اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۴۵
کردم نظری به سوی او دزدیده
نادیده ستد جان و دلم را دیده
مسکین باشد کسی که بیند رویش
وانگه نشود زعشق او شوریده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در دو نفس صد گنه از من دیده
وز فضل و کرم پردهٔ من ندریده
وای من بتر از هر چه به عالم بتر است
وای تو به تو از من بتر آمرزیده
ای بیادبانه من ز تو نالیده
غیرت بشنیده گوش من مالیده
جایی بروم ناله کن دزدیده
آنجا که نه دل بوی برد نی دیده
دستش گل داغ از جگر ما چیده
یا ماه به دیده دست او مالیده
یا مهر سیاهپوش گردیده چو داغ
و آنگه به نیاز دست او بوسیده
ای همچو خرد در همه فن سنجیده
نام تو کس از من به بدی نشنیده
دشنام نویسی تو و من همچو دعا
برخوانم و بوسم و نهم بر دیده
ساقی آورد ساغری بگزیده
گفتا که بگیر ای ز من رنجیده
بگرفتم و نوشیدم و از خود رفتم
برخاسته و نشسته و خوابیده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.