اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۵۸ - الرّضا و التّسلیم
ایّام دلم گرچه به غم می گذرد
بر فرق سرم پای ستم می گذرد
شادی به من سوخته کم می گذرد
فی الجمله چنانک هست هم می گذرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این ابیات به احساسات غمانگیز خود اشاره میکند. او میگوید که روزگارش به سختی و غم سپری میشود و بر اثر ستمهایی که بر او میرود، دچار رنج است. شادی نیز به ندرت به او میرسد و در کل، زندگیاش به گونهای پیش میرود که پر از مشکلات است.
هوش مصنوعی: روزهای دل من هرچند با غم میگذرد، اما بر سرم پای ستم همچنان فشار میآورد.
هوش مصنوعی: شادی به کندی به من میرسد، به گونهای که مانند آنچه هست، به آرامی سپری میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد
ور چه شب و روز من بغم میگذرد
دل تنگ ندارم که بهر حال که هست
گر ناخوش و گر خوشست هم میگذرد
در عشق تو عمرم به ستم می گذرد
روزم همه در محنت و غم می گذرد
ایام جمال تو و دور غم من
شکر است که با اینهمه هم می گذرد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.