گر قرار تو به دلها نه چنانست که بود
عهد ما با غم عشق تو همانست که بود
میل دل با رخت امروز به نوعی دگرست
تو مپندار که زآنسان نگرانست که بود
گر سر زلف تو از پای در افتاد مرنج
پایه عزت او برتر از آنست که بود
مشنو از خط که بنسخ رخت آمد در کار
کان لعل است و همان راحت جانست که بود
سر سودا زده من که سر زلف تو داشت
رفت بر باد و هنوزش سر آنست که بود
گلشن عمر تو هر باد فنا رفت کمال
همچنانت هوسی لاله رخانست که بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق عاشقانه و وفاداری به معشوق است. شاعر از این میگوید که اگرچه شرایط و اوضاع تغییر کرده است، اما عشق و وفاداری او به معشوق همچنان برقرار است. شاعر به زیبایی معشوق اشاره میکند و تأکید میکند که حتی اگر زیبایی او از دست برود، ارزش و عزت او همچنان بالاست. همچنین، او اعتراف میکند که با وجود تغییرات، دلش همیشه به یاد معشوق است و حسرتش به عشق اولیه پابرجاست. در کل، شعر از اندوه و زیبایی عشق صحبت میکند و نشان میدهد که عشق واقعی مستقل از زمان و شرایط است.
هوش مصنوعی: اگر قرار تو در دلها اینگونه نیست که در گذشته بود، پس رابطه ما با غم عشقات همانند قبل باقی مانده است.
هوش مصنوعی: دل من امروز به شکل دیگری نسبت به تو تمایل دارد. نباید فکر کنی که از چیزی نگران است، چون اینگونه نیست.
هوش مصنوعی: اگر بخشی از زلف تو بر روی زمین بیفتد، ناراحت نشو، زیرا مقام و عزت تو بالاتر و بزرگتر از آن است که به این مسائل مربوط شود.
هوش مصنوعی: به یاد داشته باش که با توجه به این خط، زیبایی تو به قدری است که هر گونه نوشته یا تصویری از تو، فقط میتواند بخشی از حقیقت را نشان دهد. همانطور که رنگ لعل زیباست، آرامش و راحتی جان هم در وجود تو نهفته است.
هوش مصنوعی: سر من که مجنون عشق تو بود، به باد رفت و از بین رفته، اما هنوز یاد tu را در دل دارم و به آن فکر میکنم.
هوش مصنوعی: باغ زندگی تو با هر نسیم مرگ از بین رفته، اما تمام زیباییات هنوز آرزو و خواستهای است که مانند گلهای سرخ همچنان دلبردار است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چشم مست تو همان آفت جانست که بود
تیر مژگان تو دلدوز چنانست که بود
نگه گرم همان شعله فشانست که بود
در نگین تو همان زهر نهانست که بود
باز دل زیر غم عشق چنانست که بود
بار این خسته همان کوه گرانست که بود
سالها بود صلاح دل من صحبت عشق
بازهم مصلحت وقت همانست که بود
بارها آمده بر سینه ام آن ناوک و باز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.