گنجور

 
انوری

سگ خشم و خر شهوت که زبون‌گیری نیست

تیز دندان‌تر از این هر دو در این خاک کهن

نفس من کو ملک مملکت شخص منست

هر دو را سخرهٔ خود کرده به تادیب سخن

ترک و تازیک شما جمله سگانند و خران

که به جز خوردن و کردن نشناسند ز بن

تو چه گویی که کند نفس ملک همت من

گر تو گوییش بیا خدمت این طایفه کن

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قطران تبریزی

تا بپوشید بلؤلؤی ثمین باغ سمن

از گل سرخ بیاقوت بیاراست چمن

همه کهسار عقیق است و همه دشت گهر

هر دو را گشته طراز از عدن و کان یمن

گل خندان شده در بستان چون روی صنم

[...]

سوزنی سمرقندی

حاجب بوم جوانمرد به سیم و زر و زن

گز ره حکم و تواضع به دهان و گردن

یک منی خورد همی سیکی و سیلی ده من

به بد خلق همه عمر به پیوست سخن

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
سید حسن غزنوی

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

آرزوی دل و اقبال حسین بن حسن

آن به حق خواجه و مخدوم ولی نعمت من

[...]

مولانا

جان حیوان که ندیده است به جز کاه و عطن

شد ز تبدیل خدا لایق گلزار فطن

نوبهاری است خدا را جز از این فصل بهار

که در او مرده نماند وثنی و نه وثن

ز نسیمش شود آن جغد به از باز سپید

[...]

مشاهدهٔ ۴ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

گر بگویم که شد از نورِ تجلّی روشن

همه جای و جهت و بام و درِ کلبه‌ی من

که کند باور و با هر که بگویم بگوید

این چه حال است و محال این چه حدیث است و سخن

آفتاب آخر در زاویه‌ای چون گنجد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه