گنجور

 
انوری

ای دل طمعم زان همه سرگردانی

نومیدی و درد بود و بی‌درمانی

این کار نه بر امید آن می‌کردم

باری تو که در میان کاری دانی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode