گنجور

 
 
 
جمال‌الدین عبدالرزاق

گر چه ز تو بر دلم ستم میگذرد

ور چه شب و روز من بغم میگذرد

دل تنگ ندارم که بهر حال که هست

گر ناخوش و گر خوشست هم میگذرد

مجد همگر

در عشق تو عمرم به ستم می گذرد

روزم همه در محنت و غم می گذرد

ایام جمال تو و دور غم من

شکر است که با اینهمه هم می گذرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه