اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۴۶
دل در سر زلف تست پابست شده
می بینم نام و ننگ از دست شده
روزی به میان حاجبانم بینی
مانندهٔ چشم خویشتن مست شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وابستگی خود به معشوق سخن میگوید. دل او به زلف معشوق گره خورده و در این گیرودار، نام و اعتبارش را از دست داده است. او میگوید روزی ممکن است معشوق را در میان خدمتگزاران خود ببیند و همچون خود او، مست و پریشان خواهد شد.
هوش مصنوعی: قلب من به زلف تو وابسته است و میبینم که اسم و آوازهام تحت تأثیر این محبت از دست رفتهاند.
هوش مصنوعی: روزی تو را در میان خدمتکاران خواهی دید، مانند چشمی که به خود خیره شده و سرمست است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از شربت عشق تست دل مست شده
در پای هوای تست جان پست شده
گر بر سر لطف خود ببستی ما را
از پای فتاده گیر وزدست شده
ای پیش قدت سرو سهی پست شده
نرگس به خمار چشم تو مست شده
از شرم رخ خوب تو گلهای چمن
در پای تو افتاده و از دست شده
ای هست همه ز هست تو هست شده
وی هر دو جهان از می تو مست شده
یاری که ز دست تست آن دستان یافت
زان دست هزار بار از دست شده
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.