در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها نظام قاری مصرع یا بیتی از کمال خجندی را عیناً نقل قول کرده است:
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۵ :: کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۲
نظام قاری (بیت ۳): فی المثل در میان این دو قماش - (نیست فرقی مگر بموئی چند)
کمال خجندی (بیت ۳): فی المثل در میان این دو کمال - نیست فرقی مگر بمویی چند
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱ - (قصیده آفاق وانفس):نیست پوشیده بر اهل خرد و استبصار - زانکه(الناس لباس) است کلام اخیار
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۹ - شیخ کمال الدین خجندی فرماید:چهره ام دیده چه حاصل که بخون کرد نکار - که برون نقش ونگارست و درون ناله زار
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا:دست تا چند نهادن به شکاف دستار - ادب آن دان که نکاوند بزرگان بسیار
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو:درزیش درزی معنی و خرد استادست - رنگرز دست خیالست و تفکر قصار
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۷:چهره ام دیده چه حاصل که به خون کرد نگار - که برون نقش و نگارست و درون ناله زار
-
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۲ - جنگنامه موئینه و کتان:ز پرتو علم خلعت مغرق خور - سحر شد آستی و دامن جهان پرزر
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۳ - آغاز داستان:بهار آمد و کتان بجنک مویئنه - کشید از سپه خویشتن تمام حشر
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۴ - در آگاهی یافتن لشکر موئینه از محاصره کتان:وشق بکیش چو این قصه گفت گرمانه - زخشم بر تن وی موی گشت چون خنجر
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۵ - در عرض دادن موئینه لشکر خود را:شه سمور بعرض سپه علامت را - علم نمود ز پر همای بر افسر
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۶ - در میدان آمدن و حرب کردن:یکی ز لشکر موئینه تیغ تیز بکف - سنانش سوزن و انگشتوانه اش مغفر
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۷ - در پشت دادن موئینه از محاربه کتان:در آن قتال دله صدر روی گردانید - بداد ابلق سنجاب پشت و کرد حذر
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۶:زهی چو کعبه ترا صد هزار سر بر در - ندیده از مژه سیل بار ما تر تر
-
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۸ - اسرار ابریشم:نرم دست گلی زصوف کیا - غنچه سان گشت در قبا پیدا
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:دام دلهاست زلف دلبر ما - خوانمش دام ظله ابدا
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷:شانه زد باد زلف یار مرا - اصلح الله شانه ابدا
-
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۹ - اوحدی فرماید:سر پیوند ما ندارد یار - چون توان شد ز وصل برخوردار
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - لغزی که در صفت میان بند گفته شده است:چیست آن جبس مختلف آثار - پنبه و ابریشمش شعار ودثار
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۵ - مکتوبی که صوف با صفوت باطلس بانصرت بخط ابیاری قلمی فرموده در لباس صاحب البسه:مخقی خورد چشم بر قدمن - نرسانید جامه هموار
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۹:خوش نسیمی است بوی صحبت یار - خوش نعیمی است وصل بی اغیار
-
نظام قاری » دیوان البسه » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - مدیحه در تتبع حکیم سنائی:چکمه صوف و سقرلاطست شاه ملک تن - ای که میدانی چنین داری بروگوئی بزن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۱:سوخت جانم تا ز پا افتاد زلفت بر ذقن - تشنه را جان سوزد آری چون به چاه افتد رسن
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳ - خواجه حافظ فرماید:اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را - بخال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:طریق عشق میورزی رها کن دین و دنیا را - خلاص خویش میجوئی مجو ناموس و دعوا را
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - خواجه حافظ فرماید:خمی که ابروی شوخ تو در کمان انداخت - به قصد جان من زار ناتوان انداخت
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۶ - عرضه داشتی که جناب زیبا علیا جهت وظیفه کرده:مرا ببستر اکر چه لت کتان انداخت - زروی صوف نظر بر نمیتوان انداخت
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸:اب تو نقل حیاتم به کام جان انداخت - به خنده نمکین شور در جهان انداخت
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۸ - امیر خسرو فرماید:یارب که آن درخت گل از گلستان کیست - وان پسته شکر شکن از نقلدان کیست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۸:گفتی از آن ماست دلت جان از آن کیست - اینجا نگر که داغ که آنجا نشان کیست
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - مولانا جلال الدین رومی:از بامداد روی تو دیدن حیات ماست - امروز باز روی تو دیدن چه دلرباست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:سروی ز باغ حسن به لطف قدت نخاست - از آن برتر است قد تو کآید به شرح راست
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۰ - شیخ سعدی فرماید:کس بچشمم در نمیآید که گویم مثل اوست - خود بچشم عاشقان صورت نبندد غیر دوست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:حلقه بر در میزند هر دم خیال روی دوست - گوش دار این حلقه را ای دل گرت سودای اوست
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰:مطلع حسن جمال است آفتاب روی دوست - حسن مطلع بین که در مطلع حدیث روی دوست
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۳ - کمال خجندی فرماید:خطت که بر خط یاقوت مینهم ترجیح - نوشته است بر آن لعل لب که (انت ملیح)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰:خَطَت که بر خَطِ یاقوت بنهم ترجیح - نوشتهاند بر آن لعلِ لب که انت مَلیح
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۴ - شیخ سعدی فرماید:جان من جان من فدای تو باد - هیچت از دوستان نیاید یاد
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۷:گفت فرهاد آقا به میر ولی - که رشیدیه را کنیم آباد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۲:به من عید شد مبارک باد - عیدی عاشقان چه خواهی داد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۵ - خواجه حافظ فرماید:ترسم که اشک در غم ما پرده در شود - وین راز سر بمهر بعالم سمر شود
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۸:بوی خوشت چو همدم باد سحر شود - حال دلم ز زلف تو آشفته تر شود
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۳۸ - خواجه حافظ فرماید:کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد - یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۳:گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد - دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۴۲ - خواجه حافظ فرماید:گوهر مخزن اسرار همانست که بود - حقه مهر بدان مهرو نشانست که بود
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲:گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود - عهد ما با غم عشق تو همانست که بود
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۴۸ - شیخ سعدی فرماید:پیش رویت دگران صورت بر دیوارند - نه چنین صورت معنی که تو داری دارند
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶۴:عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند - عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۴۹ - خواجه حافظ فرماید:صوفی نهاد دام و سرحقه باز کرد - بنیاد مگر با فلک حقه باز کرد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۴:چشمت به سعی غمزه در فتنه باز کرد - زلفت به ظلم دست تطاول دراز کرد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۵۴ - شیخ سعدی فرماید:بسیار سالها بسر خاک ما رود - کاین آب چشمه آید و باد صبا رود
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۶:گیرم که از تو بر من مسکین جفا رود - سلطان توئی کسی به تظلم کجا رود
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۵۶ - مولانا حافظ فرماید:در نظر بازی مابیخبران حیرانند - من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۴:وَرَقِ روی تو عُشّاق نکو میخوانند - چون رسد کار به زلفت همه درمیمانند
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۱ - مولانا حافظ فرماید:آنانکه خاکرا بنظر کیمیا کنند - آیا بود که گوشی چشمی بما کنند
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴:آنجا که وصف گیری آن دلربا کنند - از مشک اگر کنند حدیثی خطا کنند
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۳ - شیخ سعدی فرماید:دوش بی روی تو آتش بسرم بر میشد - آبم از دیده همیرفت و زمین ترمیشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد - آه من بی مه رویت به فلک بر میشد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۶۷ - مولانا حافظ فرماید:روشنی طلعت تو ماه ندارد - پیش تو گل رونق گیاه ندارد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:آنچه تو داری به حُسن، ماه ندارد - جاه و جمالِ تو پادشاه ندارد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۰ - سلمان ساوجی فرماید:اسیر بند گیسویت کجا در بند جان باشد - زهی دیوانه عاقل که دربندی چنان باشد
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایشنامه:رخ از زیلو نگردانم بخار بوریا از فرش - خسک در راه مشتاقان بساط پرنیان باشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵:مکن بیم که شمشیر رقیب ما بران باشد - می از کشتن نمیترسم رها کن تا بر آن باشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲۸:ندارد آن دهان گفتم نشان گفتا چنان باشد - مارینا ولی ما را میانی هست و آن هم بی نشان باشد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - شیخ سعدی فرماید:که برگذشت که بوی عبیر میآید - که میرود که چنین دلپذیر میآید
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵:از برگ گل که نسیم عبیر میآید - نسیم اوست از آن دلپذیر میآید
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۴ - مولانا کمال الدین کاتبی فرماید:هر که وصلت طلبد ترک سرش باید کرد - ورنه اندیشه کاری دگرش باید کرد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۶:هرکه وصلش طلبد ترک سرش باید کرد - ورنه اندیشه کار دگرش باید کرد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۵ - سید نعمت الله فرماید:مرا حالیست با جانان که جان در بر نمیگنجد - مرا سِرّیست با دلبر که دل در بر نمیگنجد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶:حدیث حسن او چون گل به دفتر درنمیگنجد - از آن عارض به جز خملی در این دفتر نمیگنجد
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۷۸ - خواجوی کرمانی فرماید:ایا صبا گرت افتد بسوی دوست گذار - نیازمندی من عرضه ده بحضرت یار
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۴:چراغ عمر ندارد فروغ بی رخ پار - کراس زهره که بیند طلوع انور یار
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۲ - مولانا محمد حافظ فرماید:عیدست و اول گل و یاران در انتظار - ساقی بروی یار ببین ماه و می بیار
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۱:دردا که رفت عمر وه نکردیم هیچ کار - ساقی بیا که کار تو داری شراب آر
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۷:عاشق کند مشاهده حق بروی یار - باری چنان طلب کن و عشقی چنین بیار
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۷ - سلطان ابوسعید فرماید:گر مرا با درد تو درمان نباشد گو مباش - عاشق روی توام گر جان نباشد گو مباش
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۰:لاابالی را اگر سامان نباشد گو مباش - بتپرستی را اگر ایمان نباشد گو مباش
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۸۹ - امیرحسین دهلوی فرماید:به بزمگاه صبوحی کنان مجلس خاص - حیوه نحش بود جام می به حکم خواص
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵۰:به نینی که بر آن در بریم سجده خاص - همیشه فاتحه خوانیم از سر اخلاص
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۴ - مولانا همام تبریزی فرماید:هوای یارو دیارم چو بگذرد بخیال - شود کناره ام از آب دیده مالامال
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۶ - عرضه داشتی که جناب زیبا علیا جهت وظیفه کرده:بود که صدر نشینان کوی در در جیب - نظر کنند بافتاده کفش صف نعال
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷۲:پری به حسن و لطافت نداشت با همه حال - هر آنچه در رخ تست ای مه خجسته جمال
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۹۹ - خواجه حافظ فرماید:فاش میگویم و از گفته خود دلشادم - بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۹:باز در عشق یکی دل به غلامی دادم - خواجه را گو که بیاید به مبارکبادم
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲ - شیخ کمال الدین خجندی فرماید:نام آن لب بخط سبز بجائی دیدم - کاغذی یافتم و قند در و پیچیدم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۳:نام آن لب به خط سبز به جانی دیدم - کاغذی بافتم و قند دروه پیچیدم
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - وله ایضا:رفیق مهربان و یار همدم - همه کس دوست میدارند و من هم
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » کتاب آرایشنامه:ببرتنگی امیدی بسته بودم - ندانستم که خود رنکی ندارم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۰:من و درد تو آنگه باد مرهم - نباشد این قدر دردی مرا هم
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - شیخ کمال الدین خجند فرماید:شب که زحسرت رخت روی بماه کرده ام - سوخته ماه و زهر را بسته چو آه کرده ام
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۸:شب که ز حسرت رخت چشم به ماه کرده ام - سوخته ماه و زهره را سینه چو آه کرده ام
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴ - امیرحسن دهلوی فرماید:چه خوشست از دو چشمت نظری بناز کردن - مژه را گشاد دادن در فتنه باز کردن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۶:چه خوش است از تو بوس بخوشی نیاز کردن - زلب تو وعده دادن پس وعده ناز کردن
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵ - سلمان ساوجی فرماید:چو دیده در طلبت واجبست گردیدن - سرشک را بهمه جانبی دوانیدن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۵:چو زلف یار ز خود لازم است ببریدن - گر اختیار کنی خاک پاش بوسیدن
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴۲:خوش است بر لب معشوق مست بوسیدن - به باد روی دلارام باده نوشیدن
-
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲ - شیخ کمال الدین خجند فرماید:هر لحظه بغمزه دل ریشم چه خراشی - روی از نظرم پوشی و خون از مژه پاشی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷۵:هر لحظه به غمزه دل ریشم چه خراشی - چشم از نظرم پوشی و خون از مزه پاشی
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۴:در مدحت بخیه سقرلاط - (لاف از سخنی چو در توان زد
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۶:درسخنم کزو زنم لاف - لاف از سخن چو در توان زد
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۵:دو قماشند صوف و موئینه - (یکی آرام جان یکی دلبند)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۲:دو کمالند در جهان مشهور - یکی از اصفهان یکی ز خجند
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۰:گتاب البسه یکجا بنظم البسه ام - یکی خرید ولی قیمتم هنوز نداد
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۱:جز آه و ناله ندارم به عاشقی هنری - مرا زدست هنرهای خویشتن فریاد
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۱:کتانی دگر پوش هر سال نو - (زنی نوکن ایدوست هر نو بهار)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰:بیاید بر آن دیده بگریست زار - که محروم ماند ز دیدار یار
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۱۷:با چکمه حنین تواضع نموده گفت - (دوریم گر به تن ز حضورت مقصریم)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹۸:بگذار تا به گلشن روی تو بگذریم - در باغ وصل از گل روی تو برخوریم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۴۱:ساقی بیار شیشه می تا به هم خوریم - کز چرخ شیشه باز جگر خون چو ساغریم
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۷:ما با غم تو خرم و آسودهخاطریم - زآن لب به کام ما شکری نی و شاکریم
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۳:قدک صوف از سجیف خوش نگردد - تو صندل باف خود ضایع مگردان
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۰:گفتم بچه ماند مژه ات گفت سنان - گفتم که چو قدم چه بود گفت کمان
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۳۲:گفتم که چه خواهی که دهم گفت که جان - گفتم که چه خواهی که دهی گفت امان
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۵:مرا محبتت ای رخت تو بعیدی هست - (اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳:محبت تو اماما فریضه چون روزه است - اگر تو میل محبت کنی و گر نکنی
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۶:با کمان حلاج گفت کتو - (همه کوشیم تا چه فرمائی)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۵:نی به آواز عود گفت نهفت - همه چشمیم تا برون آیی
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۸:میلک و میخک و کرباس و قدک در کارند - (تا تو رختی ببر آری و بغفلت ندری)
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۳:از در خویش مرا بر در غیری ببری - باز گویی به در غیر چرا میگذری
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۸۹:بر سر راه طلب بافت گدانی گهری - یعنی از اهل دلی بیسرو پائی نظری
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴۸:گر بری دست به آئینه و در خود نگری - ببری دست ز عشاق به صاحب نظری
-
نظام قاری » دیوان البسه » قطعات » شمارهٔ ۲۹:غرض زین طرز تشریف قبولیست - که پوشاند بما اهل صفائی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۱:چه لطف است این که با من مینمایی - لب نازک پرسش میگشایی
-
نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۹:گفت از پی دوش آن بر کم ده یکچند - قاری مگر آنرا بپرندوش افکند
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:گفتم که چه ریزد ز لبت گفت قند - گفتم که چه خیزدت ز مو گفت کمند
-
نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۰:آن جوزگره نگر بصوف اخضر - چون سرو که او گوز کلاغ آرد بر
نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۱:باریش بزرگ گفت دستاری سر - در زینت و تمکین ز توام من برتر
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷:گفتم که چه شوم تیغ تو را گفت سپر - گفتم که ز تیرت چه کنم گفت حذر
کمال خجندی » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:گفتم که: به رویت چه کنم؟ گفت: نظر - گفتم که: به کویت چه کنم؟ گفت: گذر
-
نظام قاری » دیوان البسه » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:هر کس که جواب گوید اینطرز سخن - (شاگرد منست و خرقه دارد از من)
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۳:با اکبر مسگر به دکان گفتم من - زانگشت سیه شد به تنت پیراهن
-
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۲۴:بالای موی دستار بینم اگر چه گفتند - بالاتر از سیاهی رنگ دگر نباشد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۸:به با رخ تو خود را بوجه می ستای - این نام حسن بروی بر عکس می نماید
-
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۳۱:صبر بسیار بباید پدر پیر و حلاجش - تا دگر مادر کتو چوتو فرزند بزاید
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۱:روی زیبای تو هر بار که در چشم تر آید - خوبتر باشد از آن ماه که در آب نماید
-
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۳۸:هیچکس رانیست از رختی گزیر - از گداو شاه و از برناو پیر
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۵۴:هفت بیت آمد غزلهای کمال - پنج گنج از لطف آن عشر عشیر
-
نظام قاری » دیوان البسه » فردیات » شمارهٔ ۶۳:زصندلی تو اگر پابه رابجنبانی - دو صد عمامه سالو بسر بگردانی
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۹:ترا چگونه توان گفت یوسف ثانی - ثنای حسن نو او گفت او بود ثانی
-
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۲ - صفت خواب دیدن و حمام:اکر تو آدمی اعتقاد من اینست - که دیگران همه نقشند بر در حمام
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۸۲:نشسته بر دم حمام دیدم آن مه را - به گلرخان دگر گفتمش ز بعد سلام
-
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو:بسعی و رنج متاعی کسی بدست آرد - دگر کس آید و بیسعی و رنج بردارد
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۵:قدح بدور لیت پر ز خون دلی دارد - غمش میاد کز اینسان دلی بدست آرد
-
نظام قاری » دیوان البسه » مناظرهٔ طعام و لباس » بخش ۴ - قصه دزد رخت را بشنو:چنان دزدی که او چیزی که دزدید - زخود آنچیز را دیگر بدزدد
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۴۴:ز شعر خویش جز وی و کلاهی - که هریک به قالبی و بی بهایند
-
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ:چو خواهی قبایی که باشد پسند - زاوالای شعرم ستان بند بند
کمال خجندی » معمیات » شمارهٔ ۳ - قاسم:نام او نانوشته بر خواندم - چون نهادم سر قلم بر نام
-
نظام قاری » دیوان البسه » چند رساله » رسالهٔ صد وعظ:چه اندازی آن صوف سرسبز را - بجائی که هرگز نروید گیا
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:چو زلف تو بود از تکبر دوتا - به بادی بیفتاد مسکین ز پا