گنجور

 
انوری

ای مستفاد لطف تو اقبال آسمان

وی مستعار جود تو آثار روزگار

انوار آن ز سایهٔ جود تو مستفاد

و آثار این ز عادت خوب تو مستعار

دوش از حساب هندو جمل بندهٔ ترا

بیتی دو شعر گفته شد از روی اختصار

مال چهار بنگر و جذرش بروفزای

پس ضرب کن تمامت این مال درچهار

اینک دوحرف گفته شد اندر دو نیم‌بیت

چون رای تو متین و چو حزم تو استوار

یک حرف دیگرست که بی‌آن تمام نیست

معنی آن دو خواه نهان خواه آشکار

مجموع این حساب همین هر دو حرف راست

چون در سه ضرب شد شود این کار چون نگار

این است التماسش و گر ناروا بود

از تو روا ندارد هم تو روا مدار

 
 
 
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه