شماره ۱: در دیده هرک توتیای تو بود
شماره ۲: کی عقل به سر حد جمال تو رسد
شماره ۳: انصاف ز اختلاف ایام فرق
شماره ۴: هر چند که روشنی فزاید خورشید
شماره ۵: این سودا را نمیتوان کرد نهان
شماره ۶: دل گفت که ای جان من آن زهره کراست
شماره ۷: در دایره وجود موجود تویی
شماره ۸: یاری که منزه آمد از شبه و بدل
شماره ۹: مشغول هوا تو را کجا بشناسد
شماره ۱۰: آن را که دلش خانه توحید بود
شماره ۱۱: پیدا و نهان و شادی و غم همه اوست
شماره ۱۲: تا با خلقی، تو بیگمان بیدینی
شماره ۱۳: مؤمن که به صدق ازو نرنجد چیزی
شماره ۱۴: آتش نزند در دل ما الا او
شماره ۱۵: هر دل که به میدان هوای تو بتاخت
شماره ۱۶: آنجا که سراپرده اجلال جلال
شماره ۱۷: خود را چو نمود او نه خیال است و نه طیف
شماره ۱۸: عقل ارچه همه علومها میداند
شماره ۱۹: در نفی تو خلق را امان نتوان داد
شماره ۲۰: ای دوست تو را زان به عیان نتوان دید
شماره ۲۱: گفتم که ز رخ پرده عزت بردار
شماره ۲۲: من گرچه سزای راه درگاه نیم
شماره ۲۳: خواهی که ببینی دل کارآگه را
شماره ۲۴: خواهی که به منزل برسانی ره را
شماره ۲۵: در ذات مقدست کسی را ره نیست
شماره ۲۶: زنهار تو ای دل ز خدا آگه باش
شماره ۲۷: لا همچو نهنگ در کمین است ببین
شماره ۲۸: مسکین دل من به وصل والا نرسید
شماره ۲۹: چون شخص به نور ذکر بینا گردد
شماره ۳۰: تا بتوانی مدام می باش به ذکر
شماره ۳۱: از ذکر شود خانه فکرت معمور
شماره ۳۲: خود را تو قباپوش کن و ذاکر باش
شماره ۳۳: دل آن نفس از معرفت آکنده شود
شماره ۳۴: مجنون پریشان توم دستم گیر
شماره ۳۵: در کتم عدم چو برگزیدی ما را
شماره ۳۶: یا رب بپذیر از کرم آورده ما
شماره ۳۷: دردی است در این دلم که درمانش نیست
شماره ۳۸: پای آبله و دست تهی، سینه کباب
شماره ۳۹: با ضربت قهر تو نعیم است عذاب
شماره ۴۰: لطف تو و قهر تو همیشه به هم است
شماره ۴۱: یا رب تو مرا عاشق صادق گردان
شماره ۴۲: یا رب تو مرا بوی دلی روزی کن
شماره ۴۳: یا رب زبد و نیک جهانم بستان
شماره ۴۴: یا رب تو به فضل خویش موزونم کن
شماره ۴۵: یا رب ز سرشک رخ زر و سیمم ده
شماره ۴۶: یا رب من اگر چه عاصی و گمراهم
شماره ۴۷: یا رب تو مرا زخواب بیداری ده
شماره ۴۸: یا رب ما را زخود هراسان گردان
شماره ۴۹: یا رب تو مرا به ژنده ارزانی دار
شماره ۵۰: یا رب تو نگه دار دلم را از غیر
شماره ۵۱: یا رب تو مرا به آبرو فرمان بخش
شماره ۵۲: یا رب تو مرا به هیچ مغرور مکن
شماره ۵۳: یا رب تو مرا به خلق محتاج مکن
شماره ۵۴: یا رب همه عمرم پی دین تو دوان
شماره ۵۵: یا رب زقناعتم توانگر گردان
شماره ۵۶: یا رب تو دل مرا مصفا گردان
شماره ۵۷: یا رب زشراب عشق سرمستم کن
شماره ۵۸: یا رب به خودم هیچ نفس وامگذار
شماره ۵۹: از عشق تو هر لحظه فغان در بندم
شماره ۶۰: در سایه رحمت تو خورشید شویم
شماره ۶۱: هر چند که در شهر به رندی فاشم
شماره ۶۲: ای از کرم تو خلق را امن و امان
شماره ۶۳: عمری گشتم شیفته و آواره
شماره ۶۴: ای در طلب تو عاقلان دیوانه
شماره ۶۵: ای در دو نفس صد گنه از من دیده
شماره ۶۶: گشتم به هوس گرد بد و نیک بسی
شماره ۶۷: از خلق نه کاهد نه فزاید کاری
شماره ۶۸: ای از ره لطف راعی هر رمه تو
شماره ۶۹: ای آنک دوای دردمندان دانی
شماره ۷۰: ای راهنمای راه خوبان ازل
شماره ۷۱: چندانک نگاه می کنم از چپ و راست
شماره ۷۲: بی باد تو آب و گل ما هیچ بود
شماره ۷۳: ای خدمت تو سعادت و پیروزی
شماره ۷۴: هر جا[ن] که شنیده است ندای دردت
شماره ۷۵: آنها که درین جهان زغوغا برهند
شماره ۷۶: توفیق کسی را که موافق باشد
شماره ۷۷: چون معترفم بدانچ سرمستی هست
شماره ۷۸: بر جان منت دسترسی نیست که نیست
شماره ۷۹: بیچاره دل شکسته چون بسته تست
شماره ۸۰: کس نیست که چون من زتو دل تافته نیست
شماره ۸۱: تا خاک تو کحل دیده ما گردد
شماره ۸۲: بر من در رحمت که گشاید جز تو
شماره ۸۳: در دیده دیده ام تویی بینایی
شماره ۸۴: من خواجه عالمم تو معبود منی
شماره ۸۵: یا رب تو حلاوتی به جانم برسان
شماره ۸۶: ای لطف تو زهر نیستی را تریاک
شماره ۸۷: یا دم بی غم مرا تو بی غم گردان
شماره ۸۸: ای در عالم عیان تر از هر چه عیان
شماره ۸۹: بردارد اگر بر درش افکنده شویم
شماره ۹۰: زین گونه که حال ماست ای بار خدای
شماره ۹۱: ای آنک تو را همه صفت احسان است
شماره ۹۲: ای مایه رهبری و گمراهی تو
شماره ۹۳: گه خسته دل و سوخته خرمن باشم
شماره ۹۴: ای آنک بر تو قدر دارد آهی
شماره ۹۵: دل پرتو لطف تست رایش بفزای
شماره ۹۶: ای آنک به دوست جان دشمن بخشی
شماره ۹۷: در راه توم گر زیم و گر میرم
شماره ۹۸: یا رب مددی زلطف تعیینم کن
شماره ۹۹: آنجا که نه پیدا نه نهان در گنجد
شماره ۱۰۰: لطفی بکنی عنایت از سر گیری
شماره ۱۰۱: بنیاد دل ما غم تو ویران کرد
شماره ۱۰۲: از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
شماره ۱۰۳: فرمان فرمان اگر فرستی شاید
شماره ۱۰۴: ای خالق هر توانگر و هر درویش
شماره ۱۰۵: در آتش عشق رنگ دل بزاید
شماره ۱۰۶: چون من به تو دادم دل و دین بس باشد
شماره ۱۰۷: من لوح دل از جمله امانی شستم
شماره ۱۰۸: مقصود میان من و تو پنهان است
شماره ۱۰۹: ای جان مرا امید جاوید به تو
شماره ۱۱۰: ای از تو خرابی سبب آبادی
شماره ۱۱۱: از عقل بلند اگر نیم پستم گیر
شماره ۱۱۲: از خاک ره خود آبم ارزانی دار
شماره ۱۱۳: از تست فتاده در خلایق شر و شور
شماره ۱۱۴: ای از همه بی نیاز و ای بنده نواز
شماره ۱۱۵: نه چاره آنک با تو گردم همراز
شماره ۱۱۶: ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز
شماره ۱۱۷: ای از دو جهان به حسن و زیبایی فاش
شماره ۱۱۸: یا رب مگذارم اینچنین بی حاصل
شماره ۱۱۹: گر غمگینم چو از توم دلشادم
شماره ۱۲۰: از درد سر خویش ندانم چونم
شماره ۱۲۱: ای از پی دیدنت منور چشمم
شماره ۱۲۲: آن را که فراموش نئی یادش کن
شماره ۱۲۳: در حضرت تو صدق و نیاز آوردم
شماره ۱۲۴: ای از پی لطف تو دل من نگران
شماره ۱۲۵: ای از کرم تو خلق را امن و امان
شماره ۱۲۶: استاد چو صانع آمد و چابک دست
شماره ۱۲۷: خاصیت قرآن تو ندانی شاید
شماره ۱۲۸: بگذر زمکان و کون عالم به طلسم
شماره ۱۲۹ - نعت النبوة: فرمان ده ملک انبیا کیست؟ تویی
شماره ۱۳۰ - نعت النبوة: صدری که چو بدر کرد عالم انور
شماره ۱۳۱ - نعت النبوة: من خود به چه دل زنم دم سودایش
شماره ۱۳۲ - نعت النبوة: جز در غم تو شادی من نفزاید
شماره ۱۳۳ - امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه صلوات الله: ای نسخه نامه الهی که تویی *(منتسب به چند نفر)
شماره ۱۳۴ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله: ای گوهر فضل و علم و دریای علوم
شماره ۱۳۵ - امیرالمؤمنین حسین علیه صلوات الله: ای آنکه چو تو شهی زمانه بنزاد
شماره ۱۳۶ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله: ای ماه زحسن خلق تو یافته بهر
شماره ۱۳۷ - التوکل: او را خواهی از زن و فرزند ببر
شماره ۱۳۸ - التوکل: عشاق به فضل آشنایان تواند
شماره ۱۳۹ - التوکل: رزاق یکی است هر که جز او مرزوق
شماره ۱۴۰ - الرضا و التسلیم: اقسمت بمن رجوت ان یدنیکم
شماره ۱۴۱ - الرضا و التسلیم: تقدیر چو سابق است تعلیم چه سود
شماره ۱۴۲ - الرضا و التسلیم: خواهی که خدا هرچ نکو با تو کند
شماره ۱۴۳ - الرضا و التسلیم: جز حق حکمی که حکم را شاید نیست
شماره ۱۴۴ - الرضا و التسلیم: راضی چو نئی بدانچ او با تو کند
شماره ۱۴۵ - الرضا و التسلیم: ایزد همه کار بد و نیکو داند
شماره ۱۴۶ - الرضا و التسلیم: آنجا که سعادت است چه تسبیح و چه چنگ
شماره ۱۴۷ - الرضا و التسلیم: گر هست سعادتت چه شکر چه شرنگ
شماره ۱۴۸ - الرضا و التسلیم: می کن ستمی و هر چه بادا بادا
شماره ۱۴۹ - الرضا و التسلیم: گر کشته ما غم آورد غم درویم
شماره ۱۵۰ - الرضا و التسلیم: تو بر دل من حکم روانی می کن
شماره ۱۵۱ - الرضا و التسلیم: تو به دانی دوای جانم کردن
شماره ۱۵۲ - الرضا و التسلیم: تا بتوانم به ترک غمها سازم
شماره ۱۵۳ - الرضا و التسلیم: ای دل نه همه ساله شکر باید خورد
شماره ۱۵۴ - الرضا و التسلیم: چون از خم تست می چه صافی و چه درد
شماره ۱۵۵ - الرضا و التسلیم: ای گشته به اسباب غمت جانم شاد
شماره ۱۵۶ - الرضا و التسلیم: چون کار زاندازه نخواهد افزود
شماره ۱۵۷ - الرضا و التسلیم: با قوت پیل مور می باید بود
شماره ۱۵۸ - الرضا و التسلیم: ایام دلم گرچه به غم می گذرد
شماره ۱۵۹ - الرضا و التسلیم: تا من باشم زپیش رویت نشوم
شماره ۱۶۰ - الرضا و التسلیم: گر یار جفا کند پسندیده ماست
شماره ۱۶۱ - الرضا و التسلیم: گر واقفی ای مرد به هر اسراری
شماره ۱۶۲ - الرضا و التسلیم: در دیدن روی یار اگر چشم شوی
شماره ۱۶۳ - الرضا و التسلیم: تا برد به غارت غمت از من دل و دین
شماره ۱۶۴ - الرضا و التسلیم: ای دل طلب یار به مشتاقی کن
شماره ۱۶۵ - الرضا و التسلیم: هر جان که شنیده است ندای غم تو
شماره ۱۶۶ - الرضا و التسلیم: تو زنده نئی مگر به جان غم او
شماره ۱۶۷ - الرضا و التسلیم: من خاک تو در چشم خرد میآرم
شماره ۱۶۸ - الرضا و التسلیم: چون کار به جد و جهد ما برناید
شماره ۱۶۹ - الرضا و التسلیم: در راه طلب عجب خطایی است بزرگ
شماره ۱۷۰ - الرضا و التسلیم: تا هست نشان گفت و گویی با تو
شماره ۱۷۱ - الرضا و التسلیم: تسلیم و رضا به زشت کیشان ندهند
شماره ۱۷۲ - الرضا و التسلیم: با داده حق اگر تو راضی باشی
شماره ۱۷۳ - الرضا و التسلیم: آن کس که به بندگی قرارش باشد
شماره ۱۷۴ - الاسرار: در نقطه خویشتن مرا مشکلهاست
شماره ۱۷۵ - الاسرار: روحی که منزه است از عالم خاک
شماره ۱۷۶ - الاسرار: زان پیش که ما طفیل آدم بودیم
شماره ۱۷۷ - الاسرار: پرسیدم از آن کسی که برهان داند
شماره ۱۷۸ - الاسرار: در دایره وجود بی سهو و سقط
شماره ۱۷۹ - الاسرار: در خود نگر ار نئی تو واقف زجهان
شماره ۱۸۰ - الاسرار: آن دم که بهم زدیم تنها من و تو
شماره ۱۸۱ - الاسرار: روزت بستودم و نمی دانستم
شماره ۱۸۲ - الاسرار: آنها که همی دهند نادیده نشان
شماره ۱۸۳ - الاسرار: قومی به گمان فتاده اندر ره دین
شماره ۱۸۴ - الاسرار: در دیده ما نگر جمال حق بین
شماره ۱۸۵ - الاسرار: تا با خودم از هر دو جهان بیرونم
شماره ۱۸۶ - الاسرار: شبهای دراز با غمت می سازم
شماره ۱۸۷ - الاسرار: ای دل تو درین واقعه دمسازی کن
شماره ۱۸۸ - الاسرار: هر دل نبود قابل اسرار خدا
شماره ۱۸۹ - الاسرار: آن قوم که راه بین فتادند و شدند
شماره ۱۹۰ - الاسرار: مردان چو حدیث وصل جانان شنوند
شماره ۱۹۱ - الاسرار: دری است ثمین که آن به سفتن ناید
شماره ۱۹۲ - الاسرار: تا خواجه زنور خویش منفک نشود
شماره ۱۹۳ - الاسرار: در عالم عشق هر که را یار بود
شماره ۱۹۴ - الاسرار: عقل از ره تو حدیث افسانه برد
شماره ۱۹۵ - الاسرار: او را زدرون خانه دردی باید
شماره ۱۹۶ - الاسرار: در بادیه وصال آن شهره نگار
شماره ۱۹۷ - الاسرار: افتاد مرا با سر زلفین تو کار
شماره ۱۹۸ - الاسرار: هر دل که خبردار شد از اسرارش
شماره ۱۹۹ - الاسرار: کو دل که بگوید نفسی اسرارش
شماره ۲۰۰ - الاسرار: زنهار به گفت و گوی [منشین به] او باش
شماره ۲۰۱ - الاسرار: چون آینه کرد صفه ای را نقاش
شماره ۲۰۲ - الاسرار: این راز درونی مشمر کاری خرد
شماره ۲۰۳ - الاسرار: در دل سخنت چو جان نگه می دارم
شماره ۲۰۴ - العرفان: از بهر شناختن نکو کن خود را
شماره ۲۰۵ - القضا و القدر: واقف نشود کسی بر اسرار قضا
شماره ۲۰۶ - القضا و القدر: در مطبخ عشق پاکبازان قضا
شماره ۲۰۷ - القضا و القدر: کار قدر از چون و چرا بیرون است
شماره ۲۰۸ - القضا و القدر: بنیاد وجود سخت سست افتاده است
شماره ۲۰۹ - القضا و القدر: نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شماره ۲۱۰ - القضا و القدر: نقاش ازل چو نقشها می پرداخت
شماره ۲۱۱ - القضا و القدر: سر قدر از جهانیان پنهان است
شماره ۲۱۲ - القضا و القدر: تا در نرسد وعده هر کار که هست
شماره ۲۱۳ - القضا و القدر: خوش باش که در ازل بپرداخته اند
شماره ۲۱۴ - القضا و القدر: چون سر قدر طعمه ابدال شود
شماره ۲۱۵ - القضا و القدر: از قرب بعید شوق باید بودن
شماره ۲۱۶ - القضا و القدر: هر چند که عقل داری و دیده و هوش
شماره ۲۱۷ - القضا و القدر: محکوم قضا که بنده خوانند او را
شماره ۲۱۸ - القضا و القدر: بر هرچ نهم دل که چنان خواهد بود
شماره ۲۱۹ - القضا و القدر: بر رهگذرم هزار جا دام نهی
شماره ۲۲۰ - القضا و القدر: من خواهم راز آشکارا نکنم
شماره ۲۲۱ - القضا و القدر: شمشیر فلک پاره کند جوشنها
شماره ۲۲۲ - القضا و القدر: چون دایره وجود من بنهادند
شماره ۲۲۳ - التقدیر: از دیده دل من ارچه پرنورتر است
شماره ۲۲۴ - التقدیر: آنها که زاسرار سخن می گویند
شماره ۲۲۵ - التقدیر: یک تن بنمای در جهان از زن و مرد
شماره ۲۲۶ - التقدیر: حکمی که ازو چاره نباشد پرهیز
شماره ۲۲۷ - التقدیر: ای دل اگرت هست خرد راهنما
شماره ۲۲۸ - الخوف: قد کنت اقول لا ابالی بجفا
شماره ۲۲۹ - الخوف: آن راهزنان که راه ناگه بزنند
شماره ۲۳۰ - الخوف: انعام تو هر گرسنه را می پرورد
شماره ۲۳۱ - الخوف: دم با که زنم کنون که همدم بنماند
شماره ۲۳۲ - الخوف: من در پی عشق تو چه پویم که کیم
شماره ۲۳۳ - الخوف: در عشق زهمنشین بد می ترسم
شماره ۲۳۴ - الخوف: بی روی تو خونابه چکاند چشمم
شماره ۲۳۵ - الخوف: نی همچو منت به عمر یاری خیزد
شماره ۲۳۶ - الخوف: او را که همه ملک جهان بس نبود
شماره ۲۳۷ - الخوف: گر کس دارد زنیک و بد خواه امید
شماره ۲۳۸ - الخوف: دستی نه که از دل گرهی برگیرد
شماره ۲۳۹ - الخوف: تا رهبر تو طبع بدآموز بود
شماره ۲۴۰ - الخوف: ای دل طمع وصل به بیهوده مدار
شماره ۲۴۱ - الخوف: بردار نظر زدیگران تا خود باش
شماره ۲۴۲ - الخوف: ماییم که دم عشق تو پیوسته زنیم
شماره ۲۴۳ - الخوف: فریاد از آنچ نیست و می خوانندم
شماره ۲۴۴ - الخوف: تا ظن نبری کز آن جهان می ترسم
شماره ۲۴۵ - الخوف: هرگز به وصال چون تو یاری برسم
شماره ۲۴۶ - الخوف: انصاف همی دهم که بس بی کارم
شماره ۲۴۷ - الخوف: ماییم در هیچ صوابی نزده
شماره ۲۴۸ - الخوف: رخسار به خون دیده باید شستن
شماره ۲۴۹ - الرجاء: آنجا سخنی زهر نوایی نخرند
شماره ۲۵۰ - الرجاء: بنیاد دل ما غم تو ویران کرد
شماره ۲۵۱ - الرجاء: با هر درمم اگر دو صد بدره بود
شماره ۲۵۲ - الرجاء: بی جام چو جمشید نمی شاید بود
شماره ۲۵۳ - الرجاء: بی ذل کسی به پادشایی نرسد
شماره ۲۵۴ - الرجاء: با رنگ ز تیغ او دلم نزداید
شماره ۲۵۵ - الرجاء: چون قطره مهر او چکیدن گیرد
شماره ۲۵۶ - الرجاء: آن کس که نبوت به شبانی بخشد
شماره ۲۵۷ - الرجاء: چون کار به جهد و جد تو برناید
شماره ۲۵۸ - الرجاء: راه تو به جز تو دیگری ننماید
شماره ۲۵۹ - الرجاء: چون از سر جد پای نهادی در کار
شماره ۲۶۰ - الرجاء: از لطف تو هیچ بنده نومید نشد
شماره ۲۶۱ - الرجاء: گر در عمل عشق به کاری برسم
شماره ۲۶۲ - الرجاء: تا چند به هجر تو مشوش باشم
شماره ۲۶۳ - الرجاء: بنگر که چنین ما به چه تدبیر شدیم
شماره ۲۶۴ - الرجاء: دعوی طلب گرچه مجاز است از تو
شماره ۲۶۵ - الرجاء: ماییم به عشق تو تولا کرده
شماره ۲۶۶ - الرجاء: ملک تو نکاهد ار مرا بنوازی