رونده رخش من ای از نژاد باد شمال
ز صلب صاعقه و پشت برق و بطن خیال
دم تو سلسلهٔ گردن صبا و دبور
سم تو مردمک دیدهٔ جنوب و شمال
دریده حملهٔ تو باد عاد را ناموس
کشیده پیکر تو کوه قاف را تمثال
مجرّه را عوض تنگ بسته یی به شکم
ستاره را به دل میخ سوده زیر نعال
دونده از درهٔ تنگ همچو باد صبا
رونده در شکم سنگ همچو آب زلال
کفست در دهنت یا یک آسمان پروین
سمست زیر پیت یا یک آشیان پر و بال
جهاننوردی وکُهکوبی و زمینسپری
سیاهِ روی تنی یا که رخش رستم زال
سپهر دارد هر ماه یک هلال و زمین
ز نقش نعل تو هر لحظه صدهزار هلال
دمت ز ناصیهٔ ماه رفتهکدکلف
سمت به جمجمهٔ خاک سفته مغز جبال
بلند و پست ندارد به پیش پای تو فرق
چو پیش پرتو خورشید و مهوهاد و تلال
تو را به طی مسافت چو وهم حاجت نیست
که هرکجا که کنی عزم در رسی فیالحال
زمان ماضی اگر با تو همعنان گردد
به یک رکاب زدن بگذرد ز استقبال
گرم ز ملک سلیمان بری به خطهٔ ری
که تا به حشر مصون باد از فنا و زوال
ز عِقدِ پروین گوهر نشانمت برزین
ز موی غلمان عنبر فشانمت بر یال
مگر به یاری یزدان مرا فرود آری
به درگهیکه بر او بوسه میزند اقبال
جناب صدر معظم اتابک اعظم
که اوست ناظم ملک ملک به استقلال
امیر و صدر مهین میرزا تقی خان آنک
فلک فلک شرفست و جهان جهان اجلال
روان عقل و هنرکیمیای هوش و خرد
جهان شوکت و فرّ آسمان قدر و جلال
صحیفهٔ ادب و فر و مجد و دفتر حلم
سفینهٔ کرم و کنز جود و گنج نوال
قوام دولت و ملت نظام سیف و قلم
امیر لشکر و کشور امین ملکت و مال
سخنشناس و هنرپرور و ستارهضمیر
بزرکهمت وکوچکدل و فرشتهخصال
نزول رحمت خلاق را دلش جبریل
قبول قسمت ارزاق را کفش میکال
به تیغ حارس جیش و به کلک حافظ ملک
بدین مخالف مال و بدان مخالف مال
پر از مناقب او هست دفتر شب و روز
پر از مواهب او هست دامن مه و سال
به بطن مام ز صلب پدر نرفغه هنوز
به نذر جودکفش روزه میگرفت آمال
ز میل خامه به کحل مداد بزداید
بنان او رمد جهل را ز چشمکمال
به چشم سر نگرد هرچه در دلست امید
هنوزگوش سرش ناشنیده بانگ سوال
نگین مهرش دست ستاره را یاره
کمند قهرش پای زمانه را خلخال
مجسم ازکف او معنی سخا و کرم
مشاهد از رخ او صورت جلال و جمال
به حسن و رای فرود آرد اختر ازگردون
به حفظ و حزم نگهدارد آب در غربال
زهی به صدرنشینان صفهٔ ملکوت
علو رفعتجاه تو تنگ کرده مجال
کمند عزم تو گیسوی شاهد نصرت
سنان قهر تو مژگان دیدهٔ آجال
زمانه باکرمتکم ز ریزهٔ نانیست
که گاهش از بن دندان برون کنی به خلال
شد آن زمانکه ز ناایمنی شقایق سرخ
چو چشم شیر مهیب آمدی به چشم غزال
کنون به عهد توگر نقش شیر بنگارند
درو ز بیم نه دندان کشند و نه چنگال
هنوز نطفه ز اصلاب نامده به رحم
ز بیم بشنوی آوازگریهٔ اطفال
بسی شگفت نباشد که حرص مدحت تو
جماد و جانوران را درآورد به مقال
شنیدهام گرهی ناسپاس بگزیدند
به مهرکین و بدینکفر و بر رشاد ضلال
ستیزه با تو نمودند ساز و غافل ازین
که شیر شرزه بنهراسد از هزار شکال
هزار بیشهٔ نی را بس است یک شعله
هزار طاقکهن را بس است یک زلزال
شودگسسته ز یک تیغ صدهزار رسن
شود شکسته ز یک سنگ صدهزار سفال
به معجزی که نمودار شد ز چوب کلیم
شدند عاجز یک دشت جادوی محتال
خدای خواستکه بر مردم آشکارکند
که برکشیدهٔ او را فکندست محال
وگرنه با تو که یک بیشه شیر غژمانی
نبود روبهکان را مجال جنگ و جدال
کلیم را چه ضرر گر حَشَر کند فرعون
مسیح را چه خطرگر سپه کشد دجال
به زیر ظل شهنشهکه ظل بار خداست
همی ببال و بداندیش را بگوکه بنال
بقای عمر تو بادا به دهر و پاداشن
بهدوست گنج و درمده بهحضم رنج و وبال
همیشه تا که بر آب روان نسیم صبا
کشد چو مرد مهندس دوایر و اشکال
پر از دوایر و اشکال باد خاک درت
ز نقش بوسهٔ حکام و سجدهٔ عمّال
دل و روان تو پر باد جاودان و تهی
پر از ولای شهنشه تهی ز رنج و ملال
به خوشدلی گذران روزگار فانی را
کهکس نماند باقی جز ایزد متعال
بخور بنوش بنوشان بده بپاش ببخش
بچم بپوش بپوشان بزن بتار بنال
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف و ستایش از یک اسب رومی با نام «رخش» اختصاص دارد که از نژاد باد شمال است و ویژگیهای خاص و منحصر به فردی دارد. شاعر، رخش را به صاعقه، برق و زیبایی آسمان تشبیه کرده و او را نمایانگر قدرت و زیبایی میداند. این اسب به مانند یک باد نرم در دشتها میتازد و نماد شجاعت و قدرت است. در ادامه، شاعر رخش را به صدر اعظم و رهبر کشور میسازد و او را به عنوان قوام دولت و ملت توصیف میکند. شعر از صفات نیکو و فضایل این شخص نیز سخن میگوید و آرزو دارد که عمرش گرامی باد و همیشه در سایه الطاف الهی قرار داشته باشد. شاعر با تأکید بر اصل و نسب رخش و ویژگیهای ظاهری و معنوی او، میخواهد نشان دهد که چگونه رخش و سرایندهاش هر دو به عظمت و زیبایی در عرصه وجود مرتبط هستند.
هوش مصنوعی: به پیش برو ای زیبای من که از نسل بادهای شمالی هستی، از طبع صاعقه و درخشش برق و رویاها شکل گرفتهای.
هوش مصنوعی: وجود تو موجب زیبایی و جذابیت است. تو همانند نسیم و بادی که در حال وزیدن است، در زندگی ما تأثیرگذار هستی و به چشمهایمان روشنایی و جلوه میدهی.
هوش مصنوعی: بادِ عاد، که قبیلهای باستانی است، به شدت به تو حمله کرده و آن را نابود کرده است. اما پیکر تو مانند کوه قاف، که نماد قدرت و استقامت است، همچنان استوار و نمونهای از زیبایی به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: تنگی مجرای عبور را به عنوان محدودیتی در نظر گرفتی و ستارهای را که در دل خود داری، مانند میخی در زیر پای نعال اسب قرار دادهای. این تصویر به نوعی نمایانگر احساساتی است که در درون حس میشود، ولی به خاطر موانع خارجی نمیتوان آنها را آزادانه ابراز کرد.
هوش مصنوعی: دونده با سرعتی مانند باد، از درهٔ تنگ عبور میکند و در دل سنگ، به آرامی و لطافت مانند آب زلال جریان دارد.
هوش مصنوعی: در دهان تو چیزهایی است که میتواند مانند یک آسمان پرستاره باشد و در زیر پاهای تو مانند یک آشیانه با بال و پر وجود دارد.
هوش مصنوعی: سفر به سرزمینهای دور و فتح قلههای بلند، و همچنین تحمل سختیها و مشکلات زندگی، با جسمی که شاید مانند بدن رستم زال باشد، احساس میشود.
هوش مصنوعی: هر ماه در آسمان یک هلال دارد، اما زمین به خاطر نقش نعل تو، در هر لحظه مانند صدها هلال درخشان میشود.
هوش مصنوعی: آتشگاهی که از آن ماه، تیری همچون نازک و نرم به سمت جمجمهٔ زمین پرتاب شده، نشاندهندهٔ قدرت و شکوه کوههاست.
هوش مصنوعی: هیچ چیز و هیچ کس در برابر تو تفاوتی ندارد، همانطور که نور خورشید و ماه درخشان هستند و همه چیز را تحتالشعاع قرار میدهند.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به مقصد، نیازی به طی کردن مسافت طولانی نیست؛ زیرا هر جای که بخواهی بروی، به آسانی میرسی.
هوش مصنوعی: اگر گذشته را با تو به همراه باشم، زمان به سرعت و به راحتی میگذرد و از هر پیشامدی استقبال میکنم.
هوش مصنوعی: اگر از سرزمین سلیمان، به منطقهٔ ری بروی، از اینجا تا روز قیامت در امان خواهی بود و هیچگاه دچار نابودی و زوال نخواهی شد.
هوش مصنوعی: از زیباییهای ستاره پروین، گوهرهای برای تو میآورم و با موی معطر غلامان، بر سرت عطر میافشانم.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است به کمک خداوند مرا به جایی برسانی که در آن، بخت و شانس بر من لبخند میزند و خوشبختی به من نزدیک میشود؟
هوش مصنوعی: جناب صدر معظم اتابک اعظم، که اوست حاکم و ولی امور کشور، بهگونهای مستقل کشور را اداره میکند.
هوش مصنوعی: امیر و صدر بزرگ، میرزا تقی خان، در نزد فلک (آسمان) و دنیا، همواره برتری و عظمت دارند.
هوش مصنوعی: فهم و استعداد مانند یک گنج باارزش هستند که باعث میشوند انسان در دنیا با شکوه و عظمت زندگی کند.
هوش مصنوعی: این متن به زیبایی به صفات نیک انسانی اشاره دارد. اشاره به مجموعهای از آداب و فضایل برجسته مانند ادب، بزرگی، و دلسوزی دارد. همچنین از مهارت در میهماننوازی و generosity صحبت میکند که همچون یک کشتی بزرگ و پر بار است. در کل، توصیف ویژگیهای شخصیتی است که به انسانیت و نیکوکاری مربوط میشود.
هوش مصنوعی: استحکام و پایداری دولت و ملت در گرو نیروی شمشیر و دانش قلم است؛ فرماندهی که مهمات لشکر را در دست دارد و کسی که به کشور امانتداری و دیانت میکند.
هوش مصنوعی: شخصی که به سخنوری و پرورش هنر آگاه است، دارای ذهنی درخشان و همتی بزرگ است، اما دلش کوچک و ویژگیهای نیکویی دارد که او را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: رحمت خالق بر دل جبریل نازل میشود و قسمت کردن روزیها به دست میکائیل است.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به تیزی و تندبادی اشاره میکند که مانند شمشیر محافظ در دفاع از ملک و مال است. او با استفاده از واژههایی چون "حارس" و "حافظ" به معنای نگهدارنده و محافظ اشاره میکند و درنتیجه بهخلاف دشمنان و مخالفان به حفاظت از داراییها و ارزشها تأکید میکند. این بیان نشاندهنده اهمیت نگهبانی و دفاع از مال و دارایی در برابر تهدیدات است.
هوش مصنوعی: کتاب شب و روز، سرشار از ویژگیهای برجسته اوست و دامن ماه و سال، پر از نعمتهای اوست.
هوش مصنوعی: حتی پیش از آنکه به دنیا بیایم و از رحم مادر خارج شوم، همچنان در دل پدرم، آرزوهای من شکل گرفته بود. آن زمان در نذر و عبادت، برای خدمت به دیگران و بخشش آماده میشدم.
هوش مصنوعی: با قلمی که به رنگ کحل آغشته است، نیکوییهای خود را برتافته و جهل را از دیدگاه کمال دور کند.
هوش مصنوعی: به ظاهر به آنچه میبینی توجه نکن، چرا که دل آدمی امیدوار به چیزهای بیشتری است و گوش دل هنوز صدای سوالات را نشنیده است.
هوش مصنوعی: نگین عشق او مانند ستارهای میدرخشد و زنجیر قهر او پای زمان را زینت میبخشد.
هوش مصنوعی: ظاهر او تجلی بخش معنی بخشندگی و سخاوت است و از چهرهاش جلوهای از زیبایی و شکوه را میتوان دید.
هوش مصنوعی: زیبایی و تدبیر باعث میشود که ستاره از آسمان فرو بیفتد و با احتیاط و حوصله، آب در صافی نگهدار شود.
هوش مصنوعی: ای کاش، گستردگی و جایگاه بلندی که تو داری، برای نشیمنگاه سرفرازان عالم ملکوت، کم شود و نتوانند در آن جا خوش بنشینند.
هوش مصنوعی: عزم و ارادهٔ تو همچون کمند یا ریسمانی است که موهای زیبای معشوق را به خود میفشارد و تیر قهر تو مانند مژگانی است که به سوی پیروزی نشانهگیری کرده است.
هوش مصنوعی: دنیا نسبت به کرامت تو آنقدر بیرحم است که حتی گاهی باید برای لقمهای نان، آن را با دندانهای خود به سختی بهدستآوری.
هوش مصنوعی: زمانی فرارسید که به دلیل ناامنی، شقایق سرخ مثل چشمان شیر ترسناک به چشمهای غزال آمد.
هوش مصنوعی: حال که در عهد و پیمان توست، اگر تصویر شیر را ترسیم کنند، دیگر نه از دندانهایش میترسند و نه از چنگالهایش.
هوش مصنوعی: هنوز نطفه از پدران به رحم مادر نرسیده است، اما به خاطر ترس، صدای گریهکردن بچهها را میشنوی.
هوش مصنوعی: تعجبی ندارد که تمجید و ستایش تو باعث شده جانداران و بیجانان هم لب به سخن بگشایند و از تو بگویند.
هوش مصنوعی: شنیدهام که گرهی بیوفا به محبت نادانستهای روی آورد و این راه را به کفر و گمراهی سپرد.
هوش مصنوعی: به بررسی و درگیری با تو پرداختهاند، غافل از اینکه شیر قوی و نیرومند از هزار شکل و حالت جرات نمیکند.
هوش مصنوعی: یک شعله برای سوزاندن هزاران جنگل نی کافی است و یک زلزله میتواند هزاران طاق قدیمی را ویران کند.
هوش مصنوعی: اگر یک تیغ بتواند هزار رسن را بگسراند، پس یک سنگ هم میتواند هزار سفال را بشکند.
هوش مصنوعی: به خاطر معجزهای که از چوب حضرت موسی نشان داده شد، همهی افرادی که در دشت جادو بودند، عاجز و ناتوان شدند.
هوش مصنوعی: خداوند خواست تا به مردم نشان دهد که کسی که او را انتخاب کرده است، به راحتی به زبالهها میافتد و در دسترس نیست.
هوش مصنوعی: اگر تو نبود که با خود قدرتی چون شیر در جنگل داشتی، دیگر روباهها جرات نمیکردند که به جنگ و جدل بپردازند.
هوش مصنوعی: آدمی اگر به حقیقت و راه خود پایبند باشد، حتی اگر قدرتهای بزرگ و ظالمی در برابر او بایستند، هیچ آسیبی نمیبیند. حقیقت و ایمان او استحکام بیشتری دارند و نباید از چالشها بترسد.
هوش مصنوعی: در سایهی پادشاهی که خود سایهای از رحمت خداوند است، به آرامش و سربلندی زندگی کن. به کسی که بداندیش و ناامید است بگو که از شکایت و ناله دست بردارد و به زندگی خوشبین باشد.
هوش مصنوعی: امیدوارم زندگیات در این دنیا پاینده باشد و در ازای آن به دوستانت ثروت و نعمت برسانی. در عوض، زحمتها و مشکلاتی که کشیدهای را نیز با دل خوش تحمل کن.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی بر روی آب جاری میوزد، همانطور که یک مهندس با دقت و باهوشی طرحها و دایرهها را رسم میکند، میتوانیم زیبایی و هماهنگی طبیعت را مشاهده کنیم.
هوش مصنوعی: زمینت پر از دایرهها و اشکالی است که نشاندهنده بوسههای حکام و سجدههای کارگزاران است.
هوش مصنوعی: دل و جان تو همیشه شاداب و پر از زندگی باشد و خالی از رنج و غم و دور از مشکلاتی که میتواند تو را ناراحت کند.
هوش مصنوعی: به زندگی شاد و خوش بگذران، زیرا که هیچکس در این دنیا جاودان نمیماند، جز خداوند بزرگ.
هوش مصنوعی: بخور و بنوش و دیگران را هم به نوشیدن دعوت کن. شادی را پخش کن و به دیگران ببخش. به فرزندت برس و او را بپوشان. بگذار همه چیز پنهان بماند و به دلخواه خودت عمل کن. اگر هم دلتنگ شدی، ناله کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسان که تلخی زهر طلب نمیدانند
ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال
تو را که میشنوی طاقت شنیدن نیست
مرا که میطلبم خود چگونه باشد حال؟
شکفت لاله تو زیغال بشکفان که همی
[...]
به سیصد و چهل و یک رسید نوبتِ سال
چهارشنبه و سه روز باقی از شوّال
بیامدم به جهان تا چه گویم و چه کنم
سرود گویم و شادی کنم به نعمت و مال
ستوروار بدینسان گذاشتم همه عمر
[...]
اگر کمال بجاه اندر است و جاه بمال
مرا ببین که ببینی کمال را بکمال
من آن کسم که بمن تا بحشر فخر کند
هر آنکه بر سر یک بیت من نویسد قال
همه کس از قبل نیستی فغان دارند
[...]
همیشه گفتمی اندر جهان به حسن و جمال
چو یار من نبود وین حدیث بود محال
من آنچه دعوی کردم محال بود و نبود
از آنکه چشم من او را ندیده بود همال
ز نیکویی که به چشم من آمدی همه وقت
[...]
ز نور قبۀ زرین آینه تمثال
زمین تفته فرو پوشد آتشین سر بال
فروغ چتر سپهری بیک درخشیدن
بسنگ زلزله اندر زند بگاه زوال
درر چو لاله شود لعل در دهان صدف
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.