گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

در باغ رخت گر به تماشا گردیم

از عقل بری شویم و رسوا گردیم

ما مستانیم و روی تو گلزار است

ترسم که از آن شکوفه رسوا گردیم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode