گنجور

 
خیام

این متن رباعیات خیام مطابق انتخاب و تصحیح محمدعلی فروغی و دکتر قاسم غنی است.

فهرست شعرها به ترتیب آخر حرف قافیه گردآوری شده است. برای پیدا کردن یک شعر کافی است حرف آخر قافیه آن را در نظر بگیرید تا بتوانید آن را پیدا کنید.

مثلا برای پیدا کردن شعری که مصرع «مهتاب به نور دامن شب بشکافت» مصرع اول یکی از بیتهای آن است باید شعرهایی را نگاه کنید که آخر حرف قافیه آنها «ت» است.

حرف آخر قافیه

الف
ب
ت
خ
د
ر
ز
س
ش
گ
ل
م
ن
و
ه
ی

رباعی شماره ۱: برخیز بتا بیا ز بهر دل ما

رباعی شماره ۲: چون عهده نمی‌شود کسی فردا را *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۳: قرآن که مهین کلام خوانند آن را *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۴: گر می نخوری طعنه مزن مستان را

رباعی شماره ۵: هر چند که رنگ و بوی زیباست مرا

رباعی شماره ۶: ماییم و می و مطرب و این کنج خراب

رباعی شماره ۷: آن قصر که جمشید در او جام گرفت *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۸: ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست

رباعی شماره ۹: اکنون که گل سعادتت پربار است

رباعی شماره ۱۰: امروز تو را دسترس فردا نیست

رباعی شماره ۱۱: ای آمده از عالم روحانی تفت

رباعی شماره ۱۲: ای چرخ فلک خرابی از کینه توست

رباعی شماره ۱۳: ای دل چو زمانه می‌کند غمناکت

رباعی شماره ۱۴: این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت

رباعی شماره ۱۵: این کوزه چو من عاشق زاری بوده‌ست

رباعی شماره ۱۶: این کوزه که آبخواره مزدوری‌ست

رباعی شماره ۱۷: این کهنه رباط را که عالم نام است

رباعی شماره ۱۸: این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت

رباعی شماره ۱۹: بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۲۰: پیش از من و تو لیل و نهاری بوده‌ست

رباعی شماره ۲۱: تا چند زنم به روی دریاها خشت

رباعی شماره ۲۲: ترکیب پیاله‌ای که در هم پیوست

رباعی شماره ۲۳: ترکیب طبایع چو به کام تو دمی‌ست *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۲۴: چون ابر به نوروز رخ لاله بشست

رباعی شماره ۲۵: چون بلبل مست راه در بستان یافت *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۲۶: چون چرخ به کام یک خردمند نگشت

رباعی شماره ۲۷: چون لاله به نوروز قدح گیر به دست

رباعی شماره ۲۸: چون نیست حقیقت و یقین اندر دست

رباعی شماره ۲۹: چون نیست ز هر چه هست جز باد به دست *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۳۰: خاکی که به زیر پای هر نادانی‌ست

رباعی شماره ۳۱: دارنده چو ترکیب طبایع آراست

رباعی شماره ۳۲: در پردۀ اسرار کسی را ره نیست

رباعی شماره ۳۳: در خواب بدم مرا خردمندی گفت

رباعی شماره ۳۴: در دایره‌ای که آمد و رفتن ماست

رباعی شماره ۳۵: در فصل بهار اگر بتی حور سرشت

رباعی شماره ۳۶: دریاب که از روح جدا خواهی رفت

رباعی شماره ۳۷: ساقی گل و سبزه بس طربناک شده‌ست

رباعی شماره ۳۸: عمری‌ست مرا تیره و کاری‌ست نه راست *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۳۹: فصل گل و طرف جویبار و لب کشت

رباعی شماره ۴۰: گر شاخ بقا ز بیخ بختت رسته‌ست

رباعی شماره ۴۱: گویند کسان بهشت با حور خوش است

رباعی شماره ۴۲: گویند مرا که‌ دوزخی باشد مست‌ *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۴۳: من هیچ ندانم که مرا آن‌که سرشت

رباعی شماره ۴۴: مهتاب به نور دامن شب بشکافت *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۴۵: می‌خوردن و شادبودن، آیین من است

رباعی شماره ۴۶: می لعل مذاب است و صراحی کان است

رباعی شماره ۴۷: می نوش که عمر جاودانی این است

رباعی شماره ۴۸: نیکی و بدی که در نهاد بشر است

رباعی شماره ۴۹: در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست

رباعی شماره ۵۰: هر ذره که در خاک زمینی بوده‌ست

رباعی شماره ۵۱: هر سبزه که بر کنار جویی رسته‌ست

رباعی شماره ۵۲: یک جرعه می ز ملک کاووس به است

رباعی شماره ۵۳: چون عمر به سر رسد چه شیرین و چه تلخ

رباعی شماره ۵۴: آنان که محیط فضل و آداب شدند

رباعی شماره ۵۵: آن را که به صحرای علل تاخته‌اند

رباعی شماره ۵۶: آن‌ها که کهن شدند و این‌ها که نواند

رباعی شماره ۵۷: آن‌کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد

رباعی شماره ۵۸: آرند یکی و دیگری بربایند

رباعی شماره ۵۹: اجرام که ساکنان این ایوان‌اند

رباعی شماره ۶۰: از آمدنم نبود گردون را سود

رباعی شماره ۶۱: از رنج کشیدن آدمی حر گردد

رباعی شماره ۶۲: افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد

رباعی شماره ۶۳: افسوس که نامه جوانی طی شد

رباعی شماره ۶۴: ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود

رباعی شماره ۶۵: این عقل که در ره سعادت پوید

رباعی شماره ۶۶: این قافله عمر عجب می‌گذرد

رباعی شماره ۶۷: بر پشت من از زمانه تو می‌آید

رباعی شماره ۶۸: بر چرخ فلک هیچ کسی چیر نشد

رباعی شماره ۶۹: بر چشم تو عالم ارچه می‌آرایند *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۷۰: بر من قلم قضا چو بی من رانند

رباعی شماره ۷۱: تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد؟

رباعی شماره ۷۲: تا راه قلندری نپویی نشود

رباعی شماره ۷۳: تا زهره و مه در آسمان گشت پدید

رباعی شماره ۷۴: چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد

رباعی شماره ۷۵: حیی که به قدرت سر و رو می‌سازد

رباعی شماره ۷۶: در دهر چو آواز گل تازه دهند

رباعی شماره ۷۷: در دهر هر آن‌که نیم‌نانی دارد *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۷۸: دهقان قضا بسی چو ما کشت و درود

رباعی شماره ۷۹: روزی‌ست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۸۰: زآن پیش که بر سرت شبیخون آرند

رباعی شماره ۸۱: عمرت تا کی به خودپرستی گذرد

رباعی شماره ۸۲: کس مشکل اسرار اجل را نگشاد

رباعی شماره ۸۳: کم کن طمع از جهان و می‌زی خرسند

رباعی شماره ۸۴: گرچه غم و رنج من درازی دارد

رباعی شماره ۸۵: گردون ز زمین هیچ گلی برنارد *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۸۶: گر یک نفست ز زندگانی گذرد

رباعی شماره ۸۷: گویند بهشت و حورعین خواهد بود *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۸۸: گویند بهشت و حور و کوثر باشد

رباعی شماره ۸۹: گویند هر آن کسان که با پرهیزند

رباعی شماره ۹۰: می خور که ز دل کثرت و قلت ببرد

رباعی شماره ۹۱: هر راز که اندر دل دانا باشد

رباعی شماره ۹۲: هر صبح که روی لاله شبنم گیرد

رباعی شماره ۹۳: هرگز دل من ز علم محروم نشد

رباعی شماره ۹۴: هم دانه امید به خرمن ماند

رباعی شماره ۹۵: یاران موافق همه از دست شدند

رباعی شماره ۹۶: یک جام شراب صد دل و دین ارزد

رباعی شماره ۹۷: یک قطره آب بود با دریا شد

رباعی شماره ۹۸: یک نان به دو روز اگر بود حاصل مرد

رباعی شماره ۹۹: آن لعل در آبگینه ساده بیار

رباعی شماره ۱۰۰: از بودنی ای دوست چه داری تیمار

رباعی شماره ۱۰۱: افلاک که جز غم نفزایند دگر

رباعی شماره ۱۰۲: ای دل غم این جهان فرسوده مخور *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۰۳: ای دل همه اسباب جهان خواسته گیر

رباعی شماره ۱۰۴: این اهل قبور خاک گشتند و غبار *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۰۵: خشت سر خم ز ملکت جم خوشتر

رباعی شماره ۱۰۶: در دایره سپهر ناپیدا غور

رباعی شماره ۱۰۷: دی کوزه‌گری بدیدم اندر بازار

رباعی شماره ۱۰۸: ز آن می که حیات جاودانیست بخور

رباعی شماره ۱۰۹: گر باده خوری تو با خردمندان خور

رباعی شماره ۱۱۰: وقت سحر است خیز ای طرفه پسر

رباعی شماره ۱۱۱: از جمله رفتگان این راه دراز

رباعی شماره ۱۱۲: ای پیر خردمند پگه‌تر برخیز

رباعی شماره ۱۱۳: وقت سحر است خیز ای مایه ناز

رباعی شماره ۱۱۴: مرغی دیدم نشسته بر باره طوس

رباعی شماره ۱۱۵: جامی است که عقل آفرین می‌زندش

رباعی شماره ۱۱۶: خیام اگر ز باده مستی خوش باش

رباعی شماره ۱۱۷: در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش

رباعی شماره ۱۱۸: ایام زمانه از کسی دارد ننگ

رباعی شماره ۱۱۹: از جرم گل سیاه، تا اوج زحل

رباعی شماره ۱۲۰: با سرو قدی تازه‌تر از خرمن گل

رباعی شماره ۱۲۱: ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم

رباعی شماره ۱۲۲: این چرخ فلک که ما در او حیرانیم

رباعی شماره ۱۲۳: برخیز ز خواب تا شرابی بخوریم

رباعی شماره ۱۲۴: برخیزم و عزم باده ناب کنم

رباعی شماره ۱۲۵: بر مفرش خاک، خفتگان می‌بینم *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۲۶: تا چند اسیر عقل هر روزه شویم

رباعی شماره ۱۲۷: چون نیست مقام ما در این دهر مقیم

رباعی شماره ۱۲۸: خورشید به گل نهفت می‌نتوانم

رباعی شماره ۱۲۹: دشمن به غلط گفت که من فلسفی‌ام

رباعی شماره ۱۳۰: ماییم که اصل شادی و کان غمیم

رباعی شماره ۱۳۱: من می نه ز بهر تنگدستی نخورم

رباعی شماره ۱۳۲: من بی می ناب زیستن نتوانم

رباعی شماره ۱۳۳: هر یک چندی یکی برآید که منم

رباعی شماره ۱۳۴: یک چند به کودکی به استاد شدیم *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۳۵: یک روز ز بند عالم آزاد نیم

رباعی شماره ۱۳۶: از دی که گذشت هیچ از او یاد مکن

رباعی شماره ۱۳۷: ای دیده اگر کور نئی گور ببین

رباعی شماره ۱۳۸: برخیز و مخور غم جهان گذران *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۳۹: چون حاصل آدمی در این شورستان

رباعی شماره ۱۴۰: رفتم که در این منزل بیداد بدن

رباعی شماره ۱۴۱: رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۴۲: قانع به یک استخوان چو کرکس بودن

رباعی شماره ۱۴۳: قومی متفکرند اندر ره دین

رباعی شماره ۱۴۴: گاویست در آسمان و نامش پروین

رباعی شماره ۱۴۵: گر بر فلکم دست بدی چون یزدان

رباعی شماره ۱۴۶: مشنو سخن از زمانه ساز آمدگان

رباعی شماره ۱۴۷: می خوردن و گرد نیکوان گردیدن

رباعی شماره ۱۴۸: نتوان دل شاد را به غم فرسودن

رباعی شماره ۱۴۹: آن قصر که با چرخ همی‌زد پهلو

رباعی شماره ۱۵۰: از آمدن و رفتن ما سودی کو؟

رباعی شماره ۱۵۱: از تن چو برفت جان پاک من و تو

رباعی شماره ۱۵۲: می‌ خور که فلک بهر هلاک من و تو *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۵۳: از هر چه به جز می است کوتاهی به

رباعی شماره ۱۵۴: بنگر ز صبا دامن گل چاک شده *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۵۵: تا کی غم آن خورم که دارم یا نه

رباعی شماره ۱۵۶: یک جرعه می کهن ز ملکی نو به

رباعی شماره ۱۵۷: آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی

رباعی شماره ۱۵۸: از آمدن بهار و از رفتن دی

رباعی شماره ۱۵۹: از کوزه‌گری کوزه خریدم باری

رباعی شماره ۱۶۰: ای آنکه نتیجه چهار و هفتی

رباعی شماره ۱۶۱: ایدل تو به اسرار معما نرسی

رباعی شماره ۱۶۲: ای دوست حقیقت شنو از من سخنی

رباعی شماره ۱۶۳: ای کاش که جای آرمیدن بودی

رباعی شماره ۱۶۴: بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی

رباعی شماره ۱۶۵: بر شاخ امید اگر بری یافتمی

رباعی شماره ۱۶۶: بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی

رباعی شماره ۱۶۷: پیری دیدم به خانه خماری

رباعی شماره ۱۶۸: تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی

رباعی شماره ۱۶۹: چندان که نگاه می‌کنم هر سویی *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۷۰: خوش باش که پخته‌اند سودای تو دی

رباعی شماره ۱۷۱: در کارگه کوزه‌گری کردم رای

رباعی شماره ۱۷۲: در گوش دلم گفت فلک پنهانی

رباعی شماره ۱۷۳: زان کوزه می که نیست در وی ضرری

رباعی شماره ۱۷۴: گر آمدنم به خود بدی، نآمدمی *(منتسب به چند نفر)

رباعی شماره ۱۷۵: گر دست دهد ز مغز گندم، نانی

رباعی شماره ۱۷۶: گر کار فلک به عدل سنجیده بدی

رباعی شماره ۱۷۷: هان کوزه‌گرا بپای اگر هشیاری

رباعی شماره ۱۷۸: هنگام صبوح ای صنم فرخ‌پی *(منتسب به چند نفر)