گنجور

 
 
 
اوحدالدین کرمانی

زین گونه که حال ناپسندیدهٔ ماست

حسن رخ او نه درخور دیدهٔ ماست

اومیدی اگر در دل شوریدهٔ ماست

سوداست که در دماغ پوسیدهٔ ماست

حکیم نزاری

آنی تو که شیوه تو برگزیده ی ماست

آنجا که تو را پای بود دیده ماست

بر گوشه خاطر تو گر نگذشتیم

آن از اثر طالع شوریده ماست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه