اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۸۱
در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد
جز شیفتهٔ بی سر و سامان نبرد
و آن کس که به دام عشق تو پای نهاد
تا سر ندهد زدست تو جان نبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانیکه زمهر توست نقصان نبرد
دردی که زکین توست درمان نبرد
هرکسکه تورا به طوع فرمان نبرد
گر عالم جان شود ز تو جان نبرد
دل در غم تو گر به مثل جان نبرد
سر در نارد به صبر و فرمان نبرد
زان میترسم که عمر کوتاه دلم
این درد دراز را به پایان نبرد
عشق تو تا دست سوی جان نبرد
با دل من دست به پیمان نبرد
تا دل من دل ز جهان برنداشت
نام چو تو دلبر جانان نبرد
دیده همی گرید و گو خون گری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.