گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

شمارهٔ ۱: هیهات و ان تکون فی العشق ملول

شمارهٔ ۲: از هجر تو زان رنج ستم نیست مرا

شمارهٔ ۳: عشق تو زعالم اختیار است مرا

شمارهٔ ۴: نام تو برم کار مرا ساز آید

شمارهٔ ۵: در عشق تو گرچه هست دلداریها

شمارهٔ ۶: تا با خودم از عشق خبر نیست مرا

شمارهٔ ۷: تا بر سر کوی عشق شد منزل ما

شمارهٔ ۸: داری سر آنک عشق بازی با ما

شمارهٔ ۹: از عشق توم جان و دل و دیده خراب

شمارهٔ ۱۰: گر بر سر آنی که روی راه صواب

شمارهٔ ۱۱: ای خوش پسران که عقل مدهوش شماست

شمارهٔ ۱۲: ای دل چو غم عشق برای من و تُست

شمارهٔ ۱۳: عشق تو همه دینی و دنیاوی ماست

شمارهٔ ۱۴: هر چند که عشق سخت نیکوکار است

شمارهٔ ۱۵: عشق تو مقیم دل شوریدهٔ ماست

شمارهٔ ۱۶: پا بر سر نه که عشقبازی این است

شمارهٔ ۱۷: هر دل که در او نور محبّت بسرشت

شمارهٔ ۱۸: در عشق تو دل را نظری افتاده است

شمارهٔ ۱۹: سودای تو آشنای دیرینهٔ ماست

شمارهٔ ۲۰: در عشق تو هستی جهان حاصل ماست

شمارهٔ ۲۱: ای دل هوس عشق تو را تنها نیست

شمارهٔ ۲۲: در عشق تو گر کشته شوم باکی نیست

شمارهٔ ۲۳: گر عشق زهر بدی ندوزد دهنت

شمارهٔ ۲۴: عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

شمارهٔ ۲۵: تا کی گویی که راه حق باریکی است

شمارهٔ ۲۶: گر عاشقی ای سرزدهٔ عشوه پرست

شمارهٔ ۲۷: آن کس که حریف عشق باید پیوست

شمارهٔ ۲۸: در عشق اگرچه شور و شر بسیار است

شمارهٔ ۲۹: چشم همه اشک گشت و چشمم بگریست

شمارهٔ ۳۰: مقصود من از جمالت ای جان نظری است

شمارهٔ ۳۱: بی عشق دوان است دلت از چپ و راست

شمارهٔ ۳۲: آن کس که به سالوس و هوس مغرور است

شمارهٔ ۳۳: عشق تو و بس همنفس من این است

شمارهٔ ۳۴: اندر ره عاشقی کما بیشی نیست

شمارهٔ ۳۵: در بادیهٔ عشق دویدن چه خوش است

شمارهٔ ۳۶: عشق است که جمله زینت مردمی است

شمارهٔ ۳۷: جز در دل و جان عاشقان جای تو نیست

شمارهٔ ۳۸: از لذت عشق در جهان خوش تر چیست

شمارهٔ ۳۹: این خوش پسران که در غمم می دارند

شمارهٔ ۴۰: در عالم عشق صادقی باید کرد

شمارهٔ ۴۱: عشّاق دمی زقید هجران نرهند

شمارهٔ ۴۲: عشق آمد و صد گونه پریشانی کرد

شمارهٔ ۴۳: از دل خبری دیدهٔ غمّاز آورد

شمارهٔ ۴۴: در عشق مرا زجان و تن نامی ماند

شمارهٔ ۴۵: عشّاق به جان و دل غمت درگیرند

شمارهٔ ۴۶: در عشق سری و سرفرازی نخرند

شمارهٔ ۴۷: مردان ره عشق تو جانها دارند

شمارهٔ ۴۸: از عشق تو بوی مختصر نتوان برد

شمارهٔ ۴۹: عشق تو که هرگزم ملولم نکند

شمارهٔ ۵۰: عشقت که زجمله خلق هستی بربود

شمارهٔ ۵۱: [چو]ن عشق ولای خود دمیدن گیرد

شمارهٔ ۵۲: در عشق حدیث کفر و ایمان نکند

شمارهٔ ۵۳: یا رب که اگر عشق تو افزون گردد

شمارهٔ ۵۴: جز آتش عشق رنگ دل نزداید

شمارهٔ ۵۵: عاشق باید که او مشوش باشد

شمارهٔ ۵۶: هر دل که درو عشق نگاری نبود

شمارهٔ ۵۷: تا خاک در عشق مرا مفرش شد

شمارهٔ ۵۸: در عشق تو جان بازم خود سر چه بود

شمارهٔ ۵۹: تا دل زسر درد سری می دارَد

شمارهٔ ۶۰: تا در طلب مات همی گام بود

شمارهٔ ۶۱: در هیچ دلی عشق تو مأوا نکند

شمارهٔ ۶۲: در عالم عشق کفر ایمان باشد

شمارهٔ ۶۳: اول ره عشق تو مرا سهل نمود

شمارهٔ ۶۴: در عشق حلالی و حرامی نبود

شمارهٔ ۶۵: در عشق بسی زیر و زبرها باشد

شمارهٔ ۶۶: دل در پی عشق دوست سودا بینید

شمارهٔ ۶۷: هر سر که به تیغ عشق افکنده شود

شمارهٔ ۶۸: با عشق هزار قصّه گفتیم و شنید

شمارهٔ ۶۹: عشق ارچه بدن را به جنون آراید

شمارهٔ ۷۰: گفتی که چو باد عشق گرد انگیزد

شمارهٔ ۷۱: آن کس که صریح با صراحی نبود

شمارهٔ ۷۲: این شیوهٔ عشق هر خسی را نبود

شمارهٔ ۷۳: عاشق مطلب اگرچه مشهور بود

شمارهٔ ۷۴: عشقت به نظارهٔ دلم می آید

شمارهٔ ۷۵: آن کس که دلی را به تو آسان بدهد

شمارهٔ ۷۶: عشّاق کجا زبوی و رنگ اندیشند

شمارهٔ ۷۷: در بیشهٔ عشق شیربازی نبود

شمارهٔ ۷۸: وه وه که دلم به غم گرفتار افتاد

شمارهٔ ۷۹: عشقت صنما به زور و زر برناید

شمارهٔ ۸۰: هر دل که زعشق او امانش نبود

شمارهٔ ۸۱: در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد

شمارهٔ ۸۲: عشق آن نبود که آرزو می زاید

شمارهٔ ۸۳: مخلوق زعاشقی نشان چون یابد

شمارهٔ ۸۴: زاول که مرا عشق نگارم بُر بود

شمارهٔ ۸۵: افسوس که عمر رفت در گفت و شنید

شمارهٔ ۸۶: کرده است مرا عشق تو زان گونه شکار

شمارهٔ ۸۷: با عشق تو چون فتاده ما را سروکار

شمارهٔ ۸۸: در عشق تو دل را نبود هیچ فتور

شمارهٔ ۸۹: ای دل بر یار گر نمی یابی بار

شمارهٔ ۹۰: عشق تو کزو رمند مردان چون شیر

شمارهٔ ۹۱: هر دل که غم عشق تو را گشت شکار

شمارهٔ ۹۲: تا چند حدیث قامت و زلف و عذار

شمارهٔ ۹۳: عشق آفت نقصان نپذیرد هرگز

شمارهٔ ۹۴: گر در ره عشق او نباشی سرباز

شمارهٔ ۹۵: شمع است رخ خوب تو پروانه طِراز

شمارهٔ ۹۶: در عشق توَم ذخیره ناکامی و بس

شمارهٔ ۹۷: ای دل عَلَم عشق برافراز و مترس

شمارهٔ ۹۸: نامردم اگر عشق توَم هست هوس

شمارهٔ ۹۹: ای عشق نه سودای کسی باشد خوش

شمارهٔ ۱۰۰: عشق تو مدام دم به دم می کشمش

شمارهٔ ۱۰۱: در دایرهٔ وجود بی سهو و سقط

شمارهٔ ۱۰۲: تا بر لگن عشق سواریم چو شمع

شمارهٔ ۱۰۳: عشق است زهرچه آن نشاید مانع

شمارهٔ ۱۰۴: بی کامی به زکامرانی بی عشق

شمارهٔ ۱۰۵: چون می گذرد زودی و دیری در عشق

شمارهٔ ۱۰۶: زان می طلبی تو کامرانی در عشق

شمارهٔ ۱۰۷: بی روی تو رای استقامت نکنم

شمارهٔ ۱۰۸: من مستم و نامت به زبان می گویم

شمارهٔ ۱۰۹: گفتم که ره عشق مگر می دانم

شمارهٔ ۱۱۰: از عشق تو جان را زجسد نشناسم

شمارهٔ ۱۱۱: ما جز به غم عشق تو سرنفرازیم

شمارهٔ ۱۱۲: گر تازه کنی مرا زسر تا به قدم

شمارهٔ ۱۱۳: من شمع زنور جانفزایش سازم

شمارهٔ ۱۱۴: از عشق تو گرچه با دل پُر دردم

شمارهٔ ۱۱۵: بی عشق تو من دو دیده برهم نزنم

شمارهٔ ۱۱۶: ما از بن گوش حلقه در گوش تویم

شمارهٔ ۱۱۷: آن کس که زباد غم بلرزید منم

شمارهٔ ۱۱۸: در عشق تو نکته های موزون شنوم

شمارهٔ ۱۱۹: در دل غم عشق چون تو یاری داریم

شمارهٔ ۱۲۰: تا جان دارم عشق تو را غمخوارم

شمارهٔ ۱۲۱: در کوی تو سر بر سر خنجر بنهم

شمارهٔ ۱۲۲: من لایق سوز درد عشق تو نیم

شمارهٔ ۱۲۳: عشق تو زخاص و عام پنهان چه کنم

شمارهٔ ۱۲۴: ما شربت عشقت نه به بازی خوردیم

شمارهٔ ۱۲۵: تا در سر سودای تو منزل کردیم

شمارهٔ ۱۲۶: ما عشق تو را به جان و دل بخریدیم

شمارهٔ ۱۲۷: در عشق تو من پای زسر نشناسم

شمارهٔ ۱۲۸: از عشق شود ادیب عاقل مجنون

شمارهٔ ۱۲۹: در عشق درآی و خانه پردازی کن

شمارهٔ ۱۳۰: در عشق اگرت به دل درآید دیدن

شمارهٔ ۱۳۱: ای دل تو به عشق در نبینی بنشین

شمارهٔ ۱۳۲: در معرکهٔ عشق چنان خصم افکن

شمارهٔ ۱۳۳: زنهار حدیث عشق در گوش مکن

شمارهٔ ۱۳۴: عشق آن صفتی نیست که بتوان گفتن

شمارهٔ ۱۳۵: گر زانک شراب عشق خواهی خوردن

شمارهٔ ۱۳۶: هرچه آن نبود راست نباید گفتن

شمارهٔ ۱۳۷: در دهر کسی نداده از عشق نشان

شمارهٔ ۱۳۸: ای عشق تو مایهٔ جنون دل من

شمارهٔ ۱۳۹: بگریختم از عشق تو ای سیمین تن

شمارهٔ ۱۴۰: ای دل اگرت هنوز می باید ازو

شمارهٔ ۱۴۱: اندر ره عشق اگر شوی صادق تو

شمارهٔ ۱۴۲: ای دیدهٔ من فدای خاک در تو

شمارهٔ ۱۴۳: از شربت عشق تست دل مست شده

شمارهٔ ۱۴۴: ای دل برو از عقیلهٔ عقل برَه

شمارهٔ ۱۴۵: کردم نظری به سوی او دزدیده

شمارهٔ ۱۴۶: دل در سر زلف تست پابست شده

شمارهٔ ۱۴۷: در عشق وجود خویش بگذار و برَه

شمارهٔ ۱۴۸: در عشق دلی باید و جانی زنده

شمارهٔ ۱۴۹: در صحرا شو که عشق در صحرا به

شمارهٔ ۱۵۰: تو مونس آن شبان تاریک نئی

شمارهٔ ۱۵۱: ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی

شمارهٔ ۱۵۲: بر باد اگر تو عشق شهوت دانی

شمارهٔ ۱۵۳: تا تو به هوس می روی و می آیی

شمارهٔ ۱۵۴: ای دل چو تو از دامن حُسن آویزی

شمارهٔ ۱۵۵: عشق تو فزون است زبینایی من

شمارهٔ ۱۵۶: تا پای زخویشتن فراتر ننهی

شمارهٔ ۱۵۷: از عشق تو هر [ر]وز دل افگارترم

شمارهٔ ۱۵۸: اندر ره عشق اگر تو هستی غازی

شمارهٔ ۱۵۹: با عشق اگرت رای بود همرازی

شمارهٔ ۱۶۰: عشق آن نبود که نیک دانی خود را

شمارهٔ ۱۶۱: اینجا پر طاوس به کرکس ندهند

شمارهٔ ۱۶۲: دل را طمع وصل تو می بود و ندید

شمارهٔ ۱۶۳: در عالم عشق عقل گمره گردد

شمارهٔ ۱۶۴: در عشق نگر که قصد هستی نکنی

شمارهٔ ۱۶۵: عاشق باید که عشق را بنده شود

شمارهٔ ۱۶۶: در عشق حمول و حمله کش می باشم

شمارهٔ ۱۶۷: هر چند که بی عشق [و] وفایی بسَرا

شمارهٔ ۱۶۸: عشق تو به پیدا و نهانم کشتَه

شمارهٔ ۱۶۹: عشق است که کوه را به پستی آرد

شمارهٔ ۱۷۰: آن عیش نباشد که بود بربسته

شمارهٔ ۱۷۱: در عشق فدای دلبران باید بود

شمارهٔ ۱۷۲: عاشق شوی و از دل و جان اندیشی

شمارهٔ ۱۷۳: گر عاشق صادقی همی کش خواری

شمارهٔ ۱۷۴: با دشمن اگر به دوستی سازد کس

شمارهٔ ۱۷۵: آن شاهد معنوی که جانم تن اوست

شمارهٔ ۱۷۶: در باغ رخت گر به تماشا گردیم

شمارهٔ ۱۷۷: در خود نگرم زعجر هیهات کنم

شمارهٔ ۱۷۸: دارم سر آنک با سرِ رشته شوم

شمارهٔ ۱۷۹: دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه

شمارهٔ ۱۸۰: دانی چه کنی زروی بردار نقاب

شمارهٔ ۱۸۱: از قند و طبرزد ار فرو بارد آب

شمارهٔ ۱۸۲: ای پیش لبت مه چو قصب در مهتاب

شمارهٔ ۱۸۳: هم از رخ تست اگر به مه در نمکی است

شمارهٔ ۱۸۴: چندانک در آن لعل بدخشان نمکی است

شمارهٔ ۱۸۵: از خرمن خال تو ختن دانه گکی است

شمارهٔ ۱۸۶: تا لعل لب تو روی خوبی آراست

شمارهٔ ۱۸۷: گفتند جماعتی زبس نادانی

شمارهٔ ۱۸۸: جانا به جهان گل بدیع آوردی

شمارهٔ ۱۸۹: آن را که غم آن بت خوشرو باشد

شمارهٔ ۱۹۰: حُسنی که گواه حسن معبود بود

شمارهٔ ۱۹۱: پیش رخ و زلف تو چه مشک و چه قمر

شمارهٔ ۱۹۲: زلفی است چو عنبرتر و مشک تتار

شمارهٔ ۱۹۳: خطّت که به حجّت کندش عقل هوس

شمارهٔ ۱۹۴: تا بر رخ چون گلت پدید است عرق

شمارهٔ ۱۹۵: دوش آمده بود در برم دلدارم

شمارهٔ ۱۹۶: با این همه لطف و این همه زیبایی

شمارهٔ ۱۹۷: جانا ز دو چِشم من خیالت که برد

شمارهٔ ۱۹۸: درمان چه کنی اگر تو درمانی سوز

شمارهٔ ۱۹۹: تا هست دلم بر غم تو دست آموز

شمارهٔ ۲۰۰: بر آتش سَودای تو ای جان افروز

شمارهٔ ۲۰۱: من دل زتو برنمی کنم فارغ باش

شمارهٔ ۲۰۲: ای عشق تو داده خواب مستانه به عقل

شمارهٔ ۲۰۳: بگذار شبی که بر تو فرمان بدهم

شمارهٔ ۲۰۴: از عشق چنان است دل مسکینم

شمارهٔ ۲۰۵: از هر عاشق وصف دلالی شنوم

شمارهٔ ۲۰۶: پیش سخن و مذهب و کیشت میرم

شمارهٔ ۲۰۷: پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم

شمارهٔ ۲۰۸: گر من به مثل چو خضر جاوید زیَم

شمارهٔ ۲۰۹: گه بوی خوشت زپیرهن می شنوم

شمارهٔ ۲۱۰: می آیم وز شوق چنان می افتم

شمارهٔ ۲۱۱: باد تو به هر صبوح مفتوح من است

شمارهٔ ۲۱۲: چشمی دارم همه پر از صورت دوست

شمارهٔ ۲۱۳: جانم چو به چشم دل درو معنی دید

شمارهٔ ۲۱۴: در شهر ظریف و خوب روی ارچه بسی است

شمارهٔ ۲۱۵: یاری دارم که جسم و جان صورت اوست

شمارهٔ ۲۱۶: از صورت اگر چه طبع سرکش نشود

شمارهٔ ۲۱۷: تو صورت و معنی به حقیقت بشناس

شمارهٔ ۲۱۸: بیهوده مدام در تک و تاز ممان

شمارهٔ ۲۱۹: در صورت خوب دید باید معنی

شمارهٔ ۲۲۰: آن چیست که در چشم دل آید معنی

شمارهٔ ۲۲۱: از مادر معنی چو نزاید معنی

شمارهٔ ۲۲۲: زان می نگرم به چشم سر در صورت

شمارهٔ ۲۲۳: العمر مضی وفاتنی المطلوبُ

شمارهٔ ۲۲۴: القلب الی لقایکم یَرتاحُ

شمارهٔ ۲۲۵: یا حاسب هل تعلم ماذا تَصنَع

شمارهٔ ۲۲۶: هرگز نرود مهر تو پاک از دل من

شمارهٔ ۲۲۷: سودای تو را خود سر و سامانی نیست

شمارهٔ ۲۲۸: زان روز که چشم من به رویت نگریست

شمارهٔ ۲۲۹: تا دست وصال تو نگیرم در دست

شمارهٔ ۲۳۰: امروز که یار من مرا مهمان است

شمارهٔ ۲۳۱: در حسرت آنم که شبی در کویت

شمارهٔ ۲۳۲: امروز هر آن کسی که گل می بوید

شمارهٔ ۲۳۳: دریاب اگر دسترسی خواهد بود

شمارهٔ ۲۳۴: بر من سپه هجر تو پیروز مباد

شمارهٔ ۲۳۵: گفتم که زرخ پردهٔ عزّت بردار

شمارهٔ ۲۳۶: دست من و دامن تو امشب زنهار

شمارهٔ ۲۳۷: ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر

شمارهٔ ۲۳۸: آن شب که زبختم گرهی بگشاید

شمارهٔ ۲۳۹: من در غم تو مُردم و تو بی غم از این

شمارهٔ ۲۴۰: بالله ترفقوا بقلب مجروح

شمارهٔ ۲۴۱: بی دیدن تو بیم هلاک است مرا

شمارهٔ ۲۴۲: تا مهر تو در سینه نهان است مرا

شمارهٔ ۲۴۳: شمع ارچه زآتش همه تن پر نور است

شمارهٔ ۲۴۴: هنگام وداع آمد آن سرو بلند

شمارهٔ ۲۴۵: یارم به سفر چو راه رفتن بگزید

شمارهٔ ۲۴۶: روزی دو سه از وصل تو بودم دلشاد

شمارهٔ ۲۴۷: گر ماه شوی به جز محاقی نبود

شمارهٔ ۲۴۸: وصل ارچه که دیده را منوّر دارد

شمارهٔ ۲۴۹: صحرای جهان بی تو مرا تنگ آید

شمارهٔ ۲۵۰: شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید

شمارهٔ ۲۵۱: داماد خیال را نثاری نرسد

شمارهٔ ۲۵۲: یار ارچه زمن هیچ نمی آرد یاد

شمارهٔ ۲۵۳: ماییم زدل دور و ز دلبر مهجور

شمارهٔ ۲۵۴: او را چه تمتّع از جوانی باشد

شمارهٔ ۲۵۵: چون دید دل من اثر سوز فراق

شمارهٔ ۲۵۶: ای دلبر قصّاب نه سر می دهیَم

شمارهٔ ۲۵۷: سرمایهٔ عمر عاقلان یک نفس است

شمارهٔ ۲۵۸: مردار چه به کار خویش سرگردان است

شمارهٔ ۲۵۹: خه خه به چه گشته ای چنین دشمن دوست

شمارهٔ ۲۶۰: اینها که زاسرار قدَر بی خبرند

شمارهٔ ۲۶۱: گل گفت چو رخت ما به صحرا فکنند

شمارهٔ ۲۶۲: یاری که به وقت کار در کار آید

شمارهٔ ۲۶۳: ای دل همه آن بکن که رایت باشد

شمارهٔ ۲۶۴: با هر بد و نیک وا نوازیم به طبع

شمارهٔ ۲۶۵: چون آتش و آب بردباری نکنی

شمارهٔ ۲۶۶: چندت گویم گر سر مردم داری

شمارهٔ ۲۶۷: هرگه که تو با فرشته بین بنشینی

شمارهٔ ۲۶۸: آن کس که برای فقر بربست کمر

شمارهٔ ۲۶۹: دوش این چشمم که دُرّ مکنون می ریخت

شمارهٔ ۲۷۰: هر کاو رقمی زعقل بر دل بنگاشت

شمارهٔ ۲۷۱: مقصود ز روزگار این یک نفس است

شمارهٔ ۲۷۲: ای همنفسان فعل اجل می دانید

شمارهٔ ۲۷۳: گفتم که مگر تخم هوس کاشتنی است

شمارهٔ ۲۷۴: آن یار که منزلگه او قلب آمد

شمارهٔ ۲۷۵: عنبر که نه آن تست لادن به ازوست

شمارهٔ ۲۷۶: دردا که زعمر مایهٔ سود نماند

شمارهٔ ۲۷۷: بیماری دل نمی توان پنهان کرد

شمارهٔ ۲۷۸: دست دل اگر به دامن یار زنیم

شمارهٔ ۲۷۹: خوبان همه گردن نفرازند آخر

شمارهٔ ۲۸۰: هنگام گل آمد به تماشا نرویم؟

شمارهٔ ۲۸۱: مادام که جویی تو حقیقت زمجاز

شمارهٔ ۲۸۲: یاری که نشد مرا به فرمان همه عمر

شمارهٔ ۲۸۳: چون باد زمن می گذری چه توان کرد

شمارهٔ ۲۸۴: هر بد که توان کاشت تو آن کاشته ای

شمارهٔ ۲۸۵: کو عقل که بندی زهوس بگشاید

شمارهٔ ۲۸۶: کو دست که بند بسته بگشاید ازو

شمارهٔ ۲۸۷: آن را که دمی دمی به جانی ارزد

شمارهٔ ۲۸۸: کامل نشوی تو با قرین ناقص

شمارهٔ ۲۸۹: با دشمن و با دوست نه صلح است و نه حرب

شمارهٔ ۲۹۰: چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد

شمارهٔ ۲۹۱: ای من زتو در هر دهنی، نیک است این

شمارهٔ ۲۹۲: با گل گفتم قدر عزیزان داری

شمارهٔ ۲۹۳: با من بت من هیچ نکو عهد نشد

sunny dark_mode