گنجور

 
انوری

ای بزرگی که از شمایل و قدر

ملک را زینتی و دین را زین

نور رای تو فالق الاصباح

کف و کلک تو مجمع‌البحرین

روزی خلق تو به یوم‌الدین

گشته در ذمت سخای تو دین

زاسمان تا به پایهٔ شرفت

از زمین تا به آسمان مابین

سقطهٔ تو سواد مسکون را

ای ز سکانش چون سواد از عین

به من از کربت و بلا آورد

که نیاورد کربلا به حسین

نبود شین اگر بود عاجز

ای ز گیتی نه عجز دیده نه شین

قطره‌ای از تحمل کشتی

اشتری از تحمل کونین

ای سلامت به صحبتت عطشان

چون به آب حیات ذوالقرنین

ز ارزوی علاجت از دل پاک

در حنین آمده عظام حنین

گفته بودم به خدمتت برسم

خردم گفت اننا من این

نزد سیمرغ تب از آن خوشتر

کش عیادت کند غراب البین

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

بهمه شهر بود ازو آذین

در بریشم چو کرم پیله زمین

فرخی سیستانی

باغبان! زیر سرو بن منشین

نه کجا سرو نیست نیست زمین

نه همه سایه زیر سرو بود

زیر شاخ سمن شو و بنشین

باغ تو پر درخت سایه ورست

[...]

قطران تبریزی

مجلس است این مگر بهشت برین

که بنای بهشت است بر این

پیکر بومش از بدایع روم

نقش دیوارش از صنایع چین

این ز دلها همی زداید زنگ

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
مسعود سعد سلمان

قدحی نوش کرد شاه زمین

شاه محمود سیف دولت و دین

تا که نفس چو آب او شد پاک

شد متین شخص او چو کوه متین

نز پی علتی و رنجی خورد

[...]

مشاهدهٔ ۶ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
ابوالفرج رونی

ای جمال ترا کمال قرین

طوق طوع تو بر شهور و سنین

از یمین تو ملک برده یسار

به یسار تو دهر خورده یمین

هر کجا حزم تو فرود آید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابوالفرج رونی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه