گنجور

 
پروین اعتصامی

یکی مرغ زیرک، ز کوتاه بامی

نظر کرد روزی، بگسترده دامی

بسان ره اهرمن، پیچ پیچی

بکردار نطعی، ز خون سرخ فامی

همه پیچ و تابش، عیان گیروداری

همه نقش زیباش، روشن ظلامی

بهر دانه‌ای، قصه‌ای از فریبی

بهر ذره نوری، حدیثی ز شامی

بپهلوش، صیاد ناخوبرویی

بکشتن حریصی، بخون تشنه کامی

نه عاریش از دامن آلوده کردن

نه‌اش بیم ننگی، نه پروای نامی

زمانی فشردی و گاهی شکستی

گلوی تذروی و بال حمامی

از آن خدعه، آگاه مرغ دانا

بصیاد داد از بلندی سلامی

بپرسید این منظر جانفزا چیست

که دارد شکوه و صفای تمامی

بگفتا، سرائی است آباد و ایمن

فرود آی از بهر گشت و خرامی

خریدار ملک امان شو، چه حاصل

ز سرگشتگیهای عمر حرامی

بخندید، کاین خانه نتوان خریدن

که مشتی نخ است و ندارد دوامی

نماند بغیر از پر و استخوانی

از آن کو نهد سوی این خانه گامی

نبندیم چشم و نیفتیم در چه

نبخشیم چیزی، نخواهیم وامی

بدامان و دست تو، هر قطرهٔ خون

مرا داده است از بلائی پیامی

فریب جهان، پخته کردست ما را

تو، آتش نگه‌دار از بهر خامی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مرغ زیرک به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ناصرخسرو

نگه کن سحرگه به زرین حسامی

نهان کرده در لاژوردین نیامی

که خوش خوش برآردش ازو دست عالم

چو برقی که بیرون کشی از غمامی

یکی گند پیر است شب زشت و زنگی

[...]

آذر بیگدلی

در ایام سلطان حسین، آنکه نامش

سرآمد بعدل از سلاطین نامی

شنیدم: وحید زمان عبد رحمن

چه الطاف آن خسروش گشت حامی

چنان در فن نظم شد شهره آخر

[...]

نشاط اصفهانی

بیا دور ساقی بگیریم جامی

که دوران گردون نگردد به کامی

بیا و بیاسا به میخانه کآنجا

نه گنجی نه رنجی، نه ننگی نه نامی

بیا تا ببینی به رویی و مویی

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه