اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۷۵ - الاسرار
روحی که منزّه است از عالم خاک
مهمان تو آمده است از عالم پاک
می ده تو به بادهٔ صبوحی مددش
زان پیش که گوید انعم الله مساک
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خلقان همه بر درگهت ای خالق پاک
هستند پی قطرهٔ آبی غمناک
سقای سحاب را بفرما از لطف
تا آب زند بر سر این مشتی خاک
ای چرخ مدور خسیس بی باک
صد پیرهن وفای من کردی چاک
آزاده هر آنچه بود کردی تو هلاک
از گردش تو کنون چه ترسست و چه باک
ای کرده همه جهان ز ناپاکان پاک
هرگز نبود تو را ز ناپاکان باک
ای خسرو پاک پیکر ازگوهر خاک
ایگوهر پاک احسن الله جزاک
کردی تو پریر آب وصل از رخ پاک
تا دی شدم از آتش هجر تو هلاک
امروز شدی ز باد سردم بیباک
فردا کنم از دست تو بر تارک خاک
گویند مرا که خویشتن کرد هلاک
عاشق ز هلاک خویش کی دارد باک
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.