گنجور

 
 
 
رباعی شمارهٔ ۱۵۸ به خوانش داوود ملک زاده
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
رودکی

ای طرفهٔ خوبان من! ای شهرهٔ ری!

لب را به سپید رگ، بکن پاک از می

...

...

ابوسعید ابوالخیر

هستی که ظهور می‌کند در همه شیئ

خواهی که بری به حال او با همه پی

رو بر سر می حباب را بین که چسان

می وی بود اندر وی و وی در می وی

خواجه عبدالله انصاری

یک روز جمال خویش اگر بنمائی

پرنور شود ز ماه تا ماهی

خیام

هنگام صبوح ای صنمِ فرخ‌پی

برساز ترانه‌ای و پیش‌آور می

کافکند به خاک صدهزاران جم و کِی

این آمدن تیر مَه و رفتن دی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
سنایی

هست از دم من همیشه چرخ اندر دی

وز شرم جمالت آفتاب اندر خوی

هر روز چو مه به منزلی داری پی

آخر چو ستاره شوخ چشمی تا کی

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه