اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۸۶
کو دست که بند بسته بگشاید ازو
یا همنفسی که دل برآساید ازو
امروز غمی با که توانی گفتن
تا صد غم دیگرت نیفزاید ازو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با بیان دشواریهای زندگی آغاز میشود و به این نکته اشاره دارد که هیچکس نمیتواند به تنهایی از بند مشکلات رهایی یابد. همچنین، در صحبت درباره غمها، این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان با دیگران درد و دل کرد در حالی که غمهای جدید همیشه به آنها اضافه میشود. بهطور کلی، شاعر به تنهایی و بار غمهای زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آیا دستی هست که گرهها را باز کند یا همدمی که دل را آرام کند؟
هوش مصنوعی: امروز اگر با کسی درباره غمهایت صحبت کنی، ممکن است که آن شخص نتواند پاسخ مناسبی بدهد و در عوض، غمهای جدیدی به وجود آورد که بر غمهایت بیافزاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای دل اگرت هنوز می باید ازو
باید که کشید هرچه می زاید ازو
عاشق شده ای وفا طلب می داری
دیوانَه ندانی که وفا ناید ازو
خالی،که لبت همی بباراید ازو
خالیست سیه که شمک میزاید ازو
صد تنگ شکر خورد ز پهلوی رخت
ترسم که دهان تو به تنگ آید ازو
نام تو که خامشی نمی شاید ازو
بر سینه در فتوح بگشاید ازو
تکرار همی کنم به آواز بلند
تا همچو زبان گوش بیاساید ازو
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.