به با رخ تو خود را بوجه می ستای
این نام حسن بروی بر عکس می نماید
د ای گل چه می گشانی پیش من این ورقها
گر ناز و شیوه نبود زینها چه می گشاید
درویش کوی خود را مرسوم غم رسانی
گفتی نشاید اما این بخل هم نشابد
دل فال زد برندی نام قدت بر آمد
کار صواب باشد هر جا الف بر آید
. زین زهد بسته بر خود من نیز دست شستم
رنگی که خام بندی زین بیشتر نباید
ذوق سماع دارم ای مطربان خاموش
بانگی زند بر چنگ نا نغمه ای سراید
طیع کمال از آن لب جامیست به لطافت
جز باده هر چه گویند او را فرو نیاید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون خُلد شد خراسان با شادی مُخلٌد
از شاه با سعادت محمودِ بن محمد
شاهی که بود خواهد تا دامن قیامت
هم ملک او مُهَنّا هم بخت او مؤیّد
شاهی که در سخاوت صد خسروست تنها
[...]
یک چیز ای برادر گر عشق رهبر آید
محبوب جان عاشق چون خیر محض باشد
خاقان دین منوچهر کز یاری سپهرش
در صدر مهر مسند مه پایگانه زیبد
یا مَن حَویَ المَعالی بالصَارمِ المُهَند
لِلعالَمینَ مِنه ضَلَّ النَعیمُ سَرمد
ای بر فراز گردون قدرت نهاده مسند
برخور ز ملک باقی و ز دولت مخلد
قَاضَت عَلَی البرا یا مِن کفّکَ العَطایا
[...]
تشریف دست سلطان چوگان بود ولیکن
بیگوی، درون میدان، چوگان چه کاردارد؟
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.