گنجور

 
قاآنی انوری

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها قاآنی مصرع یا بیتی از انوری را عیناً نقل قول کرده است:


  1. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - د‌ر مدح شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا :: انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر

    قاآنی (بیت ۵۹): به خدایی‌که از مشیت اوست - رنج رنجور و شادی مسرور

    انوری (بیت ۳۸): به خدایی که از مشیت اوست - رنج رنجور وشادی مسرور

  2. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - د‌ر مدح شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا :: انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر

    قاآنی (بیت ۶۰): که مرا از همه جهان جانیست - وان ز حرمان خدمتت رنجور

    انوری (بیت ۳۹): که مرا در همه جهان جانیست - وان ز حرمان خدمتت رنجور



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱- در مدح پیامبر اکرم محمد مصطفی‌(‌ص‌):دوشم ندا رسید ز درگاه‌ کبریا - کای بنده‌ کبر بهتر از این عجز با ریا

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱- در مصیبت سیدالثقلین و فخرالکونین حضرت اباعبدالله ا‌لحسین علیه السلام گوید:بارد! چه؟ خون! که؟ دیده! چسان؟ روز و شب! چرا؟ - از غم! کدام غم؟ غم سلطان اولیا


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳ - موعظه در رفع امل:نزد طبیبِ عقلِ مبارکُ قدم شدم - حالِ مزاج خویش بگفتم، کَما جریٰ


  2. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در شکایت از ممدوح گوید :گر تاج زر نهند ازین پس به سر مرا - بر درگه امیر نبینی دگر مرا


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا - وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا


  3. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح خاتم انبیا صلی‌الله علیه و آله:از سروش وحدتم بر گوش هوش آمد خطاب - یافتی لا تبطل الاوقات فی عهدالشباب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در تهنیت عید مولود امیرالمؤمنین علیه‌لسلام و مدح پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه :خیمهٔ زربفت زد بر چرخ نیلی آفتاب - از پرند نیلگون آویخت بس زرین طناب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - هنگام نهضت عباس‌شاه غازی طاب‌ثراه از خراسان و ماندن محمدشاه غازی نورالله مرقده فرماید:آنچه من بینم به بیداری نبیندکس به خواب - زانکه در یکحال هم در راحتم هم در عذاب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - د‌ر مدح حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید :ای ترا در چهره آب و وی ترا در طره تاب - در دلم‌زان آب تاب و بر رخم زین تاب آب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - در تهنیت نظام‌الدوله هنگام آوردن خلعت شاهنشاه غازی در هنگام ولیعهدی:صبحدم کز جانب مشرق برآمد آفتاب - همچو بخت پادشه بیدار شد چشمم ز خواب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - مطلع ثانی:در همایون ساعتی فرخنده چون عهد شباب - در بهین روزی چو روز وصل خوبان دیریاب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در شکرانه سلامتی ذات اقدس شهریاری دام ملکه د‌ر فتنهٔ باب علیه‌اللعنه و ا‌لعذاب:ساقی امشب می پیاپی ده که من بر جای آب - نذر کردستم کزین پس‌ می ننوشم جز شراب


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح صاحب مجدالدین ابوالحسن عمرانی:اینکه می‌بینم به بیداری‌ست یا رب یا به خواب - خویشتن را در چنین نعمت پس از چندین عذاب

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان عدل را انصاف تو مالک‌رقاب - دین حق را مجد و گردون شرف را آفتاب


  4. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در منقبت علی‌بن ابیطالب صلوات‌لله علیه فرماید:دوشم مگر چه بودکه هیچم نبرد خواب - پروین به رخ فشاندم تا سر زد آفتاب


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:ای از بنفشه ساخته گلبرگ را نقاب - وز شب تپانچه‌ها زده بر روی آفتاب

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - در مدح ناصرالدین طاهر:چون وقت صبح چشم جهان سیر شد ز خواب - بگسسته شد ز خیمهٔ مشکین شب طناب


  5. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - وله ایضاً فی مدحه:بدا به حالت آن مجرمی‌که روز حساب - به قدر یک شب هجر تواش‌کنند عذاب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - د‌ر مدح مهد کبری و ستر عظمی و تخلص در مدح شاهنشاه غازی ناصرالدین شاه خلدلله ملکه:شنیده بودم بیمار را نگیرد خواب - همی بپیچد بر گرد خویش از تب و تاب

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - د‌ر مدح شاهزاد‌هٔ ‌کیوان و ساده شجاع ‌السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید:گرفت عرصهٔ‌گیتی شمیم عنبر ناب - زگرد خاک سرکوی میرعرش‌ جناب


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۹ - در شکایت گوید:به جای بادهٔ نابم تو سرکه دادی ناب - هلاک جان و دل خود بر آن نبود شراب

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - شراب خواهد:خدایگانا مهمان بنده بودستند - تنی دو دوش به سیکی و نقل و رود و شراب

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱ - ایضا درخواست شراب کند:ایا دقیق نظر مهتری که گاه سخا - توانی ار بچکانی همی از آتش آب


  6. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - د‌ر ستایش و نیایش ابولملوک ثانی جمشید جهان ثانی فتحعلی شاه قاجار طاب ثراه فرماید:اگر نظام امور جهان به دست قضاست - چرا به هرچه‌کند امر شهریار رضاست


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:اگر محول حال جهانیان نه قضاست - چرا مجاری احوال برخلاف رضاست


  7. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - وله ایضاً فی مدحه:این خط بی‌خطا که به از نافهٔ ختاست - گر مشک چین ز طیب همی خوانمش خطاست


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۶ - در شکایت گوید و توقع تلطف کند:چون برگهای طوبی طبعم به نام تو - یک روی بر ثنا و دگر روی بر دعاست


  8. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - د‌ر مدح محمدشاه غازی و حاج میرزا آقاسی فرماید:ای‌دل اقبال ‌و سعادت نه به سعی ‌و طلب است - این‌چنین‌کامروایی نه به عقل و ادب است

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در تهنیت خطان و تطهیر شاهزاده آزاده عباس میرزا ثمره الفواد شهریار ماضی محمدشاه غا‌زی طاب ثراه فرماید:این چه جشنست ‌کزو جان جهان در طرب است - در نُه افلاک از او سور و سرور عجب است


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در صفت خزان و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:روز می خوردن و شادی و نشاط و طرب است - ناف هفته است اگر غرهٔ ماه رجب است


  9. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - ‌در ستایش کهف الادا‌نی و‌لاقاضی وزیر بی‌نظیر حاجی آقاسی طاب ثراه:بر دلم صدهزار نیشترست - بلکه از صدهزار بیشترست


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - در مدح صاحب ناصرالدین و تهنیت منصب:منصب از منصبت رفیع‌ترست - هر زمانیت منصبی دگرست

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح صدر سعید خواجه سعدالدین اسعد و عرض اخلاص:منت از کردگار دادگرست - که ترا کار با نظام‌ترست

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲:گشته‌ام بی‌نظیر تا که ترا - به عنایت به سوی من نظرست


  10. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - و له ایضاً فی مدحه:عاشق بی کفر در شرع طریقت‌کافرست - کافری بگزین گرت‌شور طریقت‌در سرست


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۳ - در مدح سلطان اعظم سنجر:دوش خوابی دیده‌ام گو نیک دیدی نیک باد - خواب نه بل حالتی کان از عجایب برترست

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۴ - در مدح اقضی‌القضاة قاضی حمیدالدین:قطعهٔ صدر اجل قاضی قضاة شرق و غرب - آنکه بر عالم نفاذ او قضای دیگرست


  11. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲:که جلوه‌ کرد که آفاق پر ز انوارست - که رخ نمود که ‌گیتی تمام فرخارست

    قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:چه غم ز بی‌کلهی کآ‌سمان کلاه منست - زمین بساط و در و دشت بارگاه منست

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۶:مر آن خدای که پیمانه را نگهدارد - به زی‌ر خاک چو پیمان اهل عشق درست


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۹ - در مرثیه:رئیس دولت و دین ای اسیر دست اجل - شدی و رفت بهین حاصل جهان از دست


  12. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - و‌له ایضاً فی مدحه:ملک ز انصاف شه بهشت برین است - دوزخیم بالله ار بهشت چنین است


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - در مدح سلطان سنجر:ملک مصونست و حصن ملک حصین است - منت وافر خدای را که چنین است


  13. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۸ - در مدح شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید:باز با صعوه ندانم ز چه رو رام ‌گرفت - بازگیتی مگر از عدل شه آرام‌گرفت


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ - در مدح خاقان اعظم سلطان سنجر:ملک اکنون شرف و مرتبه و نام گرفت - که جهان زیر نگین ملک آرام گرفت


  14. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - و له ایضاً فی مدحه:بهادر شه ای شهریاران ‌غلا‌مت - قضا و قدر هردو در اهتمامت


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح ملک عادل یوسف:ملک یوسف ای حاتم طی غلامت - ملوک جهان جمله در اهتمامت


  15. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در ستایش حسین خان خازن شجاع السلطنه گوید:تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد - بحر وکان خالی زگنج همت‌گنجور باد


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در مدح ابوالفتح ناصرالدین طاهر:آفرین بر حضرت دستور و بر دستور باد - جاودان چشم بد از جاه و جلالش دور باد

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۶ - در وصف عمارت ممدوح:این همایون مقصد دنیا و دین معمور باد - جاودان چون هست معمور از حوادث دور باد


  16. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۴ - در ستایش شاهنشاه اسلام‌پناه ناصرالدین شاه غازی خلدلله ملکه گوید:دوش کانجم شد عیان بر این سپهر گرد گرد - همچو پیکان ‌های سیمین از درون تیره‌ گرد

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا گوید:باد نوروزی شمیم عطر جان می‌آورد - در چمن ‌از مشک چین صد کاروان می‌آورد


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۶۴ - در تجدید لقب موئیدالدین مودودشاه:ای برادر نسل آدم را خدی از روی لطف - نامها دادست پیش ازتر و خشک و گرم و سرد

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۳ - در نصیحت:در جهان با مردمان دانی که چون باید گذاشت - آن قدر عمری که یابد مردم آزاد مرد


  17. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۶ - د‌ر ستایش شاهزاده‌ ی کیوان سریر اردشیر میرزا ‌دام‌ اقباله فرماید:صبح آفتاب چون ز فلک سر زد - ماهم به خشم سندان بر در زد


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - در صفت کسب کمال ومذمت ابناء عصر:هر که به ورزیدن کمال نهد روی - شیوهٔ نقصان ز هیچ روی نورزد


  18. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده قهرمان میرزا حکمران آذربایجان طاب‌ثراه فرماید:هر کرا ایزد اختیار کند - در دوگیتیش‌ بختیارکند


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:گر وفا با جمال یار کند - حلقه در گوش روزگار کند


  19. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در ستایش شاهزاده مبرور فریدون میرزا فرماید:هرجاکه پارسی بت من جلوه‌گر شود - بس شیخ پارسا که به رندی سمر شود


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح ملک‌الامرا طغرل تگین:طغرل تگین به تیغ جهان را نظام داد - زو بیشتر گرفت و به کمتر غلام داد


  20. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه ناصرا‌لدین شاه غازی طال‌الله بقاه و تال اللّه مناه د‌ر زمان و‌لیعهدی فرماید:تمام‌ گشت مه روزه و هلال دمید - هلال عید به ماهی تمام باید دید


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۵ - در مفارقت:خدایگانا نزدیک شد که صبح ظفر - زظل گوهر چترت شود سیاه وسفید


  21. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۰ - و له ایضاً مدحه:اقبال و بخت و نصرت و فیروزی و ظفر - کشتند با رکاب من امسال همسفر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - د‌ر ستایش امیرکبیر میرزا تقی خان رحمه‌الله فرماید:امسال عید اضحی با نصرت و ظفر - با موکب امیر نظام آمد از سفر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان آرامگاه نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید:بستم به عزم پارس چو از ملک ری ‌کمر - زین برزدم به‌ کوهه ی یکران رهسپر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۰ - مطلع ثانی:کای ‌همچو ابر جود تو فایض به خشک و تر - چون مهر و ماه نام تو معروف بحر و بر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۷ - در ستایش امیر با احتشام عزیز خان سردار کل نظام فرماید:خرم بهار من‌که ز عیداست تازه‌تر - در اول بهار چو عید آمد از سفر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۲ - در ستایش امیر الامرا‌ٔ العظام نظام ا‌لدوله حسین ‌خان دام ‌مجده ا‌لعالی حکمران فارس فرماید:شادان رسید دوش نگارینم از سفر - وزگرد راه غالیه پاشیده بر قمر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۱ - در مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:مست شبانه بودم افتاده بی‌خبر - دی در وثاق خویش که دلبر بکوفت در

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۶:ای در ضمان عدل تو معمور بحر و بر - وی در مسیر کلک تو اسرار نفع و ضر


  22. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مرثیهٔ امیرزادهٔ فردوس و ساده فاطمه‌سلطان صبیهٔ امیر دیوان طاب ثراه:به هر بهار گُل از زیر گِل برآرد سر - گلی برفت‌ که ناید به صد بهار دگر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۵ - د‌ر ستایش پادشاه رضوان جایگاه محمدشاه طاب الله ثراه و فتح خراسان گوید:چو زآشیانهٔ چرخ این عقاب زرین‌پر - به هر دریچه ز منقار ریخت شوشهٔ زر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۶ - ‌در ستایش امیرکبیر و وزیر بی‌نظیر میرزا تقی خان طاب الله ثراه‌گوید:چو عید آمد و ماه صیام ‌کرد سفر - امید هست ‌که یابم به‌ کام خویش ظفر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۰ - در ستایش شاهزاده رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه و تخلص به معراج نبی صلعم گوید:دو سال بیش ندانم‌گذشت یاکمتر - که دور ماندم از ایوان شاه‌کیوان‌فر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۱ - مطلع ثانی:شبی به عادت روز شباب عیش آور - شبی به سیرت صبح وصال جان‌پرور

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۶ - در ستایش پا‌دشاه جمجاه محمدشاه غازی و فتح خوارزم‌ گوید:رسید؛ چه‌؟ خبر فتح؛ کی رسید؟ سحر - کجا؟ به نزد مالک؛ از چه ملک؟ از خاور

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۷ - د‌ر منقبت هژبرالسالب اسد الله الغالب علی‌بن بیطالب علیه السّلام و فتح قلعه خیبر گوید:سحر چو زمزمه آغازکرد مرغ سحر - بسان مرغ سحر از طرب ‌گشودم پر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - مطلع ثانی:مباش غره دلا در جهان به فضل و هنر - که شاخ فضل و هنر فقر و فاقه آرد بر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - در ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه در زمان ولیعهدی گوید:سه هفته پیبشرک زین شبی به ماه صفر - چو سال نعمت و روز وصال جان ‌پرور

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - مطلع ثانی:زهی‌گرفته تیغ و سنان چه بحر و چه بر - زهی‌گشو‌ده به‌کلک و بنان چه‌خشک و چه‌تر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۴ - در ستایش وزیر بی‌نظیر حاج میرزا آقاسی:شب‌ گذشته ‌که همزاد بود با محشر - وز آفرینش گیتی کسی نداشت خبر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۸ - در ستایش شاهزاده فریدون میرزا:طراق سندان برخاست ای غلام از در - یکی بپوی وز کوبنده می بجوی خبر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۸ - در مدح نظام‌الملک صدرالدین محمد میراب مرو:شبی گذاشته‌ام دوش در غم دلبر - بدان صفت که نه صبحش پدید بد نه سحر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۲ - در مدح میرآب مرو صاحب سعید صدر الدین نظام‌الملک:نماز شام چو کردم بسیج راه سفر - درآمد از درم آن سرو قد سیمین‌بر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۳ - در صفت بغداد و مدح ملک الامرا قطب الدین مودود شاه:خوشا نواحی بغداد جای فضل و هنر - کسی نشان ندهد در جهان چنان کشور

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۷:زهی بقای تو دوران ملک را مفخر - خهی لقای تو بستان عدل را زیور


  23. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۹ - د‌ر ستایش مهد کبری و ستر عظمی کافلهٔ‌الملک عاقلهٔ‌الدوله مام پادشاه:دلکا هیچ خبر داری‌ کان ترک پسر - دوشم از ناز دگر بار چه آورد به سر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۲ - ‌در ستایش امیرکبیر میرز تقی خان رحمه‌آلله فرماید:یازده ماه ‌کند روزه به هر سال سفر - پس ز راه آید و سی روز کند قصد حضر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - از زبان اهل خراسان به خاقان سمرقند رکن‌الدین قلج طمغاج خان پسرخواندهٔ سلطان سنجر:به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر - نامهٔ اهل خراسان به بر خاقان بر


  24. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۱ - من نتایج طبعه:سیه زلف از بر آن چهر دلبر - چو دود می‌پیچد به مجمر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۳ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه محمدشاه غازی طاب‌ا‌لله ثراه‌ گوید:شباهنگام ‌کز انبوه اختر - فلک چون چهرهٔ من شد مجدّر

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۲:چو دشنامی شنیدی‌ لب فروبند - که سالم مانی از دشنام دیگر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۴ - در مدح صاحب ناصرالدین نصرة الاسلام ابو المناقب:چو از دوران این نیلی دوایر - زمانه داد ترکیب عناصر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۵ - در مدح وزیر علاء الدین بوبویه:چو زیر مرکز چرخ مدور - نهان شد جرم خورشید منور

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۲ - در مدح بدرالدین الغ جاندار بک اینانج بلکا سنقر:خداوندا تو آنی کافرینش - به کلی هست چون دریا و تو در


  25. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۷ - وله ایضاً رحمه‌لله:صبح چون مهر سرزد از خاور - مهربان ماه من رسید از در

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۴:مفتی شهر ما که آگه نیست - از حلال و حرام پیغمبر


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:ای شده از رخ تو تاب قمر - وی شده از لب تو آب شکر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۹ - در مدح یکی از فرزندان نظام‌الملک است:ای به رفعت ز آسمان برتر - نور رای تو آفتاب دگر

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۱:دهر و افلاک و انجم و ارکان - همه شرند اگرنه مایه شر

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۳ - قاضی هری مبتلا به مرض جرب شده و حکیم به عیادت او رفته و او از خانه بیرون نیامده و این قطعه را درهجو او گفته است:قاضی از من نصیحتی بشنو - نه مطول به از طویلهٔ در

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - نکتهٔ پسندیده:باده خوردن به ساتکینی در - از هنر نیست بلکه هست خطر


  26. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳ - د‌ر نعت خاتم‌الانبیا صلی‌لله علیه و آله و ستایش پادشاه غازی محمدشاه طاب ثراه فرماید:آفتاب و سایه می‌رقصند با هم ذره‌وار - کافتاب دین و سایه حق شد امروز آشکار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۴ - د‌ر تعربف مصور و توصیف تصویر فرماید:آفرین برکلک سحرانگیز آن صورت‌نگار - کز مهارت برده معنیها درین صورت به ‌کار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۸ - در ستایش ابولملوک فحتعلی‌شاه طاب لله ثراه و جعل الجنهٔ مثواه‌ گوید:افتتاح هر سخن در نزد مرد هوشیار - نیست نامی به ز نام نامی پروردگار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۵ - ‌در تهنیت تشریف پادشاهی و مدح علیخان والی گوید:باد میمون این بهین تشریف شاه‌کامگار - بر علیخان آن مهین فرزند صاحب‌اختیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۸ - د‌ر تهنیت تشریف قبای بیضا ضیای شهریاری د‌ر ستایش حسین‌خان نظام‌الدوله:بوده جای یک جهان جان این قبای شهریار - کآمد اینک زیور اندام صاحب‌اختیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹ - در ستایش وزیر بی نظیر صدر اعظم میرزا آقاخان گوید:بوی مشک آید چو بویم آن دو زلف مشکبار - من به قربان سر زلفی‌ که آرد مشک‌بار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح صاحب ا‌ختیار:تا چه معجز کرده امشب باز عدل شهریار - کاتش سوزنده با آب روان گشتست یار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در ستایش پادشاه رضوان آرامگاه محمدشاه طاب الله ثراه گوید:دوش اندر خواب می‌دیدم بهشت ‌کردگار - تازه بی‌فیض ربیع و سبز بی‌سعی بهار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۷ - در ستایش ‌کهف‌الادانی والاقاصی جناب حاجی آقاسی‌ گوید:دوش بگشودم ‌زبان تا درد دل گویم به یار - گفت عشاق زبون را با زبان دانی چکار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۸ - در مدح حسین‌خان صاحب اختیار:راستی را کس نمی‌داند که در فصل بهار - از کجا گردد پدیدار این همه نقش و نگار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۹ - مطلع ثانی:باده جان بخشت و دلکش خاصه از ‌دست نگار - خاصه هنگام صبوحی خاصه در صل بهار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۶ - در ستایش امیرالامراءالعظام نظام‌الدوله حسین خان حکمران فارس فرماید:صبح چون خورشید رخشان رخ نمود از کوهسار - ماه من از در درآمد با رخی خورشیدوار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در ستایش حاج میرزا آقاسی:عطسهٔ مشکین زند هر دم نسیم مشکبار - بادگویی آهوی چنست‌ کارد مشک بار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - ممدوح این قصیدهٔ معلوم نیست‌،‌گویند قائم مقام است:قامت سروی چو بینم برکنار جویبار - از غم آن سرو قامت جویبار آرم‌کنار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۱ - در ستایش شاهزا‌دهٔ‌ رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه‌ گوید:گنج پنهان بود یزدان خواست کاید آشکار - آفرینش را فزود از هستی خود اعتبار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۴ - در ستایش‌امیرالامر‌اء‌العظام‌نظام‌لدوله حسین‌خان حکمران فارس فرماید:همتی مردانه می‌خواهم‌که اسمعیل‌وار - بر خلیل خویشتن امروز جان سازم نثار


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در مدح صدرالزمان علاء الدین محمود خراسانی:باد شبگیری نسیم آورد باز از جویبار - ابر آذاری علم افراشت باز از کوهسار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۵ - در مدح سلطان اعظم سنجر:آب چشمم گشت پر خون زاتش هجران یار - هست باد سرد من بر خاک از آن کافور بار

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۲:ای برادر پند من بشنو اگر خواهی صلاح - در معاش خویش بر قانون من کن یک مدار


  27. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۶ - در ستایش شاهزاده ی رضوان آرامگاه نواب فریدون میرزا طاب ثراه گوید:از سر دوش دو ضحاک درآویخت دو مار - کان دو مار از همه آفاق برآورد دمار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح آقامحمد حسن پیشخدمت خاصه ی خاقان خلد آشیان:یار نیکوتر از آنست‌ که من دیدم پار - باش تا سال دگر خوبترک گردد یار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۶ - د‌ر تعریف بهار و شکایت از یار و ستایش امیر کامگا‌ر حسین ‌خان نظام‌الدوله:یک دو مه پیشترک زانکه رسد فصل بهار - دلکی داشتم و دلبرکی باده‌گسار


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:دی چون بشکست شهنشاه فلک نوبت بار - وز سراپردهٔ شب گرد جهان کرد حصار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۱ - در مدح صاحب سعید جلال‌الوزرا عمربن مخلص:هندویی کز مژگان کرد مرا لاله قطار - سوخت از آتش غم جان مرا هندووار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۴ - در مدح امیر ناصرالدین قتلغ شاه:شب و شمع و شکر و بوی گل و باد بهار - می و معشوق و دف و رود و نی و بوس و کنار


  28. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۷ - در منقبت مولانا اسدالله الغالب علی بن ابیطالب علیه السلام و ستایش شاهنشاه ناصرالدین شاه خلدالله ملکه گوید:اسم شد مشیّد و دین ‌گشت استوار - از بازوی یدالله و از ضرب ذوالفقار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۹ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده فریدون میرزا طاب ثراه:امروز از دوکعبه جهان دارد افتخار - کز فر آن دو کعبه بود ملک برقرار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۰ - در تهنیت ورود مسعود امیرکبیر حسین خان د‌ر ملک فارس‌ گوید:ای اهل فارس ، مژده که از فضل کردگار - آمد به ملک فارس امیر بزرگوار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۶ - در ستایش نظام‌الدوله حسین خان فرماید:با فال نیک بهر زمین‌بوس شهریار - آمد ز ملک جم سوی ری صاحب ‌اختیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ - در ستایش امیربهرام صولت معتمدالدوله منوچهرخان فرماید:با فال نیک و حال خوش و بخت‌کامگار - از ملک جم به عزم سپاهان شدم سوار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - در تهنیت نشان شمشیر و مدح امیر بی‌نظیر نظام‌الدوله طال‌ بقاه فرماید:تیغی گهرنگار فرستاده شهریار - تا سازدش طراز کمر صاحب اختیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - در ستایش نظام الدوله حسین خان حکمران فارس فرماید:سوگند خورده‌اند نکویان این دیار - کز ری چو سوی فارس رسد صاحب اختیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۰ - در ستایش میرزا آقاخان صدراعظم:گفتم به یار فصل بهار آمد ای نگار - گفتا که وصل یار نگارین به از بهار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲ - د‌ر مدح شجاع‌السطنه حسنعلی میرزا:منت خدای را که ز تأیید کردگار - فرمود فتح باره با خرز شهریار

    قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸:دلدار بود دین و دل و طاقت و قرار - چون او برفت رفت به یکبار هر چهار


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷۹ - در مدح امیرکبیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:دوش از درم درآمد سرمست و بی‌قرار - همچون مه دو هفته و هر هفت کرده یار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۲ - در تهنیت عید و مدح ناصرالدین ابوالفتح طاهر:دی بامداد عید که بر صدر روزگار - هر روز عید باد به تایید کردگار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۷ - (گویا در ادامهٔ قصیدهٔ دی بامداد عید که بر صدر روزگار ...):کای کاینات رابه وجود تو افتخار - وی پیش از آفرینش و کم ز آفریدگار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۸:ای روزگار دولت تو روز روزگار - وی بر زمانه سایهٔ تو فضل کردگار

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۳ - قبا از بزرگی خواسته:ای برقد تو راست قبای سخا و جود - حرفیست در لباس مرا با تو گوش دار

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۷:آ زاده گر کریم نیابد ورا چه عجب - گر زی خسیس طبع گراید به اضطرار

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - از ممدوح التماس کفش به معما کرده است:ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان - وی مستعار جود تو آثار روزگار


  29. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در ستایش نظام الدوله حسین خان و به تهنیت تمثال همایون:ای همایون صورت میمون شاه‌ کامگار - یک جهان جانی‌ که جان یک جهان بادت نثار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - و له ایضاً فی مدحه:شه قبای خ‌ریشتن بخشد به صاحب اختیار - و او قبای خود به من بخشد ز لطف بیشمار


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۰:با یکی مزاح و دو خنیاگر و سه تا حریف - دوش نزدیک من آمد آن پسر وقت سحر

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷۷ - در طلب شکر و عود:ای هنر از آتش تو بویا همچو عود - وی فلک در خدمتت چون نیشکر بسته کمر


  30. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح جناب حاجی آقاسی گوید:بهار آمد و دی را گرفت و کرد مهار - چنین‌ کنند بزرگان چو کرد باید کار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - د‌ر ستایش شیراز صانه‌لله عن الاعواز و اعیان آن و تخلص به مدح معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه گوید:تبارک‌الله از فارس آن خجسته دیار - که می‌نبیند چون آن دیار یک دیار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - د‌ر مدح ناصرالدین شاه:چو چتر زرین افراشت مهر در کهسار - چو بخت شاه شد از خواب چشم من بیدار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۵ - مطلع ثانی:که باد تا ابد از فر ایزد دادار - ملک جوان و جهان را به بختش استظهار

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در ستایش امیر بهر‌ام صولت معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه فرماید:ز شاهدی که بود رویش از نگار نگار - بخواه باده و بر یاد میگسار گسار

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۰:مگر به خنده درآیی وگرنه هیبت تو - زبان عارف و عامی ببندد از گفتار


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۵ - مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی:حکایت است به فضل استماع فرمایند - به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۹:من و سه شاعر و شش درزی و چهار دبیر - اسیر و خوار بماندیم در کف دو سوار


  31. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۸ - د‌ر مدح شجاع‌ السلطنه:بشارت باد بر اهل نشابور - زگرد موکب دارای منصور


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۲ - در مدح دستور ناصرالدین طاهر:زهی دست وزارت از تو معمور - چنان کز پای موسی پایهٔ طور


  32. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۹ - د‌ر مدح شجاع‌لسلطنه حسنعلی میرزا:حبذا از هوای نیشابور - که بود مایهٔ نشاط و سرور


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۴ - در مدح صاحب ناصرالملة والدین ابوالفتح طاهر:ای ز رای تو ملک و دین معمور - شب این روز و ماتم آن سور

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۰ - در اشتیاق:به خدایی که از مشیت او - رنج رنجور و شادی مسرور


  33. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰ - در ستایش مدح خسروخان خواجه حکمران اصفهان:سه چیز هست‌ کزو مملکت بود معمور - وز آن سه آیت رحمت ‌کند ز غیب ظهور


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۳ - در مدح صدر اجل ضیاء الدین منصور:رییس مشرق و مغرب ضیاء الدین منصور - که هست مشرق و مغرب ز عدل او معمور

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۵:بضیاء دولت و دین خواجهٔ جهان منصور - که هست عالم فانی به ذات او معمور


  34. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۳ - و له ایضاً فی‌ المطایبه:سحرگهان‌که ز گردون فروغ مهر منیر - چو تیغ خسرو آفاق گشت عالم‌گیر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴ - د‌ر تهنیت عید غدیر و ستایش وزریر بی‌نظیر صدراعظم میرزا آقاخان دا‌م اقباله:شراب تاک ننوشم دگر ز خمّ عصیر - شراب پاک خورم زین سپس ز خم غدیر

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۵ - د‌ر مدح میرزا نبی‌خان:همی به‌ چشم‌ من آید که سوی حضرت میر - رسولی آید از ملک ری بشیر و نذیر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۹ - در مدح صدر معظم کمال‌الدین مسعود عارض:زهی ز بارگه ملک تو سفیر سفیر - زمان زمان سوی این بندهٔ غریب اسیر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۱ - در صفت معشوق و مدح امیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی:بر من آمد خورشید نیکوان شبگیر - به قد چو سرو بلند و برخ چو بدر منیر

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰۲ - در مدح امیر فخرالدین محمد میر آب مرو:به فال نیک درآمد به شهر موکب میر - به طالعی که سجودش همی کند تقدیر


  35. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱ - د‌ر ستایش شاهزاد‌هٔ رضوا‌ن و ساد‌ه حسنعلی میرزا طاب ثراه ‌گوید:صباح عید که شد باغ و راغ عطرآمیز - طرب به مجمرهٔ روح گشت عنبربیز


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۵:چهار چیز همی خواهم از خدای ترا - بگویم ار تو بگویی که آن چهار چه چیز


  36. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۲ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده شجاع السلطنه حسنعلی میرزا طاب ا‌لله ثراه‌ گوید:دوش دیدم یکی خجسته وثاق - طاق او جفت طاق هفت طباق


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۰ - در مذمت زنان:مار نون نکاح چو بزدت - ای به حری و رادمری طاق


  37. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۷ - د‌ر ستایش شاه‌زادهٔ رضوان و ساده شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا طاب‌ثراه:چیست آن اژدها نهاد نهنگ - که ز پیریش چهره پر آژنگ

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۰:ای ستمگر ستم مکن چندان - که به مظلوم کار گردد تنگ


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۴ - در وصف کوشک صدر سعید ابوالحسن عمرانی:حبذا کارنامهٔ ارتنگ - ای بهار از تو رشک برده به رنگ

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۱ - در وصف کوشک و سرای مجدالدین ابوالحسن عمرانی:حبذا کارنامهٔ ارژنگ - ای بهار از تو رشک برده به رنگ


  38. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۲ - در ستایش امیرالامراء العظام حسین خان نظام الدوله گوید:بیا و ساغر می‌ کن ز باده مالامال - که ماه روزه به حسرت ‌گذشت نالانال

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۵ - د‌ر ستایش ‌مرحوم میرزا تقی خان فرماید:رونده رخش من ای از نژاد باد شمال - ز صلب صاعقه و پشت برق و بط‌ن خیال

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۸ - د‌ر مدح امیرالمومنین علی بن بیطالب صلواة لله علیه:مبال اگرت فزاید زمانه مال و منال - وگرت نیز بکاهد منال و مال منال


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۸ - در مدح دستور نظام‌الملک صدرالدین محمد:به نیک طالع و فرخنده روز و فرخ فال - به سعد اختر و میمون زمان و خرم حال

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۰ - در مدح کمال‌الدین ابی‌سعد مسعود بن احمدالمستوفی:خدای خواست که گیرد زمانه جاه و جلال - جمال داد جهان را به جود و جاه و کمال


  39. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۳ - در ستایش پادشاه ماضی محمد شاه غازی طاب الله ثراه:خسروا ای ‌کت ایزد متعال - نافریدست در زمانه حمال


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۴ - سخن کمالی را ستاید:شعرهای کمالی آن به سخن - پای طبعش سپرده فرق کمال


  40. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱۴ - ‌در ستایش ستر کبری و مخدرهٔ عظمی مهد علیا ‌دامت شوکتها:در ششم روز جمادی نخست اول سال - ماه من آمد و آن سال نکو گشت به فال


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱۹ - دشمنان از وی دروغی گفته بودند خلوص خود و عذر مخدوم را گوید:ای ترا کرده خداوند خدای متعال - داده جان و خرد و جاه و جوانی و جمال

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۲۲ - قسم بر بی‌گناهی:مرگ از آن به که مرا از تو خجل باید بود - نه کتابی و نه حرفی و نه قیلی و نه قال


  41. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۶ - در ستایش جناب جلالت مآب صدراعظم گوید:ای بت سیمین بناگوش ای به تن چون سیم خام - ای دو زنگی طره‌ات را عنبر و ریحان غلام

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۸ - در ستایش شاهزادهٔ رضوان و ساده فریدون میرزا گوید:بامدادان ‌کآ‌فتاب خاوری سر زد ز بام - ماهرویم بام را از عکس ‌گیسو کرد شام

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۹ - مطلع ثانی:حبذا زین جشن فرخ مرحبا زین عید عام - کاندرو شادی حلالست ‌اندرو اندوه حرام

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۷ - د‌ر ستایش نواب ملک آرا حاکم مازندران گوید:گشت دی آباد چون بغداد ویرانم ز شام - دیده‌ام‌شد نیل مصر از هجر آن رومی غلام

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳۸ - د‌ر ستایش پادشاه جمجاه ناصرالدین شاه غازی خلدالله سلطانه‌گوید:من ازین پس می‌خورم می ‌گر حلالست ار حرام - نه ز منع مفتیان ترسم نه از غوغای عام


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۵ - در مدح صاحب جلال‌الدین احمدبن مخلص:ای به استحقاق شاه شرق را قایم مقام - وز قدیم‌الدهر شاهان پیشوای خاص و عام

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۱ - از بزرگی درخواست کاغذ سپید کند:زندگانی مجلس سامی در اقبال تمام - چون ابد بی‌منتها باد و چو دوران بر دوام


  42. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲۷ - در ستایش از اهل پارس و ستایش بعضی از آنها:ای رخش ره‌نورد من ای اسب تیزگام - تا چند بند آخوری آخر برون خرام


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:مست از درم درآمد دوش آن مه تمام - دربر گرفته چنگ و به کف برنهاده جام


  43. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۱ - در ستایش پادشاه جمجاه محمد شاه غازی طاب الله ثراه:دلی مباد گرفتار عشق چون دل من - که هر دمش به سماک از سمک رود شیون

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۵ - در مدح محمدشاه مبرور و لشکر کشیدن به سمت هرات گوید:سخن‌گزافه چه رانی ز خسروان‌کهن - یکی ز شوکت شاه جهان‌سرای سخن

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۷ - در ستایش جناب جلالت مآب نظام المک فرماید:مگر شقیق عقیقست و کوه ‌کان یمن - که پر عقیق یمن شدکه از شقیق دمن


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح سیداجل عمادالدین ابوالفضل طورانی:چو شاه زنگ برآورد لشکر از ممکن - فرو گشاد سراپرده پادشاه ختن


  44. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵۴ - در مدح کامران میرزای مرحوم ابن فتحعلی شاه مغفور طاب‌الله ثراه گوید:ز یک غمزه ربوده دل ز من آن ماه سیمین‌تن - بود چشمان جادویش چو چشم آهوان پر فن


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۸ - طلب پنبه و روغن کند:ایا خورشید و مه در پیش رایت تیره و تاری - به روز و شب گهی خورشید و ماهم ثقبهٔ روزن


  45. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۱ - در ستایش شاهنشاه با داد و دین شاه ناصرالدین ‌ادام ا‌لله اقباله و اقام اجلاله فرماید:ای رخت خالق خورشید و لبت رازق جان - عارضت آتش سوزنده تنت آب روان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۳ - د‌ر مدح شاهنشاه مبرور محمد شاه مغفور انارلله برهانه می‌فرماید:بارهاگفته‌ام ای ری به تو این راز نهان - ای ری و راز ز نستوده نباید پژمان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۷ - د‌ر مدح خاقان خلد آشیان فتحعلی شاه مغفور و شجاع السلطنه فرماید:پدری و پسری سایه و نور یزدان - پدری و پسری رحمت و فیض رحمان


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۷ - لغز به اسم سلطان سنجر و بیان آنکه عدد نام سنجر با پیغمبران مرسل یکیست:ای خردمند اگر گوش سوی من داری - قطعه‌ای بر تو بخوانم که عجب مانی از آن


  46. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۵ - در مدح شاهزادهٔ گردون و ساده فریدون میرزا فرمانفرمای فارس می‌فرماید:به عزم پارس دل پارسایم از کرمان - سفر گزید که حب‌الوطن من‌الایمان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۶ - د‌ر ستایش شاه مبرور محمدشاه غازی طاب‌الله ثراه‌ گوید:به عید قربان قربان‌کنند خلق جهان - بتا تو عید منی من ترا شوم قربان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۹ - در مدح جناب حاجی و شاهنشاه مبرور محمد شاه غازی:چو رای خواجه اگر پیر‌ گشته است جهان - غمین مباش که‌گردد به بخت شاه جوان

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۰:وزیر عصر و مجیر جهان مشیرالملک - دبیر دولت و صدر مهین و بل جهان


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴ - در مدح امیر عادل ضیاء الدین مودود احمد عصمی:نماز شام چو خورشید گنبد گردان - به کوه رفت فرود و ز چشم گشت نهان


  47. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶۸ - و من افکار طبعه فی‌المدیحه:تاج دولت رکن دین غیث زمین غوث زمان - شاه عادل خسرو باذل شهنشاه جهان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰ - و له فی المدیحه:خلق را چون آفرید از لطف خلاق جهان - داد گوش و چشم و لب پا و سر و دست و زبان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۳ - در ستایش امیرالامراء العظام حسین خان نظام‌الدوله فرماید:دوش اندر خواب دیدم بر قد سروی جوان - سایه‌ گستر گشت خورشید از فراز آسمان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۴ - فی‌المدیحه ایضاً:دوش چون شد رشتهٔ پروین عیان از آسمان - دیده‌ام پروین‌فشان شد دامنم پروین‌نشان

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۸ - د‌ر ستایش صدر اعظم در باب فتنهٔ باب گوید:صدر اعظم شد چو بخت شهریار از نو جوان - از نشاط آنکه شاه بی‌قرین رست از قران

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸۰ - در مدح د‌و شاهزاد‌هٔ آزاده محمد قلی میرزا الملقب به ملک‌آرا و شجاع السلطنهٔ مغفور طاب الله ثرا هما فرماید:گشته در برجی دو نجم سعد گردون را قران - یا دو خورشد فروزان طالع از یک خاوران


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۷ - مدح یکی از اقوام پادشاه کند:ای به نیک اختر شده هم سلف سلطان جهان - از وفاق تست اکنون خلق عالم شادمان


  48. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۰ - وله فی المدیحه:منجر چون تافت مهر ازکاخ‌گردون - گهر انگیخت این بحر صدف‌گون


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:درآمد موکب عید همایون - که بر صاحب مبارک باد و میمون


  49. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۲ - د‌ر مدحت عمدهٔ الخوانین العظام شمس الدین خان افغان می‌فرماید:آفتاب زمانه شمس‌الدین - ای قدر قدر آسمان تمکین

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۷:خوش بود خاصه فصل فروردین - بادهٔ تلخ و بوسهٔ شیرین


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح فخرالسادات مجدالدین ابوطالب نعمه:آیت مجد آیتی است مبین - منزل اندر نهاد مجدالدین

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - در مدح مجدالدین ابوالحسن عمرانی:ای جهان را جمال و جاه تو زین - اسم و رسم تو اسم و رسم حسین

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۳ - فخرالدین خالد قطعه‌ای به مطلع زیر به انوری نوشته و او را مدح گفته انوری در جواب فخرالدین قصیدهٔ ذیل را گفته و پسر او را که طفل بوده ستوده:و علیک السلام فخر الدین - افتخار زمان و فخر زمین

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - مدح ملک‌الاسخیا ابوالمفاخر امیر فخرالدین:افتخار زمان و فخر زمین - بوالمفاخر امیر فخرالدین

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۶ - در مدح ناصرالدین طاهربن مظفر:صاحب روزگار و صدر زمین - نصرت کردگار ناصر دین

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۷ - زین‌الدین عبدالله از استر افتاده و حکیم به عیادت او نرفته بود این قطعه در عذر تقصیر خویش گفته:ای بزرگی که از شمایل و قدر - ملک را زینتی و دین را زین


  50. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۵ - د‌ر ستایش صدراعظم د‌ام اجلاله فرماید:به راغ و باغ گذرکرد ابر فروردین - شراره ریخت بر آن و ستاره ریخت براین

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷:دو سال تلخ نشاند شراب را در خم - که عیش دلشده‌ای زود می‌شود شیرین


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۰:چو کرد خیمهٔ حسنت طناب خویش مکین - خروش عمر برآمد ز آسمان و زمین

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۳ - از بزرگی مسحی و رانین خواهد:حسام دولت و دین ای خدای داده ترا - جمال احمد و جود علی و نام حسین

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۵ - در مذمت دشمنان صاحب:چهار چیز ز ارکان بارگاه تو باد - مخالف تو کزو هست عیش تو شیرین


  51. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹۶ - فی المدیحه:حبذا تشریف شاهشاه دریا آستین - مرحبا اندام جان‌افروز صدر راستین

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰۳ - د‌ر مطایبه‌ گوید:ماه من دارد ز سیم ساده یک خرمن سرین - من به‌ گرد خرمنش همچون‌ گدایان خوشه چین


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۶ - فی اقتراح الذهب:ای فلک قدری که در انگشت قدر و همتت - از شرف مهر فلک زیبد همی مهر نگین

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۹ - در مدح سلطان ملکشاه ثانی:شادباش ای خسرو عادل عماد دین و داد - دیر زی ای ناصر جاه امیرالموئمنین


  52. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۱ - در مدح صدراعظم:دوش چون‌گشت‌جهان از سپه‌زنگ سیاه - از درم آن بت زنگی به در آمد ناگاه


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۶ - در مدح فیروزشاه عادل و وصف الحال رفتن به ترمد و ستایش سلطان‌السادة سید ترمد:حبذا بخت مساعد که سوی حضرت شاه - مردمی کرد و رهم داد پس از چندین گاه

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۳ - در جواب مکتوب دوستی:هست در دیدهٔ من خوب‌تر از روی سپید - روی حرفی که به نوک قلمت گشته سیاه


  53. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۲ - د‌ر مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه غا‌زی طاب‌ا‌لله ثراه گوید:شد عید و مه روزه سفرکرد به اکراه - نیکو سفری‌ کرد خدا بادش همراه


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۳ - در مدح ملک‌العادل ابوالفتح ملکشاه:آمد به سلامت بر من ترک من از راه - پرداخته از جنگ و برآسوده ز بدخواه


  54. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۴ - در ستایش وزیر بی نظیر میرزا ابواقاسم قائم مقام فرماید:مگوگناه بود بر رخ نگار نگاه - که بر شمایل غلمان نگاه نیست‌گناه


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۲ - در مدح ضیاء الدین مودود احمد عصمی بعد از حبس:سپاس ایزد کاندر ضمان دولت و جاه - به کام باز رسیدی به صدر مسند و گاه

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۴ - مدح کمال‌الدین ابوالمحاسن نصر:کمال کل ممالک جمال حضرت شاه - ابوالمحاسن نصر آن نصیر دین اله

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۵ - در مدح صدر کمال‌الدین محمد:جلال صدر وزارت جمال حضرت شاه - اجل مفضل کامل کمال دین اله


  55. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱۵ - ایضاً د‌ر مدح شاهنشاه ماضی محمدشاه قاضی طاب ثراه:شاها ز ساغر لب ساقی شراب خواه - آخر سکندری تو ازین چشمه آب خواه


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷۲ - مدح خاقان‌المعظم طفقاج خان:شاها صبوح فتح و ظفر کن شراب خواه - نرد و ندیم و مطرب و چنگ و رباب خواه


  56. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲۰ - در ستایش پادشاه علیین جایگاه محمدشاه غازی:ای برده غمت تاب ز دل خواب ز دیده - پیوند دل و دیده به یکبار بریده


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۰ - در مدح صاحب جلال الدین احمد مخلص:ای رایت دولت ز تو بر چرخ رسیده - وی چشم وزارت چو تو دستور ندیده


  57. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۳ - و له فی المدیحه:عقرب جراره دارد ماه من بر مشتری - یا ز سنبل بر شقایق حلقهٔ انگشتری


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۸ - در مذمت شعر و شاعری و فضیلت علم و حکمت:ای برادر بشنوی رمزی ز شعر و شاعری - تا ز ما مشتی گداکس را به مردم نشمری

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۹ - در مدح دستور جلال‌الدین عمر:ای چو عقل اول از آلایش نقصان بری - چون سپهرت بر جهان از بدو فطرت برتری

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح صدر معظم فخرالدین محمدبن ابراهیم سری:حکم یزدان اقتضا آن کرده بودست از سری - کز جهان بر دو محمد ختم گردد مهتری

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۱ - در صفت بزم و مدح ملک اعظم عماد الدین فیروزشاه و دستور بزرگ:حبذا بزمی کزو هردم دگرگون زیوری - آسمان بر عالمی بندد زمین بر کشوری

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۳ - سوگندنامه‌ای که انوری در نفی هجو قبة اسلام بلخ گفته و اکابر بلخ را مدح کرده:ای مسلمانان فغان از دور چرخ چنبری - وز نفاق تیر و قصد ماه و سیر مشتری

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۷ - در عذر قی کردن در مجلس شراب گفته:ای برادر گر مزاج از فضله خالی آمدی - آدمی پس یا ملک یا دیو بودی یا پری


  58. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳۹ - د‌ر مدح امیرالامراء ا‌لعظام حسین‌خان نظام‌الدوله فرماید:ای ترک سیه‌چشم سراپا همه جانی - تنها نه همین جان منی جان جهانی

    قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۰ - د‌ر تزکیهٔ نفس ناسوتی و توجه به عالم لاهوتی و اشاره به مدح خامس آل ‌عبا سیدالشهدا علیه السلام:ای دل چو تو حالی صفت خویش ندانی - بیهوده سخن از صفت غیر چه رانی


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۷۶ - در موعظه:ای خواجه مکن تا بتوانی طلب علم - کاندر طلب راتب هر روز بمانی


  59. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۱ - در ستایش امیر بی نظیر الله قلیخان ایلخانی قاجار فرماید:ای روی تو فهرست شادمانی - وصل تو به از فصل نوجوانی


    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۰:در ملک چنین که وسعتش می‌دانی - با شعر چنین که روز و شب می‌خوانی

    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۳۱:ای دل طمعم زان همه سرگردانی - نومیدی و درد بود و بی‌درمانی


  60. قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴۶ - در ستایش جناب جلالت مآب میرزا کاظم نظام الملک دام مجده گوید:چو دولت جمع ‌گردد با جوانی - جوان لذت برد از زندگانی

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۴۲:دلا از خویشتن چون درگذشتی - شوی اندر وجود دوست فانی


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:بنامیزد به چشم من چنانی - که نیکوتر ز ماه آسمانی

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۸۰:هر آنگه که چون من نیایم نخوانی - چنان باشد ایدون که آیم برانی


  61. قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱:قوت من باده قوتم یارست - وآدمی را همین دو درکارست


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:حسن را از وفا چه آزارست - که همه ساله با جفا یارست

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹:عاقلا از سر جهان برخیز - که نه معشوقهٔ وفادارست


  62. قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:ای شیخ چه دل نهی به دستار - گر مرد دلی دلی به دست آر

    قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:هرکس به هوای جان گرفتار - ما بی تو ز جان خویش بیزار


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶۶ - در عذر تقصیر نرفتن پیش ممدوح:گر بنده به خدمتت نیامد - زو منت بی شمار می‌دار


  63. قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:به جرم عشق تو گر می‌زنند بر دارم - گمان مبرکه ز عشق تو دست بردارم


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - شکوه از روزگار:خدایگانا سالی مقیم بنشستم - به بوی آنکه مگر به شود ز تو کارم


  64. قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷:قاصدی کو تا فرستم سوی تو - غیرتم آید که بیند روی تو


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳:ترک من ای من سگ هندوی تو - دورم از روی تو دور از روی تو


  65. قاآنی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:ای تیره زلف درهم ای نافهٔ تتاری - کار من از تو درهم روز من از تو تاری


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳:ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری - کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری


  66. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۲۶:نفس امارهٔ تو دشمن تست - چون شود کشته دوست گردد دوست


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - لطیفه:صاحبا ماجرای دشمن تو - که کسش در جهان ندارد دوست


  67. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۳۹:مست کز بول خود وضو گیرد - از چه آن را طهارت انگارد


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴:عشق هر محنتی به روی آرد - مکن ای دل گرت نمی‌خارد

    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۰:یار با هرکسی سری دارد - سر به پیوند من فرو نارد

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۳ - در مفارقت دوستی:به خدایی که از شب تیره - روز روشن همی پدید آرد

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵۷ - شراب خواهد:ای جهانی پر از مکارم تو - انوری در جهان ترا دارد


  68. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۳:ای پسر نیست حرص را پایان - زانکه با هر تنی درآویزد


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - درشکایت دهر:کی بود کاین سپهر حادثه‌زای - جمله از یکدگر فرو ریزد؟

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - طبیبی را ذم کند:مقبلی آنکه روز و شب ادبار - از سر و ریش او همی ریزد


  69. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۴۷:بکن ای نفس هرچه می‌خواهی - لیک با جاهلان مکن پیوند


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۴ - در عارضهٔ خاتون عصمةالدین رضیةالملوک:گر خداوند عصمةالدین را - عارضه رنجه داشت روزی چند

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۳ - در وصل سرای مجدالدین ابوالحسن:ای نمودار آفتاب بلند - گشته ایمن چو آسان ز گزند


  70. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۰:آوخ آوخ که مرگ نگذارد - که کس اندر جهان زید جاوید


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:طاقتم در فراق تو برسید - صبر یکبارگی ز من برمید

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۶:صاحبا سقطهٔ مبارک تو - نه ز آسیب حادثات رسید

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۷ - فی الاشتیاق:به خدایی که دست قدرت او - نیل شب برعزار روز کشید

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۵۸ - در عذر:بنده گر درهنر عطارد نیست - ای به رامش قوی تر از ناهید


  71. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۵:ای دل ار نور جان طمع داری - یک زمان لب ببند از گفتار

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۶:جور اگر کم بود اگر فزون - زان زیانها رسد در آخر کار

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۶۷:عاقلان مست حجت خویشند - عارفان مست جلوهٔ دیدار


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - در تعریف عمارت و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای به خوبی و خرمی چو بهار - گشته در دیدها بهار نگار

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۶ - در مدح شمس‌الدین اغل بیک:دوش در هجر آن بت عیار - تا به روزم نبود خواب و قرار


  72. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۳:نفس امارهٔ تو دشمن توست - دشمن خویش را مخواه دلیر


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۹۷ - در مدح امیر شمس‌الدین اغلبک:ای بهمت ورای چرخ اثیر - چرخ در جنت همت تو قصیر


  73. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۷:هرگناهی که خودکند جبری - همه را از خدای داند و بس


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۸۹ - در تقاضا:ای به اقلیم کبریای تو در - آسمان شحنه آفتاب عسس


  74. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۸:هزاران مکر و فن باشد زنان را - که نتواند یکی را چاره ابلیس


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۲ - در هجو صلاح صالحی:تو در قوادگی ای سرخ کافر - توانی گر کنی تصنیف و تدریس


  75. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۹:ابومسیلمه گر دعوی نبوت کرد - جز این چه سود که خوانند خلق کذابش


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۵:شب سیاه به تاریکی ار نشینم به - که از چراغ لئیمان به من رسد تابش


  76. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۸۲:هرکرا حسن اعتقادی هست - عذر منکر نمی کند خاموش


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۹۸:ای کریمی که از سخاوت تو - روید از سنگ خاره مرزنگوش


  77. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۶:شنیدستم که بوتیمار مرغیست - که‌ هست‌ از عشق آبش در درون غم


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۴ - در مدح امیر ضیاء الدین مودود احمد عصمی و تهنیت او به تشریف سلطان:مبارک باد و میمون باد و خرم - همایون خلعت سلطان عالم

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴۰:بجز تو در دو گیتی کس ندیدست - کریم ابن‌الکریمی تا به آدم


  78. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۷:ای داور زمانه که از وصف رای تو - خاطر شدست مطلع خورشید انورم


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۷ - قال فی‌التفاخر و شکایة الزمان:تا آمد از عدم به وجود اصل پیکرم - جز غم نبود بهره ز چرخ ستمگرم


  79. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۹:توان گریخت به جایی ز دشمنان لیکن - چو خود عدوی خودستم چگونه بگریزم


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵۲ - در شکایت:بزرگوارا دانی کز آفت نقرس - ز هرچه ترشی من بنده می‌بپرهیزم


  80. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۰:ای که جویی جمال شاهد جان - جان نهانست زیر پردهٔ جسم


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:پای بر جای نیست همنفسم - چه کنم اوست دستگیر و کسم


  81. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶:پیرکی لال سحرگاه به طفلی الکن - می‌شنیدم که بدین نوع همی راند سخن


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۹۰ - در علو همت و کمال نفس خود:سگ خشم و خر شهوت که زبون‌گیری نیست - تیز دندان‌تر از این هر دو در این خاک کهن


  82. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۷:گل عزیزست هرکجا روید - خواه در راغ و خواه درگلشن


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۸۷ - در طلب شراب:خواجه اسفندیار می‌دانی - که به رنجم ز چرخ رویین تن


  83. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۰۹:دل و جان مرد عاشق دوست دارد - ولی با این دو مهرش هست چندان


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۹ - مطایبه:چو غزنینی به محشر زنده گردد - بسنجد طاعتش ایزد به میزان


  84. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰:صاحبا ای که در مدایح تو - گوی سبقت ربودم از اشباه


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح صدراعظم زین‌الدین عبد الله و شکر صحت یافتن او از بیماری:از محاق قضا برون شد ماه - وز عرای خطر برون شد شاه

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح امیر علاء الدین اسحاق:خاص سلطان علاء دین اله - میر اسحاق صدر مجلس شاه

    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در تهنیت عید و مدح صاحب ناصرالدین طاهر:ای سراپردهٔ سپید و سیاه - ای بلند آفتاب و والا ماه

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۰ - در مدیح:به خدایی که ذات لم یزلش - باشد از سر بندگان آگاه

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۱:ز ابتدا کاندر آمدی به عمل - بیش از این بود بارنامه و جاه

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۴ - در قناعت و خویشتن‌داری:ای به دریای عقل کرده شناه - وز بد و نیک این جهان آگاه

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۰۵ - مطایبه:چند مهتاب بر تو پیماید - این و آن در بهای روی چو ماه


  85. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۱:داورا ای که خاک پای ترا - شاه انجم به دیدگان رفته


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۱ - حضور دوستی خواهد:ای زمین را ز بهر خدمت تو - آسمان بارها ثنا گفته


  86. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۲۹:دایماً چون دو دست اهل دعا - هر دو پایش بر آسمان بودی


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:یاد می‌دار کانچه بنمودی - در وفا برخلاف آن بودی


  87. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰:ای نفس خیره ملک دو عالم از آن تست - لیکن به شرط آنکه تو از خویش بگذری

    قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۳۲:قاآنیا اگر ادب اینست و بندگی - خاکت به فرق باد که با خاک همسری


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۵ - در مدیح:آنی که گر بخواهی از اقبال و سروری - تری ز آب و خشکی از آتش برون بری

    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۶ - در شکایت و تقاضای الطاف صاحب:ای صاحبی که صدر وزارت ز جاه تو - با اوج آفتاب زند لاف برتری


  88. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱:عاقلا همنشین ساده مشو - که ز گفتار ساده بر نخوری


    انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۵۲:به خدایی که ذات بی‌چونش - از همه عیبها بریست بری


  89. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۴۱ - در تاریخ وفات شاهزادهٔ مبرور کامران میرزا طاب‌الله ثراه:داد از سپهر غدّار آه از جهان فانی - کان‌ حاسدیست‌ مکار وین دشمنیست‌ جانی


    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی - بس راحتی ندارم باری ز زندگانی

    انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:آگه نه‌ای ز حالم ای جان و زندگانی - دردا که در فراقت می‌بگذرد جوانی


  90. قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۱۴۷:ای خواجه به نزد شحنه امروز - از عهدهٔ جرم برنیایی


    انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰۵ - در مدح سید سادات:با خاک در تو آشنایی - خوشتر ز هزار پادشایی


  91. قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:دوشینه فتادم به رهش مست و خراب - از نشوهٔ عشق او نه از بادهٔ ناب


    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:این دل چو شب جوانی و راحت و تاب - از روی سپیده‌دم برافکند نقاب

    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:هم طبع ملول گشت از آن شعر چو آب - هم رغبت از آن شراب چون آتش ناب

    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:زان روی که روز وصل آن در خوشاب - در خواب شبی بر آتشم ریزد آب


  92. قاآنی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:گفتم به زن نظام کای لولی شنگ - خواهم که به چاله‌ات فروکوبم دنگ


    انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۱:در منزل آبگینه هنگام درنگ - چون بی‌تو دل شکسته را دیدم تنگ



sunny dark_mode