رسید؛ چه؟ خبر فتح؛ کی رسید؟ سحر
کجا؟ به نزد مالک؛ از چه ملک؟ از خاور
خبر چه بود؟ شکست عدو؛ که گفت؟ بشیر
عدو شکست چِسان خورده؟ گشت زیر و زبر
مصافگاه کجا بود؟ ساحت بسطام
که بر شکست عدو را؟ سمی بن آزر
دگر که ناصر او بود؟ نصرتالدوله
چه بود منصبش از شه؟ امارت لشکر
کدام لشکر؟ آن لشکری که رفت زری
کجا؟ به طوس، چرا؟ بهر نظم آن کشور
سپاه را که فرستاد؟ خواجه، کی؟ شعبان
کدام خواجه؟ مهین خواجهٔ عطاگستر
دگر سپاه فرستد؟ بلی؛ چه مه؟ شوال
چه روز؟ عید؛ کی آن روز میرسد؟ ایدر
گذشت روزه؟ بلی؛ ماه نو نمود؟ نعم
چهوقت؟ دوش؛ کجا؟ در جنوب چون لاغر
کنون چه باید؟ ساغر؛ چگونه باید؟ پر
پر از چه باشد؟ از می؛ چه می؟ می خلر
قدح چه باشد؟ نقره؛ چه نقره؟ نقرهٔ خام
قدحگسار که؟ ترکی؛ چگونه؟ سیمینبر
قدح به یاد که بخشد؟ به یاد روی ملک
قدح نخست که نوشد؟ حکیم دانشور
مرآن حکیم که باشد؟ حکیم قاآنی
چو خورد میچکند؟ مدح شاه کیوان فر
کدام شه؟ شه ایران؛ چهکس؟ محمدشاه
ورا لقب چه؟ ابوالسیف؛ از که؟ از داور
ز نسل کیست؟ ز ترک؛ از چه ترک؟ از قاجار
شهش که کرد؟ نیا؛ جانشینش کیست؟ پسر
کشد که؟ حزمش؛ چه؟ باره؛ از چه؟ از انصاف
کجا؟ به ملک؛ چرا؟ بهر دفع فتنه و شر
بود چه تیغش؟ چون پاسبان دولت و دین
رود چه رخشش؟ چون همعنان فتح و ظفر
مسلمست؟ بلی؛ در چه؟ در سخا و سخن
مقدم است؟ نعم؛ بر که؟ بر قضا و قدر
گذشته چه؟ صیتش؛ تا کجا؟ به شرق و غرب
رسیده چه؟ نامش؛ تا کجا؟ به بحر و به بر
بود که دشمن او؟ چون رمیده کی؟ شب و روز
ز چه؟ ز سایهٔ خود؛ در کجا؟ به سنگ و مدر
دهد چه؟ زر؛ کی؟ دایم؛ چگونه؟ بیمنت
به که؟ به عارف و عامی؛ چهقدر؟ بیحد و مر
نظیر اوست چه؟ عکسش؛ کجا؟ در آیینه
به معنی است نظیرش؟ نه از طریق نظر
به دور وی که خورد خون؟ دو کس؛ کجا؟ به دو جا
به دشت رزمش تیغ و به مجلسش ساغر
همیگشاید چه؟ تیغ او؛ چه چیز؟ حصار
همی فشاند چه؟ رمح او؛ چه چیز؟ شرر
ز فر او شده کاسد چه چیز؟ ذلّ و هوان
ز جود شده رایج چه چیز؟ فضل و هنر
گشاید آسان چه؟ رمح او؛ چه؟ بارهٔ سخت
دهد فراوان چه؟ دست او؛ چه؟ بدرهٔ زر
کسی به عهدش پیچد به خویشتن؟ آری
کمند در کف او زلف بر رخ دلبر
دلی ز جودش نالد به روزگار؟ بلی
به کوه سیم و به دریا در و به کان گوهر
تنی گدازد در مجلسش به عید؟ نعم
درون مجمر عود و میان آب شکر
به هیچ کشور سرباز او شود حاکم؟
بلی کجا؟ همهجا کیستند؟ ها بشمر
به ملک فارس حسینخان به مرز چین خاقان
به ارض زنگ نجاشی به رومیان قیصر
همیشه تا که دمد چه؟ گل؛ از کجا؟ ز چمن
شکفته باد چه؟ بختش؛ چگونه؟ چون عبهر
بود چه؟ یارش؛ که؟ حق؛ دگر که؟ احمد و آل
کجا؟ به هر دو سرا؛ تا چه روز؟ تا محشر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به توصیف پیروزی یک لشکر و خبر شکست دشمن میپردازد. شاعر از چگونگی خبر فتح و جزئیات جنگ، مکانهای نبرد و شخصیتهای مختلف صحبت میکند. او به ستایش از فرماندهان و شاهان میپردازد و توصیفاتی از چهرههای مهم تاریخ و ویژگیهای آنان، نظیر سخاوت و شجاعت، ارائه میدهد. همچنین به اهمیت جایگاه لشکر و تأثیر فتح بر کشورهای مختلف اشاره میکند و از ثروت و جود شخصیتهای بزرگ سخن میگوید. شعر در نهایت به موضوع جاودانگی نام و یاد شخصیتها و پیروزیهایشان در نبردهای تاریخی میانجامد.
هوش مصنوعی: خبر پیروزی رسید؛ چه زمانی؟ در سحرگاه. این خبر به نزد مالک رسید؛ از کدام سرزمین؟ از سمت شرق.
هوش مصنوعی: خبر این بود که دشمن شکست خورده است. سؤال اینجاست که چه کسی این خبر را آورد؟ کسی که خبر پیروزی را آورد، خودش هم کاملاً به هم ریخته و مضطرب به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: محل نبرد کجا بود؟ در سرزمین بسطام که دشمن را شکست داد؟ سمی بن آزر.
هوش مصنوعی: این بیت به پرسش درباره علت و معنای وجود فردی به نام ناصر و مقام نصرتالدوله در نزد پادشاهی اشاره دارد. در واقع، سوال میکند که ارزش و اهمیت نصرتالدوله در مقایسه با مقام و مسئولیتش، که فرماندهی لشکر است، چه چیزی است؟ به نوعی به بررسی نقش و تأثیر شخصیتها در ساختار قدرت و نظام حکمرانی پرداخته میشود.
هوش مصنوعی: کدام ارتش؟ آن ارتشی که در کجای زری رفته است؟ چرا به طوس رفته و این سرزمین را مرتب میکند؟
هوش مصنوعی: سپاه را چه کسی فرستاد؟ خواجه کیست؟ کدام شعبان؟ مهین خواجهای که عطا میدهد و بخشنده است.
هوش مصنوعی: آیا دیگر لشکر میفرستد؟ بله؛ چه ماهی؟ ماه شوال. چه روزی؟ عید. آن روز کی خواهد رسید؟ به زودی.
هوش مصنوعی: آیا روزه تمام شد؟ بله؛ آیا ماه نو نمایان شد؟ بله، کی؟ دیشب؛ کجا؟ در سمت جنوب مانند موجودی لاغر.
هوش مصنوعی: اکنون باید چکار کنیم؟ برای نوشیدن، چه باید داشته باشیم؟ لیوان را چه چیزی باید پر کند؟ باید آن را با شراب پر کنیم؛ پس چه شرابی؟ شراب مستی.
هوش مصنوعی: قدح چه چیزی است؟ نقرهای است. این نقره از چه نوعی است؟ نقرهای خام است. و این قدحگسار که هست؟ کسی است که ترکیبی از زیبایی و درخشش نقرهای دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که شراب (قدح) به یاد چه کسی باید ریخته شود و به یاد چه کسی باید نوشیده شود؟ آیا به یاد زیباییهای زندگی و عشق به یاد کسی خاص باید نشسته شود؟ شاعر به این موضوع میپردازد که نوشیدن شراب تنها به خاطر لذت آن نیست، بلکه یاد و خاطره کسی در این میان نقش مهمی دارد.
هوش مصنوعی: این حکیم کیست که میشود او را حکیم قاآنی نامید؟ آیا وقتی که او شراب میخورد، آیا شعر و نثرش تغییر میکند؟ این مدحی است برای شاه کیوان.
هوش مصنوعی: کدام پادشاه؟ پادشاه ایران؛ چه کسی؟ محمدشاه؛ او را با چه نامی میشناسند؟ ابوالسیف؛ از چه کسی؟ از داور.
هوش مصنوعی: این فرد از نسل قوم ترک است، اما دقیقاً از کدام شعبه آنها؟ از قاجار، که آن هم به نیا مربوط میشود. و جانشین او کیست؟ پسرش است.
هوش مصنوعی: چه کسی باید اقدام کند؟ آن که عاقل و با تدبیر است؛ چرا باید اقدام کند؟ به خاطر حمایت از حق و عدالت؛ از چه چیزی باید بترسیم؟ از ظلم و بیعدالتی؛ در کجا باید اقدام کرد؟ در سرزمین و جامعهای که در آن زندگی میکنیم؛ و چرا باید این کار را کنیم؟ تا از بروز فتنه و شر جلوگیری کنیم.
هوش مصنوعی: تیغ او چه خاصیتی دارد؟ مانند نگهبان دولت و دین است. و چهرهاش چه زیبایی دارد؟ مانند کسی که در کنار پیروزی و موفقیت است.
هوش مصنوعی: آیا مسلم و ثابت است؟ بله؛ در چه چیزی؟ در بخشندگی. آیا در کلام هم پیشتاز است؟ آری؛ بر چه چیزی؟ بر قضا و قدر.
هوش مصنوعی: گذشته چه اهمیتی دارد؟ آوازهاش تا کجاها رفته است. نامش چقدر مشهور شده که در دریای بزرگ و بر خشکیهای آن هم شناخته میشود.
هوش مصنوعی: آیا او دشمنی دارد؟ مانند شتری در حال فرار؟ شب و روز زندگیاش به چه چیزی میگذرد؟ به خاطر سایهی خودش؛ و در کجا به سر میبرد؟ در سنگ و خاک.
هوش مصنوعی: خداوند همواره و بدون هیچگونه ادعایی به همه، از عارف و عامی گرفته تا هر کس دیگری، نعمتهای بیپایانی میبخشد.
هوش مصنوعی: هیچچیز نمیتواند شبیه او باشد، حتی سایهاش هم در آینه نشان داده میشود، اما آیا واقعاً میتوان او را تنها با دیدن تصویرش شناخت؟ پاسخ منفی است؛ شناخت او فراتر از نگاه به تصویرش است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف دو موقعیت مختلف اشاره دارد که در آنها ممکن است شخصی به دور آن فرد خاص بگردد. یکی از این موقعیتها میدان جنگ است که در آن تیغ و نبرد وجود دارد و دیگری مجلسی است که در آن نوشیدنی و خوشگذرانی برقرار است. به این معنا که افراد به دو شکل مختلف به دور آن شخص میچرخند؛ یکی در حالت جدی و درگیر نبرد و دیگری در حالت خوشگذارنی و جشن.
هوش مصنوعی: تیغ او چه چیزی را میگشاید؟ حصار را. رمح او چه چیزی را میفشارد؟ شرر را.
هوش مصنوعی: از کمال و برتری او چه چیزی کم شده است؟ بیتان و ذلت از بخشندگی او به وجود آمده است، چه چیزی در این میان موجود است؟ فضیلت و هنر.
هوش مصنوعی: آسانی و گشایش را از کجا میتوان یافت؟ آیا از قدرت و نیروی او نیست؟ و آیا دست او نیست که ثروت و دارایی فراوان به همراه دارد؟
هوش مصنوعی: آیا کسی میتواند به وعدهاش خیانت کند؟ بله، او مانند کسی است که در دستش یک کمند دارد و زلفهای دلبر بر چهرهاش تجلی کرده است.
هوش مصنوعی: آیا دلی از بخشندگی او در دوران زندگی شکایت میکند؟ بله، حتی به سنگهای قیمتی کوهها و آبهای دریا و معدنهای گوهر هم اشاره میکند.
هوش مصنوعی: آیا کسی با وجود جشن و شادی، در دلش درد و سوزی ندارد؟ بله، مانند آنکه در آتش عود و در میان شکر آب، احساس خوشی و تلخی را همزمان تجربه میکند.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که سربازی در هیچ سرزمینی حاکم شود؟ بله، در کجا؟ در همه جا چه کسانی هستند؟ حالا بشمار!
هوش مصنوعی: در سرزمین فارس حسینخان، در مرز چین خاقان، در سرزمین زنگ نجاشی و در نزد رومیان قیصر وجود دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و غیرقابل پیشبینی بودن زندگی اشاره دارد. به این معنا که همیشه باید انتظار شکوفایی و زیبایی را داشت، چرا که همانطور که گلها در باغ چمن میشکفند، بخت و شانس نیز به ناگاه ممکن است به انسان روی بیاورند. این تغییرات میتوانند مثل جریانی از باد که عبور میکند، ناگهانی و غافلگیرکننده باشند.
هوش مصنوعی: دوست او کیست؟ خداوند؛ دیگر کیست؟ پیامبر و خانوادهاش. در کدام مکان؟ در هر دو جهان؛ تا چه زمانی؟ تا روز قیامت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیثِ آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
پلی شناس جهانرا و نو رسیده براو
مکن عمارت و بگذار و خوش ازو بگذر
کرا شنیدی و دیدی که مرگ دادامان
ز خاص و عام و بدو نیک و از صغیر و کبر
اگر هزار بمانی و گر هزار هزار
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.