گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

یا رب ز قناعتم توانگر گردان

وز نور یقین دلم منور گردان

روزی من سوختهٔ سرگردان

بی منت مخلوق میسر گردان

ابن یمین

ای ترک بیار باده و در گردان

وز خطه دل عنان غم بر گردان

ز آنروز که گردنامه ئی بنوشتی

بر ماه بخط خود شدم سرگردان

فضولی

یارب دل تیره ام منور گردان

هر کار که باشدم میسر گردان

روی دلم از غیر درت برگردان

تا هست مقیم خاک این در گردان

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه