گنجور

 
خیام

چون روزی و عمر بیش و کم نتوان کرد

دل را به کم و بیش دُژَم نتوان کرد

کارِ من و تو چنان‌که رایِ من و توست

از موم به دستِ خویش هم نتوان کرد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رباعی شمارهٔ ۷۴ به خوانش داوود ملک زاده
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
خیام

چون روزی و عمر بیش‌وکم نتوان‌کرد،

خود را به کم و بیش دُژَم نتوان‌کرد؛

کار من و تو چنان‌که رأی من و تو ست

از موم به دست خویش هم نتوان‌کرد.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
عرفی

تا کی برت اظهار عدم نتوان کرد

یک مو ز رعونت تو کم نتوان کرد

دامن به میان برزده خواهی رفتن

جایی که کلاه گوشه خم نتوان کرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه