اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۲۶۱
گل گفت چو رخت ما به صحرا فکنند
وز رنگ وجود بوی بر ما فکنند
وانگه چو منی دیر به دست آمده را
در شرط کرم هست که در پا فکنند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گل از سرنوشت خود صحبت میکند و میگوید زمانی که زیباییاش را به طبیعت منتقل کنند و رویدادهای زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد، در آن صورت اگر کسی مانند او که دیر به چنین حالتی رسیده باشد، در شرایط مهربانی، باید با آنچه در پا است، کنار آید. به نوعی، او از پذیرش سرنوشت و شرایط زندگی و همچنین اهمیت مهربانی در برخورد با دیگران سخن میگوید.
هوش مصنوعی: گل گفت: وقتی که تو را به دشت بیندازند و از رنگ وجودت بوی خوشی به سمت ما بفرستند.
هوش مصنوعی: زمانی که کسی مانند من که به سختی به دست آمده است، در شرایط خوب و مهربانی باشد، باید او را به راحتی پذیرفت و از او قدردانی کرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.