتش آهیم، چنین آب کرد

آب شنیدید کز آتش جهید

من بنظر قطره، بمعنی یمم

دیده ز موجم نتواند رهید

همنفسم گشت شبی آرزو

همسفرم بود، صباحی امید

تیرگی ملک تنم، رنجه کرد

رنگم از آن روی، بدینسان پرید

تاب من، از تاب تو افزونتر است

گرچه تو سرخی به نظر، من سپید

چهر من از چهرهٔ جان، یافت رنگ

نور من، از روشنی دل رسید

نکته درینجاست، که ما را فروخت

گوهری دهر و شما را خرید

کاش قضایم، چو تو برمیفراشت

کاش سپهرم، چو تو برمیگزید

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
گوهر اشک به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خاقانی

شب که مثال مه ذی‌الحجه دید

صورت طغراش ز مه برکشید

تا نهم ماه به طغرای ماه

حاج توانند به موقف رسید

چشم فلک بود مگر آفتاب

[...]

مولانا

چونک کمند تو دلم را کشید

یوسفم از چاه به صحرا دوید

آنک چو یوسف به چهم درفکند

باز به فریادم هم او رسید

چون رسن لطف در این چه فکند

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سلمان ساوجی

پیر من از میکده بویی شنید

دست زد و جامه سراسر درید

خرقه ازان شد که فرو شد به می

خرقه صدپاره که خواهد خرید؟

جان که غمش خورد و رسیدم به لب

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه