گنجور

 
کمال خجندی

گفتی از آن ماست دلت جان از آن کیست

اینجا نگر که داغ که آنجا نشان کیست

تن خاک شد بر آن در و هرگز به کوی تو

یک شب سگی نگفت که این استخوان کیست

باری مرا به حسرت درد نو سوخت جان

کا درد بی دوای نو درمان جان کیست

نرسم که رفت بوس ز شادی شوی هلاک

ای جان ز لب مپرس که این آستان کیست

گفتم به جان غم تو بخواهم خرید گفت

ای مفلس زبان زده بنگر زبان کیست

دشنام میدهی و میدانی اینقدر

کاین راحتم بگوش رسد از زبان کیست

هر لحظه پرسیم که تو زآن کینی کمال

آری همین قدر نشناسی که زآن کیست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
امیرخسرو دهلوی

یارب، که این درخت گل از بوستان کیست

وین غنچه شکر شکن از نقلدان کیست

باز آن پسر که می گذرد از کدام کوست

باز آن بلا که می رسد از بهر جان کیست

از خون نشان تازه همی بینمش به لب

[...]

نظام قاری

یارب که آن درخت گل از گلستان کیست

وان پسته شکر شکن از نقلدان کیست

باز این قماشهای نفیس ازدکان کیست

وین طرفه رختهای نواز جامه دان کیست

از پوشیم بتاب و ببندم ز پیش بند

[...]

هلالی جغتایی

این تازه گل، که می رسد، از بوستان کیست؟

نخل کدام گلشن و سرو روان کیست؟

باز این نهال تازه، که سر می کشد بناز

سرو کشیده قامت نازک میان کیست؟

ای دل، ز تیر ابروی پر فتنه اش منال

[...]

وحشی بافقی

یارب مه مسافر من همزبان کیست ؟

با او که شد حریف و کنون همعنان کیست ؟

ماهی که چرخ ساخت به دستان ز من جدا

تا با که ، دوست گشته و همداستان کیست ؟

تا همچو ماه خیمه به سر منزل که زد

[...]

بیدل دهلوی

ای صبح گرد ناز تو از کاروان کیست

بر خو چیدن تو متاع دکان‌کیست

آنجاکه فرصت من وما تیر جسته است

ترسم نفس کشی و ندانی کمان کیست

سر برنیاوری چوگهر از سجود جیب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از بیدل دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه