در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ناصر بخارایی مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - در مدح مولا شمسالدین وزیر و حسب حال خود :: خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹
ناصر بخارایی (بیت ۱۸): «امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند - من شوخ چشم نیستم ای کاش هستمی»
خاقانی (بیت ۷): امروز شوخ چشمان آسوده خاطرند - من شوخ چشم نیستم ای کاش هستمی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:همی دهند بشارت مبشران صبا - که شد مزاج جهان خوش ز اعتدال هوا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در پند و اندرز و مدح پیامبر بزرگوار:عروس عافیت آنگه قبول کرد مرا - که عمر بیشبها دادمش به شیربها
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حکمت و موعظه و مدح خاتم الانبیا (ص):سریر فقر تو را سرکشد به تاج رضا - تو سر به جیب هوس درکشیدهای به خطا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - رشید الدین وطوط در مدح خاقانی قصیدهای مشتمل بر سی و یک بیت سرود و برای او فرستاد که اولش این است «ای سپهر قدر را خورشید و ماه وی سریر فضل را دستور و شاه» «افضل الدین بوالفضایل بحر فضل فیلسوف دین فزای کفرکاه» خاقانی در جواب وی گفته است:مگر به ساحت گیتی نماند بوی وفا - که هیچ انس نیامد ز هیچ انس مرا
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲:نظام دولت بهرامیان رشید الدین - فلک توئی و زمین ما و ذره نامهٔ ما
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح خواجه عبیدالله وزیر و صاحبدیوان:ز آفتاب رخ تست بر دل من تاب - ز تاب آتش رویت مرا چو زلف متاب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲:کتبت من دم عیش الیک الف کتاب - هنوز شوق تو یک فصل نیست از صد باب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه:مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب - کزین رواق طنینی که میرود دریاب
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در موعظه و پند:درویش را که ملک قناعت مسلم است - درویش نام دارد و سلطان عالم است
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۱ - در مدح صفوة الدین مادر اخستان:ای شاه بانوی ایران به هفت جد - اقلیم چارم از تو چو فردوس هشتم است
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:خدای خواست که بدهد جهانیان را داد - ترا ز خلق جهان برگزید و شاهی داد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:دلم که چون سر زلف تو میرود بر باد - به دام عشق درافتاد، هر چه بادا باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:من اوفتاده و انفاس روح پرور باد - چو باد بر تو گذر میکند حرامش باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:رخت گلست و قدت سرو و طرهات شمشاد - چو شانه در سر زلف توئیم از شم شاد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته:بهشت صدرا تا دولت تو در دربست - بر آستان تو درهای آسمان بگشاد
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - در لغز و مدح سلطان اسکندر:چه ماهی است که او را بود بر آب گذر - به بحر همچو صدف گشته حامل گوهر
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح خواجه علی وزیر:پیام گل سوی بلبل رساند باد سحر - سپید سر و به رقص آمد از سماع خبر
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در تهنیت عید و مدح شاه ابوالمعالی:صباح عید و نسیم بهار جان پرور - دو قاصدند که از روضه میدهند خبر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود:یکی دو زایند آبستنان مادر طبع - ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۴ - در مفاخرت و مباهات و تعریف از خود گوید:آفرین بر من که من از آفرینش برترم - طایر قدسم، فلک چون بیضه در زیر پرم
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۲ - در حماسه و نکوهش حسودان و سخنی در حکمت:هر زمان زین سبز گلشن رخت بیرون میبرم - عالمی از عالم وحدت به کف میآورم
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۳ - مطلع دوم:من کیم باری که گوئی ز آفرینش برترم - کافرم گر هست تاج آفرینش بر سرم
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرفالدین محمد و یادی از بخارا:صباغ ماه از خم نیلی آسمان - بس رنگ مختلف که بر آورد در خزان
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۸:چون همنشین ماه نگردم بر آسمان - آن به که همچو گرد نهم سر بر آستان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران:قحط وفاست در بنهٔ آخر الزمان - هان ای حکیم پردهٔ عزلت بساز هان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در موعظه و گوشهگیری:هین کز جهان علامت انصاف شد نهان - ای دل کرانه کن ز میان خانهٔ جهان
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۷:بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان - در وی شدن همان و برون آمدن همان
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - در مدح سلطان اسکندر خان:بر جناب سفر به وجه حسن - میگذشت آن سوار قلب شکن
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه:هر که را من به مهر خواندم دوست - چون دگر کس شناخت شد دشمن
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:حبذا رفتن و باز آمدن موکب شاه - که ظفر پیشروش بود وسعادت همراه
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۰:من که خاقانیم این مایه صفا یافتهام - که به دل در حق بدخواه شدم نیکی خواه
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تفاخر و تعریف از خود:ملک سخن مراست که آمد به داوری - کو را نداد همت من داد شاعری
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری - یا راستتر ز قد تو باشد صنوبری
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری - انصاف ده که کار ز انصاف میبری
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار:چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی - آمد به دلو در طلب تخت مشتری
-
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۲ - در مدح مولا شمسالدین وزیر و حسب حال خود:گر من به قرب جستن روی تو چُستمی - یک شب ز قید زلف تو چون باد جستمی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:زین تنگنای وحشت اگر باز رستمی - خود را به آستان عدم باز بستمی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:دهانت ذرهای گر تنگ بار است - لبت در دلنوازی خرده کار است
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴ - در ذم غرور به مال:مشو خاقانیا مغرور دولت - که دولت سایهٔ ناپایدار است
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:عمریست تا خیال تو در عهد جان ماست - یاد تو مونس دل و ورد زبان ماست
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح خواجه همام الدین حاجب و یاد کردن از مرگ منوچهر:شهری به فتنه شد که فلانی از آن ماست - ما عشق باز صادق و او عشق دان ماست
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:تا تنم ای جان شیرین از وصال تو جداست - هر بلا کز چرخ نازل میشود بر جان ماست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:سرو بالای تو را آب روان از چشم ماست - گر نشاید روزگارش در کنار ما رواست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:با هوس بیگانه گردد هر که با عشق آشناست - عشق را ره در دلی باشد که خالی از هواست
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵ - در حسب حال و شکایت از استرداد ملکی که بوی داده بودند:شاه را تاج ثنا دادم نخواهم بازخواست - شه مرا نانی که داد ار باز میخواهد رواست
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰:زلفت به شور و فتنه اگر قلب ما شکست - عمرش دراز باد که بشکست و بازبست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱ - در نکوهش حسودان:خاقانیا ز دلسبکی سرگران مباش - کاو هرکه زادهٔ سخن توست، خصم توست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲:خاقانیا چه مژده دهی کز سواد ملک - یک باره فتنهٔ دو هوائی فرو نشست
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:تو در بری و دیدهٔ بدخواه بر درست - بر در چه باک دشمن، گر دوست در بر است
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۸:ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است - در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:گلست آنکه ز حسنش جهان گلستان است - از او به هر چمنی صدهزار دستان است
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:چه آفتی تو که کمتر غم تو هجران است - چه گوهری تو که کمتر بهای تو جان است
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:من دگر دم نزنم گر چه دمم همدم نیست - خود مرا زهره که پیش تو بر آرم دم نیست
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:سر سودای تو را سینهٔ ما محرم نیست - سینهٔ ما چه که ارواح ملایک هم نیست
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۳:یک نفس ای باد صبا همچو باد - عزم تو تا کوی دلارام باد
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۶ - قصیده:تا دل من دل به قناعت نهاد - ملک جهان را به جهان بازداد
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۹:چو چشمت هیچ آهوئی ندارد - که چشمت هیچ آهوئی ندارد
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:دل از گیتی وفاجویی ندارد - که گیتی از وفا بویی ندارد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۷:دلت خاقانیا زخم فلک راست - که آن چوگان جز این گویی ندارد
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۵:هرکس حکایتی ز جمالت شنیدهاند - ور نه به دیده صورت رویت ندیدهاند
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۹ - در مرثیهٔ خواجه ناصر الدین ابراهیم عارف گنجهای:خاقانیا عروس صفا را به دست فقر - هر هفت کن که هفت تنان در رسیدهاند
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵:هر دل که دید زلف تو آورد در کمند - دیدیم هندوان دلاور چنین کماند
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۳ - در مدح مظفر الدین قزل ارسلان ایلدگز:ای تاجدار خسرو مغرب که شاه چرخ - در مشرقین ز جاه تو کسب ضیا کند
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱:یاد باد کز ما یار ما را یاد بود - شاد بودیم از غم عشق و بدان دلشاد بود
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۶:رشتهٔ کژ داشتی در سر مگر خاقانیا - گر زمانه پای بندت ساخت ویحک داد بود
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹:عشق که رخت صبر بسوزد بلا شود - گر آب چشم ما نبوَد تا چهها شود
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - قصیده:آمد بهار و بخت که عشرت فزا شود - از هر طرف هزار گل فتح وا شود
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۵:سر شد ز دست و مهر تو از سر نمیشود - یک ذره درد عشق تو کمتر نمیشود
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:سر نیست کز تو بر سر خنجر نمیشود - تا سر نمیشود غمت از سر نمیشود
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰:آنچه از رهگذر دیده به رویم برسید - ماجرائیست که آن را نتوان گفت و شنید
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۶:ای امیر امرای سخن و شاه سخا - به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۱:گر تو داری به عاشقان اقرار - هر چه جز عاشقیست هیچ انگار
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۲ - در پند و اندرز و ستایش رکن الدین مفتی خوی و رکن الدین عالم ری و تاج الدین رازی ابن امین الدین:الصبوح الصبوح کامد کار - النثار النثار کامد یار
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - مطلع دوم:دیده بانان این کبود حصار - روز کورند یا اولیالابصار
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴ - مطلع سوم:بخ بخ ای بخت و خه خه ای دل دار - هم وفادار و هم جفا بردار
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۰:به دندانمزد افشاندیم جان بر لعل خندانش - دریغا این نواله نیست اندر خورد دندانش
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:کشد مو بر تن نخجیر تیر از شوق پیکانش - به دل چون رنگ بر گل میدود زخم نمایانش
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس:دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش - دم تسلیم سر عشر و سر زانو دبستانش
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱:نمود صبح ازل آفتاب روز وصال - هوای عشق مرا در ربود ذره مثال
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:شنیدهایم که عشاق مستقیم احوال - به درد هجر بمردند بر امید وصال
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است:چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت - برآمد آیت مستنجد از صحیفهٔ حال
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۷:وجود من همه عیب است و یک هنر دارم - که گر نگار بیازاردم نیازارم
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴ - در موعظه و نصیحت و تخلص به ستایش بهاء الدین سعد بن احمد:از آن قبل که سر عالم بقا دارم - بدین سرای فنا سر فرو نمیآرم
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۵:به پرسشی دل من شاد کن که غمگینم - ببخشم از لب خود بوسهای که مسکینم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است:ز گفتهٔ تو بجوشید طبع خاقانی - جواب داد به انصاف اگرچه دید ستم
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۴:هر دم چو باد میبرد از کوی تو نسیم - خوش میکند مشام من از صحبت قدیم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۷:خاقانیا نجات مخواه و شفا مبین - کرد شفاعت علت و زاید نجات، بیم
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵:حالیا خواهم فشاند از دامن جان گرد تن - یوسفم را چند پنهان دارم اندر پیرهن
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من - با تو ننشینم به کام خویشتن بیخویشتن
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۸:من رند و مِی پرستم و فارغ ز کفر و دین - زاهد مرا به چشم حقارت دگر مبین
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۱:ای آرزوی جان من، ای عمر نازنین - چندین مکن که نیک نباشد جفا و کین
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی:زین کلک من که سحر طرازی است راستین - دست زمانه رسات طرازی بر آستین
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۱:بلبل نوائی میزند، ساقی بیار آن بلبله - تا بشکند ناموس را، این زاهد پر مشغله
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۴:افدی بنفس من بدت فیالمهد عنی غافله - لوقابلت شمسالضحی حارت و صارت آفله
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۲:جانا اگر به تنها، داری سر جدائی - با ما چو صبح یکدم، از مهر خوش بر آئی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۶:جان از تنم برآید چون از درم درآئی - لب را به جای جانی بنشان به کدخدائی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۱۰:ای چرخ لاجوردی بس بوالعجب نمائی - کآیینهٔ خسان را زنگارها زدائی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۵:سخت سستی تو در وفا داری - نیک بد میکنی جفا کاری
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۰:کیست ز اهل زمانه خاقانی - که تو اهل وفاش پنداری
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۸:ای یافته نبوت از ذات تو کمالی - رفته به عرش و کرده با دوست اتصالی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۴:شوریده کرد ما را عشق پری جمالی - هر چشم زد ز دستش داریم گوشمالی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۷:کمال معنی انسان و صورت جانی - جهانیان به حقیقت تنند و تو جانی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط:رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی - پری به پوست همی دان که بس گران جانی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸:مرا چون حلقهٔ زلفت بر آتش چند پیچانی - که از سودای تو عمرم سیه شد در پریشانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰:مرا دشوار میآید که با رویت به آسانی - مقابل گردد آئینه به روی سخت و پیشانی
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - در موعظه و حکمت و مرثیهٔ امام ناصر الدین ابراهیم:نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی - که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۳:از روز ناتوانی اندیش تا توانی - می نوش با جوانان در موسم جوانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۴:هر چند میشکافی تو موی در معانی - از معنی میانش ای عقل بر کرانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۵:پیک صبا اگر چه رنجور و ناتوانی - پیغام ما بگوئی آنجا اگر توانی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:کردی نخست با ما عهدی چنان که دانی - ماند بدان که بر سر آن عهد خود نمانی
-
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۴:راضی نمیشوم ز وصالت به گفت و گوی - برخاستم چو باد درین ره به جستجوی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۵۵:مرفق دهم به حضرت صاحب قصیدهای - خوشتر ز اشک مریمی و باد عیسوی
-
ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۴:ناصر انصاف از جهان مطلب - که در آفاق از او نیابی گرد
ناصر بخارایی » قطعات دوبیتی » شمارهٔ ۲:فلک فیل زور فرزین گرد - عاقبت قصد اسب ناصر کرد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۳:مبر ای خواجه آب خاقانی - که زوال آب عمر تو ببرد
-
ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۵:پیر دبیر خواجهٔ آفاق خواجگی - ای خواجگی ز رفعت نام تو نامدار
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار - لبها بنفشه رنگ ز تبهای بیقرار
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار - کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه:ای پردهٔ معظم بانوی روزگار - ای پیش آفتاب کرم ابر سایهدار
-
ناصر بخارایی » قطعات دوبیتی » شمارهٔ ۵:هر که بی بهره شد ز دانش و هوش - گوش کن این حدیث مرد به گوش
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۱۴:ای خداوند بنده خاقانی - عذر خواه است عذر او بنیوش
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲:اشکم چو عقیق است ز درج گهرت - پشتم چو کمان گشت ز تیر نظرت
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۴:گر سایهٔ من گران بود در نظرت - من رفتم و سایه رفت و دل ماند برت
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۹:ای نیش به دل زین فلک سفله نواز - وی شیشهٔ عشرت شکن شعبده باز
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۰:ای زلف بتم به شب سیاهی ده باز - وی شب شب وصل است دژم باش و دراز
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۱:ای ماه شب است پردهٔ وصل بساز - وی چرخ مدر پردهٔ خاقانی باز
-
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۲:ای راحت سینه، سینه رنجور از تو - وی قبلهٔ دیده، دیده مهجور از تو