دید موری در رهی پیلی سترگ
گفت باید بود چون پیلان بزرگ
من چنین خرد و نزارم زان سبب
که نه روز آسایشی دارم، نه شب
بار بردم، کار کردم هر نفس
نه گرفتم مزد، نه گفتند بس
ره سپردم روزها و ماهها
اوفتادم بارها در راهها
خاک را کندیم با جان کندنی
ساختیم آرامگاه و مامنی
دانه آوردیم از جوی و جری
لانه پر کردیم با خشک و تری
خوی کردم با بد و نیک سپهر
نیکیم را بد شمرد آن سست مهر
فیل با این جثه دارد فیلبان
من بدین خردی، زبون آسمان
نان فیل آماده هر شام و سحر
آب و دان مور اندر جوی و جر
فیل را شد زین اطلس زیب پشت
بردباری، مور را افکند و کشت
فیل میبالد به خرطوم دراز
مور میسوزد برای برگ و ساز
کارم از پرهیزکاری به نشد
جز به نان حرص، کس فربه نشد
اوفتادستیم زیر چرخ جور
بر سر ما میزند این چرخ دور
آسیای دهر را چون گندمیم
گرچه پیدائیم، پنهان و گمیم
به کزین پس ترک گویم لانه را
بهر موران واگذارم دانه را
از چه گیتی کرد بر من کار تنگ
از چه رو در راه من افکند سنگ
باید این سنگ از میان برداشتن
راه روشن در برابر داشتن
من از این ساعت شدم پیل دمان
نیست اینجا جای پیل و پیلبان
لانهٔ موران کجا و پیل مست
باید اندر خانهٔ دیگر نشست
حامی زور است چرخ زورمند
زورمندم من! نترسم از گزند
بعد از این بازست ما را چشم و گوش
کم نخواهد داد چرخ کم فروش
فیل گفت این راه مشکل واگذار
کار خود میکن، ترا با ما چکار
گر شوی یک لحظه با من همسفر
هم در آن یک لحظه پیش آید خطر
گر بیائی یک سفر ما را ز پی
در سر و ساقت نه رگ ماند، نه پی
من بهر گامی که بنهادم بخاک
صد هزاران چون ترا کردم هلاک
من چه میدانم ملخ یا مور بود
هر چه بود، از آتش ما گشت دود
همعنان من شدن، کار تو نیست
توشهٔ این راه در بار تو نیست
در خیال آنکه کاری میکنی
خویش را گرد و غباری میکنی
ضعف خود گر سنجی و نیروی من
نگروی تا پای داری سوی من
لانه نزدیک است، از من دور شو
پیلی از موران نیاید، مور شو
حلقه بهر دام خودبینی مساز
آنچه بردستی، بنادانی مباز
من نمیبینم ترا در زیر پای
تا توانی زیر پای من میای
فیل را آن مور از دنبال رفت
هر که رفت از ره، بدین منوال رفت
ناگهان افتاد زیر پای پیل
هم کثیر از دست داد و هم قلیل
روح بی پندار، زر بی غش است
آتشست این خودپسندی، آتش است
پنبهٔ این شعلهٔ سوزان شدیم
آتش پندار را دامان زدیم
جملگی همسایهٔ این اخگریم
پیش از آن کآبی رسد خاکستریم
حاصلی کش آبیار، اهریمنست
سوزد ار یک خوشه، گر صد خرمنست
بار هر کس، در خور یارای اوست
موزهٔ هر کس برای پای اوست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، موری به پیلی بزرگ نگاه میکند و با حسرت میگوید که چرا باید مانند این فیل بزرگ باشد. او از کوششهای خود و بیعدالتیهایی که متحمل شده، میگوید و اینکه تلاشش هیچگاه پاداشی نداشته است. موری که در سختی زندگی میکند، نسبت به شأن و مقام خود احساس حقارت میکند و معتقد است که در جهانی پر از ناهنجاریها و مشکلات، فقط به دنبال نان و روزی است.
او از چرخ روزگار و فشار زندگی سخن میگوید و تصمیم میگیرد که دیگر زیر بار ظلم نرود. موری به این نتیجه میرسد که نیازی به مقایسه با فیل بزرگ نیست و باید به جایگاه خود به عنوان یک مور افتخار کند. او با تأکید بر اینکه هر کس باید به اندازه توانایی خود بار خود را بکشد، به خودآگاهی و پذیرش شرایط خود میرسد و از مشکلات و سختیها درس میآموزد. این شعر در نهایت به موضوع خودپسندی و خطرات آن اشاره میکند و اهمیت خودشناسی و واقعبینی را تبیین مینماید.
هوش مصنوعی: موری در راه پیلی بزرگ را دید و گفت: باید من هم مانند این فیل بزرگ باشم.
هوش مصنوعی: من به این خاطر ضعیف و ناتوان هستم که نه در روز آرامشی دارم و نه در شب.
هوش مصنوعی: بار سنگینی را بر دوش کشیدم و هر لحظه تلاش کردم، نه مزد و پاداشی دریافت کردم و نه کسی گفت که بس است و کافی است.
هوش مصنوعی: مدت زیادی را در سفر بودم و بارها در راه دچار مشکل و سختی شدم.
هوش مصنوعی: با تلاش و زحمتی که به خرج دادیم، از زمین مکانی آرام و امن برای استراحت و سکونت فراهم کردیم.
هوش مصنوعی: ما دانهای از جوی برداشتیم و با کمی رطوبت و خشکی، لانهای را پر کردیم.
هوش مصنوعی: من با خوب و بد روزگار آشنا شدم، اما سرنوشت نیک من را کمارزش شمرد.
هوش مصنوعی: فیل با این اندازه بزرگش، در مقابل فیلبان من که از نظر فهم و دانش کوچک است، مانند موجودی ناتوان و ضعیف است که بر آسمان سرعشق ورزد.
هوش مصنوعی: در هر شب و صبح، نان فیل آماده است و آب و دانهی مور در جوی و نهر وجود دارد.
هوش مصنوعی: فیل با زیبایی و شکوه خود بر پشت بردباری نشسته و مور را به راحتی به زیر افکند و از بین برد.
هوش مصنوعی: فیل به خاطر قد و قامت بزرگش به خود میبالد، در حالی که مورچگان به خاطر کوچکیشان، برای به دست آوردن یک برگ یا ساز کوچک، سخت تلاش میکنند.
هوش مصنوعی: من به خاطر پرهیزکاریام به نتیجهای نرسیدم جز اینکه با حرص و طمع نان به دست آورم، هیچ کس با این کارها چاق و فربه نشد.
هوش مصنوعی: ما تحت تأثیر تقدیر و سرنوشت قرار گرفتهایم و این چرخ زمان به ظلم و ستم بر ما ادامه میدهد.
هوش مصنوعی: زندگی ما مانند آردی است که در آسیاب زمان پخته میشود. اگرچه در این دنیا دیده میشویم، اما در حقیقت وجودمان مخفی و ناشناخته است.
هوش مصنوعی: از این به بعد، من دیگر از لانهی خود خارج نمیشوم و دانههایم را برای مورچهها میگذارم.
هوش مصنوعی: چرا دنیا بر من سختی میآورد؟ چرا در مسیر من موانع و مشکلات ایجاد میکند؟
هوش مصنوعی: باید این مانع را کنار بزنیم تا راه روشن و روشنی برای آیندهامان فراهم شود.
هوش مصنوعی: از این لحظه به بعد من قوی و نیرومند هستم، دیگر اینجا جای قدرت و زور نیست.
هوش مصنوعی: لانهی مورچگان جایی برای یک فیل مست نیست؛ او باید در جای دیگری استراحت کند.
هوش مصنوعی: من تحت حمایت نیروی قوی آسمان هستم و به همین خاطر از خطرها نمیترسم.
هوش مصنوعی: از این به بعد، دیگر چشم و گوش ما از دنیا محروم نخواهد ماند و این روزگار هم به ما چیزی نخواهد فروخت.
هوش مصنوعی: فیل گفت این مسیر دشوار است، تو بهتر است کار خودت را انجام بده و به ما مربوط نیستی.
هوش مصنوعی: اگر فقط یک لحظه با من همراه شوی، ممکن است در همان لحظه خطراتی پیش بیاید.
هوش مصنوعی: اگر تو به سفر ما بیایی، همه چیز به هم میریزد؛ نه اثری از سر میماند و نه از بدن.
هوش مصنوعی: هر گامی که برداشتم و به زمین گذاشتم، به قیمت نابودی صدها هزار انسان چون تو تمام شد.
هوش مصنوعی: من نمیدانم آیا ملخ بود یا مور، ولی هرچه بود، به خاطر آتش ما تبدیل به دود شد.
هوش مصنوعی: همه مانند من شدن، کار تو نیست؛ وسایل و ابزار این مسیر، به تو مربوط نمیشود.
هوش مصنوعی: وقتی در فکر انجام دادن کاری هستی، خودت را درگیر مشکلات و شلوغیها میکنی.
هوش مصنوعی: اگر ضعف خود را بسنجی و قدرت من را نادیده بگیری، تا زمانی که توانایی ایستادن داری، به سوی من بیا.
هوش مصنوعی: لانه در نزدیکی قرار دارد، بنابراین از من فاصله بگیر. فایدهای از موجودی بزرگ مانند فیل برای تو که مانند مور هستی نخواهد بود، پس سعی کن به اندازه خودت عمل کنی.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو و طعمهای برای خودبینی نکن. آنچه را که به دست آوردهای، به خاطر نادانیات از دست نده.
هوش مصنوعی: من تو را زیر پا نمیبینم، اما تا زمانی که توان داری، زیر پای من خواهی آمد.
هوش مصنوعی: مورچگان کوچک هر یک به طریق خاص خود به دنبال فیل میروند، اما در واقع هر کسی که راهی را در پیش میگیرد، باید به شیوه خودش برود.
هوش مصنوعی: ناگهان زیر پاهای فیل افتاد و هم چیزهای زیادی از دست داد و هم چیزهای کمی.
هوش مصنوعی: روحی که بیپندار و خالی از خودخواهی باشد، مانند طلايی خالص و بدون ناخالصی است. خودپسندی و خودخواهی، چون آتش میسوزاند و ویرانگر است.
هوش مصنوعی: ما مانند پنبه در برابر این شعلهٔ سوزان هستیم و به اطراف خود آتش اندیشه را منتقل کردهایم.
هوش مصنوعی: ما همه همسایهٔ این آتشیم، قبل از اینکه آب برسد و ما تبدیل به خاکستر شویم.
هوش مصنوعی: اگر کشاورزی حاصل میآورد، باید مراقب باشد؛ زیرا ممکن است یک شیطان در کمین باشد که حتی اگر صد خوشه محصول داشته باشد، با سوزاندن یک خوشه، همه را نابود کند.
هوش مصنوعی: هر فرد با توجه به توانایی و قدرتی که دارد، میتواند مسئولیتها و مشکلات خود را تحمل کند. در حقیقت، توانایی هر شخص به او کمک میکند که بار زندگیاش را به دوش بکشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.