قاصدی کو تا فرستم سوی تو
غیرتم آید که بیند روی تو
مرده بودم زنده گشتم بامداد
کامد از باد سحرگه بوی تو
کاش میمردم نمیدیدم به چشم
این دل افتد دور از پهلوی تو
دل شده از جفت ابروی تو طاق
زان پریشان گشته چون گیسوی تو
عاقبت کردی به یک زخمم هلاک
آفرین بر قوت بازوی تو
می کشد پیوسته بر روی تو تیغ
سخت بیشرمست این ابروی تو
قبلهٔ جان منی پس کافرم
گر نمایم روی دل جز سوی تو
عهدکردم تا برون خسبم ز بند
میکشد بازم کمند موی تو
من اگر ترسم ز چشمت باک نیست
شیر نر میترسد از آهوی تو
گر بدانم در بهشتم میبرند
کافرم گر پا کشم از کوی تو
من چه حد دارم که غلمان را ز خلد
میفریبد نرگس جادوی تو
پای قاآنی رسد بر ساق عرش
گر نهد سر بر سر زانوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و وابستگی شدیدش به محبوب سخن میگوید. او بیان میکند که احساس حسادت نسبت به دیدن چهره محبوبش را دارد و چقدر به خاطر زیباییهای او دچار تحولات عاطفی میشود. شاعر میگوید که عشقش او را زنده کرده و به شدت تحت تأثیر حالات و زیباییهای محبوبش قرار دارد. او با تعبیرات شاعرانه از زخمهای عاشقانه و بیتابی خود به خاطر دوری از محبوب سخن میگوید و بارها تأکید میکند که تنها به چهره محبوب میاندیشد. همچنین به اوج محبت و شوریدگیاش اشاره میکند و میگوید که اگرچه ممکن است در بهشت باشد، هیچ چیز نمیتواند او را از عشق به محبوبش دور کند. در مجموع، شعر حاوی احساسات عمیق عشق و تعهد به محبوب است.
هوش مصنوعی: قاصدی که بخواهم به سوی تو بفرستم، غیرتم اجازه نمیدهد که او چهرهی تو را ببیند.
هوش مصنوعی: من در حالتی مردگی به سر میبردم، اما صبح وقتی هوا به آرامی وزید، بوی تو را حس کردم و دوباره زنده شدم.
هوش مصنوعی: ای کاش میمردم تا دیگر نتوانم دوری تو را با چشمانم ببینم.
هوش مصنوعی: دل به زیبایی و جذابیت ابروی تو حساس شده و حالتی ناآرام به خود گرفته است، همانطور که گیسوی تو هم در هم برهم و پریشان است.
هوش مصنوعی: در نهایت، با یک ضربه از تو به شدت آسیب دیدم. آفرین بر قدرت و توان تو!
هوش مصنوعی: تیغی تند و بیرحم بهطور مداوم بر روی تو زده میشود، این ابروی توست که هیچ شرم و حیایی ندارد.
هوش مصنوعی: تو قبلهٔ روح و جان من هستی، پس اگر جز تو به کسی دیگر عشق بورزم، بیدین و کافر هستم.
هوش مصنوعی: من تصمیم گرفتم که از بند تو آزاد شوم و از خواب غفلت بیدار شوم، اما همچنان دلبستهام و نمیتوانم از چنگال موهای تو رها شوم.
هوش مصنوعی: من اگر از نگاه تو نترسم، جا ندارد. چرا که حتی شیر نر نیز از آهوی تو میترسد.
هوش مصنوعی: اگر بدانم که به بهشت میروم، حتی اگر به خاطر کفرم باشد، برای من مهم نیست که از کوی تو دور شوم.
هوش مصنوعی: من چه حدی دارم که زیبایی و فریبندگی نرگس جادوی تو باعث میشود که جوانان زیبارو را از بهشت بیرون میآورد.
هوش مصنوعی: اگر قاآنی به مقام والایی برسد و پایش به بلندای عرش برسد، هنوز هم اگر سرش را بر زانوی تو بگذارد، نشاندهنده ارزش و محبت توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.