قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳۳ - در نعت خاتمالانبیا صلیلله علیه و آله و ستایش پادشاه غازی محمدشاه طاب ثراه فرماید
آفتاب و سایه میرقصند با هم ذرهوار
کافتاب دین و سایه حق شد امروز آشکار
دفتر ایجاد را امروز حق شیرازه بست
تا درآرد فرد فرد اوصاف خود را در شار
گلشن ابداع را امروز یزدان آب داد
تا ز سیرابی نهال صنع گیرد برگ و بار
کلک قدرت صورتیبر لوح هستی برنگاشت
وز تماشای جمال خود بدوکرد اقتصار
صورتو صورتنگار از هم اگر دارند فرق
از چه این صورت ندارد فرق با صورتنگار
عکس صورتگر توان دید اندرین صورت درست
تا چه معجز برده صورتگر درین صورت به کار
راست پنداری به جای رنگ سودست آینه
تا در آن صورت ببیند عکس خویش آیینهوار
قدرت حق آشکارا کرد امروز آنچه بود
کز تماشای جمال خویشتن بد بیقرار
در تمنای وصال خویش عمری صبر کرد
دست شوق آخر فرو درید جیب انتظار
ناقد عشق آتشی زانگیز غیرت برفروخت
تا بدو نقد جمال خویش راگیرد عیار
تا بهکی در پردهگویم روز مولود نبی است
کاوستاندر پرده هم خود پردگی هم پردهدار
احمد محمود ابوالقاسم محمد عقلکل
مخزن سر الهی رازدار هشت و چار
همنشین لی مع الله معنی نون والقلم
رهسپار لیله الاسری سوی پروردگار
در حجابکنت کنزاً بود حق پنهان هنوز
کاو خدا را بندگی کردی به قلب خاکسار
ازگل آدم هنوز اندر میان نامی نبود
کاو شمار نسل آدم کرد تا روز شمار
نار و جنت بود در بطن مشیت مختفی
کاو گروهی را به جنت برد قومی را به نار
آنکه هر وصفی که گویی در حقیقت وصف اوست
راست پنداری سخن با نعت او جست انحصار
پیش از آن کز دانه باشد نام یا زین خاک نود
برگ و بار هر درختی دیدی اندر شاخسار
آسمان عدل بد پیش از وجود آسمان
روزگار فضل بد پیش از ظهور روزگار
پیش ازین لیل و نهار اندر قرون سرمدی
موی و روی احمدی واللیل بود و والنهار
پیشازآن کز صلبحکمتقدرتآبستن شود
در مشیمهٔ مام دادی قوت طفل شیرخوار
بچهٔ امکان هنوز اندر مشیمهٔ امر بود
کاو یتیمان را سر از رحمت گرفتی در کنار
گر مصورگشتی اخلاقکریمش در قلوب
ور مجسمگشتی اوصاف جمیلش در دیار
بر حقایق در ضمایر تنگ بودی جایگاه
بر خلایق در معابر ضیق جستی رهگذار
چون به هر دعوی دو شاهد باید، او مه را دو کرد
زاندوشاهد دعوی دینش پذیرفت اشتهار
سوماری کاو سخن گفتست با شاهی چنان
بوسه جای انبیا زیبد لب آن سوسمار
خلق از معراج او آگاه و او خود بیخبر
زانکه بیخود رفت در خلوتسرایکردگار
شور عشق احمدی بازم به جوش آورد دل
بلبل آری در خروش آید ز بوی نوبهار
عشقرا معنیبلندستو خردها سخت پست
دوسراقربانعزیزست و روانهاسخت خوار
ای که یار نغز جویی *پای تا سر مغز شو
زانکه طبع دوست را از پوست گیرد انزجار
غرق عشق یار شو چونانکه سر تا پای تو
ذکر حسن دوستگوید هر زمان بیاختیار
گر ندانی عاشقیکردن ز مطرب یادگیر
کاو همی بیاختیار از شوق گوید یار یار
عشق را جایی رسان با دوستکز هر موی تو
جلوههای طلعت معشوق گردد آشکار
عشق چون کامل شود معشوق و عاشق را ز هم
مینشاید فرق کرد الا ز روی اعتبار
باورت ناید به چشم سرّ نه با این چشم سر
فرقکن از روی معنی خواجه را با شهریار
خسرو ایران محمد شه که اسم و رسم او
تا به روز حشر ماند از محمد یادگار
آنکه جامهٔ قدرتش را در ازل نساج صنع
از مشیت رشت پود و از حمیت بافت تار
خلق میگویند چون خورشید بنشیند بهکوه
روز شگردد خلاف منکه دیدم چند بار
شه به شب خورشید سان بر اسب که پیکر نشست
وز جمالشگشت همچون روز روشن شام تار
آیت والنجم را آن لحظه بینیکز هوا
در جهد پیکان او بر خود خصم بد شعار
خصم چون زلزال بأسش را نمیبیند به چشم
خفته غافل کش به سر ناگه فرود آید حصار
فتح و فیروزی به جاهش خورده سوگند عظیم
کش دوند اندر عنان آن از یمین این از یسار
خسروا از نوککلک خواجه پشت دولتت
دارد آن گرمی که دین مصطفی از ذوالفقار
راست پنداری که کلک او شهاب ثاقبست
دولت تو چرخ و بدخواه تو دیوی نابکار
تا همی تارکتان از تاب مه ریزد ز هم
تا همی آب بحار از تف خورگردد بخار
باد بختت تاب ماه و حاسدت تار کتان
باد تیغت تف مهر و دشمنت آب بحار
لاف مسکینی مزن قاآنیا زانرو که هست
آستین خاطرت مملو ز در شاهوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با استفاده از تصاویری زیبا و نمادین به توصیف حقیقت و معنای وجودی پرداخته است. او آفتاب و سایه را به رقصی نمادین تشبیه میکند و به ظهور حقیقت الهی اشاره دارد. این متن به مولود نبی اکرم و مقام والای او پرداخته و از عشق به خدا و تلاش برای وصال آن یاد میکند. همچنین شاعر به معانی عمیق عشق و محبت اشاره میکند و از نقش عشق در زندگی انسانها سخن میگوید. در نهایت، متن به تقدیر از قدرت خداوند و فضایل پیامبر اکرم میپردازد و بر لزوم آگاهی از عمق عشق و معانی آن تأکید میکند.
هوش مصنوعی: خورشید و سایه به طور همزمان با هم در حال رقصیدن هستند و امروز نور حقیقت دین و سایهی واقعیت به وضوح نمایان شده است.
هوش مصنوعی: امروز، حق نظم و نظمدهی به کارها را به پایان رساند تا هر شخصی ویژگیهای خود را به وضوح نشان دهد و مشخص کند.
هوش مصنوعی: امروز خداوند به باغ خلاقیت آب داد تا گیاهان خلاقیت بتوانند به خوبی رشد کنند و ثمر بدهند.
هوش مصنوعی: قدرت الهی تنها اثری از خود را بر صفحات وجود گذاشت و از تماشای زیبایی خود به این بسنده کرد.
هوش مصنوعی: اگرچه چهره و چهرهنقش از هم تفاوت دارند، اما چرا این صورت با چهرهنگار هیچ تفاوتی ندارد؟
هوش مصنوعی: توانایی یک هنرمند را فقط از طریق آثارش میتوان مشاهده کرد. باید بدانیم که چه مهارتی در خلق این آثار دارد و چقدر هنرش جالب و شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: اگر به حقیقت نگاه کنی، میبینی که آنچه به ظاهرت رنگ میدهد، در واقع چیزی بیشتر از یک آینه نیست. فقط در این آینه میتوانی تصویر خودت را ببینی به شکلی که هستی.
هوش مصنوعی: امروز قدرت خداوند آنچه را که بود، به روشنی نشان داد و نشان داد که چگونه انسان از دیدن زیباییهای خود دچار آشفتگی و بیتابی میشود.
هوش مصنوعی: در آرزوی رسیدن به محبوبش، سالها صبر کرد تا اینکه در نهایت حس شوقش بر او غلبه کرد و تمام امیدش را در انتظار به کار گرفت.
هوش مصنوعی: ناقد عشق شعلهای از غیرت به راه انداخت تا بتواند زیبایی خود را با آن نقد کند.
هوش مصنوعی: چرا همچنان در پنهان بودن به سر میبرم و این را پنهان میکنم که امروز روز میلاد پیامبر است؟ او خود در پردهای از رازها قرار دارد، هم خود به نوعی پردهدار است و هم پردهنشین.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف شخصیتی پرداخته است که تمامی دانشها و رازهای الهی را در خود دارد و نماد عقل و خرد در بالاترین سطح به شمار میرود. به نوعی، این فرد ویژگیهای برجستهای دارد که او را از دیگران متمایز میکند.
هوش مصنوعی: یار همراه من، خداوند است، معنای نون و قلم را درک میکنم و به شب معراج به سوی پروردگار قدم میزنم.
هوش مصنوعی: در درون حجاب تو، حقیقتی پنهان و ارزشمند وجود دارد؛ کسی که با دل پر از تواضع و ادب به خداوند خدمت کرده است.
هوش مصنوعی: از زمان آفرینش آدم، در میان گل و بوی او هنوز نامی وجود نداشت که بتواند نسل آدم را بشمارد تا روز معین.
هوش مصنوعی: در درون مشیت الهی، آتش و بهشت نهفته است؛ که گروهی را به بهشت میبرد و تعدادی را به آتش دچار میسازد.
هوش مصنوعی: هر توصیفی که درباره او بگویید، در واقع بیانکنندهٔ ماهیت واقعی اوست. پس در صحبت کردن دربارهٔ او نباید محدودیتی قائل شوید و باید گفتگو را با ویژگیهای او آغاز کنید.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه درختی نام داشته باشد یا از دانهای به وجود آید، هر درختی را که در شاخههایش دیدی، از این خاک نود برگ و میوه میدهد.
هوش مصنوعی: آسمان عدالت قبل از اینکه وجود داشته باشد، مثل روزگار فضل است که قبل از اینکه به وجود آید، حضور دارد.
هوش مصنوعی: قبل از این که شب ها و روزها در قرن های بی انتها به وجود بیایند، موی و روی احمدی وجود داشت، که هم شب را در بر می گرفت و هم روز را.
هوش مصنوعی: قبل از آنکه از اصول حکمت و قدرت، مروارید وجود در دل مادر شکل بگیرد، قوت و نیروی کودک شیرخوار را به او عطا کردی.
هوش مصنوعی: هنوز امکان و قابلیت در مرحلهی شکلگیری و بستر وجود دارد، که به یتیمان رحمت و محبت را عطا میکند.
هوش مصنوعی: اگر اخلاق نیکوی او در دلها تجلی کند، یا صفات زیبای او در میان مردم به صورت واضح نمایان شود.
هوش مصنوعی: بر اساس حقایق، در درون انسانها جایی برای فهم عمیق و وسیع وجود ندارد؛ اما در میان مردم، که در مکانهای تاریک و دشوار زندگی میکنند، به دنبال راهی میگردی تا از این وضعیت عبور کنی.
هوش مصنوعی: هر شکایتی نیاز به دو شاهد دارد، او به همین دلیل مه را به دو بخش تقسیم کرد تا شهادت درستی را به دینش ارائه دهد.
هوش مصنوعی: سوماری که با پادشاه صحبت کرده، به اندازهای ارزش دارد که لب این سوسمار به جای بوسه انبیا شایسته است.
هوش مصنوعی: مردم از مقام والای او مطلع هستند، اما خود او از این موضوع بیخبر است، زیرا به حالت جنون و بیخودی در تنهایی و خلوت خداوند غرق شده است.
هوش مصنوعی: دل بلبل دوباره تحت تاثیر عشق احمدی قرار گرفته و با شوق و هیجان به جار و جنجال میافتد؛ چون بوی خوش بهار دوباره در فضا پیچیده است.
هوش مصنوعی: عشق مفهومی عمیق و با ارزش دارد و ذهنهای کوچک و محدود نمیتوانند به درستی آن را درک کنند. در مقابل، عشق برای دلهای حساس و روحهای بزرگ ارزشمند و گرانبهاست.
هوش مصنوعی: ای کسی که به دنبال دوستان خوب هستی، تمام وجودت را وقف این جستجو کن، زیرا تفکر و ذات دوست، از ظاهر و سطحینگری فراتر میرود و احساس انزجار نسبت به درد و رنج را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: عاشق یار شو به گونهای که در هر لحظه و به طور ناخودآگاه، همه وجودت درباره زیبایی او سخن بگوید.
هوش مصنوعی: اگر عاشقی را نمیدانی، از نوازنده یاد بگیر؛ چون او به طور ناخواسته و از روی شوق، فقط نام محبوبش را میبرد.
هوش مصنوعی: عشق را به جایی ببر که با دوستت باشد، تا زیباییهای چهرهی محبوب از هر تار موی تو نمایان شود.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق به کمال برسد، تفاوتی بین معشوق و عاشق وجود نخواهد داشت، به جز در نگاه دیگران و به خاطر تصورات اجتماعی.
هوش مصنوعی: به راحتی نمیتوانی به آنچه دیده میشود اکتفا کنی؛ باید با دیدی عمیقتر بهمعنایِ واقعی چیزها پی ببری. بنابراین، به تفاوتهای ظاهری و باطنی افراد بهویژه بین خواجه و شهریار توجه کن.
هوش مصنوعی: خسرو ایران محمد، پادشاهی که نام و شهرتش تا روز قیامت باقی خواهد ماند، یادگاری از محمد است.
هوش مصنوعی: این فرد که لباس قدرتش در آغاز توسط خالق بر اساس اراده و با عشق و غیرت بافته شده است.
هوش مصنوعی: مردم میگویند که وقتی خورشید در کوه غروب کند، شب فرا میرسد، اما من چند بار شاهد بودهام که اینگونه نیست.
هوش مصنوعی: سلطان مانند خورشید در شب بر اسب نشسته است، به طوری که هنگامی که او درخشش و زیباییاش را نشان میدهد، تاریکی شب به روشنی روز تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، نشانه ستاره را میبینی که در تلاش است تا با تیرش، دشمنی را که بدگوی اوست، به زمین بزند.
هوش مصنوعی: دشمن وقتی که قدرت و شدت ضربهاش را نمیبیند، در خواب و غفلت به سر میبرد و ناگهان به ناگاه بر دیوار دفاعی میتازد.
هوش مصنوعی: پیروزی و موفقیت از جایگاهی که شایستهاش است، با سوگندهای بزرگ به دست آمده است. این پیروزی نیازمند تلاش و کوشش است؛ یکی از سمت راست و دیگری از سمت چپ دست به کار میشوند.
هوش مصنوعی: شکستخوردگان از حیلههای خواجه در حمایت از دولت تو، همان حرارتی را دارند که دین پیامبر از شمشیر علی به دست آورد.
هوش مصنوعی: اگر به واقعیت نگاه کنی، متوجه میشوی که هنر و ذوق او همچون شهابی درخشان است. در حالی که خوشبختی و قدرت تو در قضا و قدر عالم قرار دارد و دشمنی که در برابر توست، موجودی بد و ناپاک است.
هوش مصنوعی: تا زمانی که نور مهتاب بر چهره شما بتابد، بخار آب دریاها نیز به بخار تبدیل میشود و از هم جدا میگردد.
هوش مصنوعی: باد خوشبختی تو همچون تابش ماه است و حسادتهایت مانند تارهای کتان نازک و بیاثرند. شمشیر تو متاثر از مهر و محبت است و دشمنانت همچون آب بهاری در برابر تو شکنندهاند.
هوش مصنوعی: به خود نبال و نگو که من در چه حالتی هستم، زیرا دل تو پر از عشق و احساسات والاست و نمیتوانی خود را کوچک بشماری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.