گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

[چو]ن عشق ولای خود دمیدن گیرد

جان از همه آفاق رسیدن گیرد

[ج]ایی برسد دیده که در هر نفسی

بی زحمت دیده دوست دیدن گیرد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode