شمارهٔ ۲۳ - سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه
مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب
کزین رواق طنینی که میرود دریاب
زبان مرغان خواهی طنین چرخ شنو
در سلیمان جویی به صدر خواجه شتاب
رواق چرخ همه پر صدای روحانی است
در آن صدا همه صیت وزیر عرش جناب
نظام کشور پنجم اجل رضی الدین
رضای ثانی ابونصر بوتراب رکاب
علی دلی که به ملک یزیدیان قلمش
همان کند که به دین ذوالفقار نصرت یاب
فلک به پیش رکاب وزیر هارون رای
نطاق بسته به هارونی آید اینت عجاب
ستاره بین که فلک را جلاجل کمر است
که بر کمرگه هارون جلاجل است صواب
زهی به دست فلک ظل چو آفتاب رحیم
زهی به کلک زحل سر چو مشتری وهاب
زکات دست تو توفیر سورة الانفال
سفیر جان تو عنوان سورة الاحزاب
دو دست و کلک تودیدم که در تمامی جود
دو قلهاند ولیکن سه قبلهٔ طلاب
به جان عاقلهٔ کائنات یعنی تو
که کائنات قشور اند و حضرت تو لباب
ولی و خصم تو مخصوص جنت و سقرند
که این ندای قد افلح شنود و آن قدخاب
ملک صفات وزیرا ملک نشان صدرا
به توست قلب من ابریز سلب من ایجاب
به صدر شاه رساندند ناقلان که فلان
گذاشت طاعت این پادشاه رق رقاب
خلاص بود و کنون قلب شد ز سکه بگشت
مزور آمد و خائن چو سکهٔ قلاب
میان تهی و سر و بن یکی است از همه روی
چو شکل خاتم و چون حرف میم در همه باب
به عز عز مهیمن به حق حق مهین
به جان جان پیمبر به سر سر کتاب
به مهر خاتم دل در اصابع الرحمن
به مهر خاتم وحی از مطالع الاعراب
به مکتب جبروت و به علم القرآن
به مبدء ملکوت و به مبدء الارباب
به خط احسن تقویم و آخرین تحویل
به آفتاب هویت به چارم اسطرلاب
ز میغها که سیهتر ز تخم پرپهن است
چو تخم پرپهن آرد برون سپید لعاب
به حق آنکه دهد بچگان بستان را
سپید شیر ز پستان سر سیاه سحاب
کند ز اهرمن دود رنگ خاکستر
چو سازد آتش و وقاروره ز آسمان و شهاب
چراغ علم فروزد چو خضر و اسکندر
در آب ظلمت ارحام ز آتش اصلاب
برنده ناخنهٔ چشم شب به ناخن روز
کننده ناخن روز از حنای صبح خضاب
به ناف قبهٔ عالم به صلب قائم کوه
به پشت راکع چرخ و به سجدهٔ مهتاب
به خال و زلف و لب و حجلهٔ عروس عرب
که سنگ کعبه و حلقه است و آستان و حجاب
به سر عطسهٔ آدم به سنة الحمد
به هیکلش که ید الله سرشت از آب و تراب
به یک قیام و چهار اصل و چل صباح که هست
ازین سه معنی الف دال و میم بیاعراب
به تخم بوالبشر و خشک سال هفت هزار
به سال پانصد آخر که کرد فتح الباب
به بهترین خلف و اربعین صباح پدر
به صبح محشر و خمسین الف روز حساب
به بزم احمد و جلاب خاص و حلق خواص
به سی ستارهٔ پاکش گذشته بر جلاب
به تاب یک سر ناخن قوارهٔ مه را
دو شاخ چون سر ناخن برا نمود بتاب
به سوز مجمر دین از بلال سوخته عود
به عود سوخته دندان سپیدی اصحاب
به یار محرم غار و به میر صاحب دلق
به پیر کشتهٔ غوغا، به شیر شرزهٔ غاب
به بوتراب که شاه بهشت قنبر اوست
فدای کعب و ترابش کواعب و اتراب
به هفت نوبت چرخ و به پنج نوبت فرض
بدین دو صبح مدور ز آتش و سیماب
به صوفیان بلادوست عافیت دشمن
به حق عاقبت غم به جان غم برتاب
به هفت مردان بر کوه جودی و لبنان
همه سفینهٔ بیرخت و بحر بیپایاب
به عنکبوت و کبوتر که پیش ترس شدند
همای بیضهٔ دین را ز بیضه خوار غراب
بدان سگی که وفا کرد و برد نام ابد
به پشهای که غزا کرد و یافت گنج ثواب
به گوسپندی کو را کلیم بود شبان
به گوسپندی کو را خلیل شد قصاب
به کنیت ملک اشرق کاسمانش نبشت
به سکهٔ رخ خورشید بر، به زر مذاب
به سکه و به طراز ثنای او که بر آن
خدیو اعظم و خاقان اکبر است القاب
که بعد طاعت قرآن و کعبه، در سجده
پس از درود رسول و صحابه در محراب
نبردم و نبرم جز به بزم شاه سجود
نکردم و نکنم جز به صدر خواجه ایاب
وگر ز سکهٔ طاعت بگشتهام جانم
چو سکه باد نگون سار زیر زخم عذاب
چو خاتمم همه چشم و چو سکهام همه روی
اگرچه نقش کژم هست نیست جای عتاب
که موم و زر به کژی نقش راستی یابند
ز مهر خاتم سلطان و سکهٔ ضراب
چو خاتمم به دروغی به دست چپ مفکن
که دست مال توام پایبند مال و نصاب
چو موم محرم گوش خزینهدار توام
نیم فسرده مرا زآتش عذاب متاب
چو پشت آینه پیش تو حلقه در گوشم
ز من چو آینهٔ زنگ خورده روی متاب
وگر ز ظلم گله کردهام مشو در خشم
که منصفی قسمی نو شنو به فصل خطاب
به چار نفس و سه روح و دو صحن و یک فطرت
به یک رقیب ودو فرع و سه نوع و چار اسباب
به تیز دستی نار و به کند پائی خاک
به خاک پاشی باد و به باد ساری آب
بدین دو خادم چالاک رومی و حبشی
درم خرید دو خاتون خرگه سنجاب
بهشت مهر بهشت اندرین سه غرفهٔ مغز
به هفت حجلهٔ نور اندر این دو حجرهٔ خواب
به رشتهٔ زر خورشید نور بافنده
که بافت بر قد گیتی قبای گوهر تاب
به چتر شام ز انفاس بحر کرده سواد
به تیغ صبح ز کیمخت کوه کرده قراب
به کوه برق مثانه ز سنگ پارهٔ لعل
به بحر ماه مشیمه ز نور بچهٔ ناب
به پری و به فرشته به حور و عین و وحوش
به آدمی و به مرغ و به ماهی و به دواب
بدان نفس که بر افرازد آن یتیم علم
بدان زمان که بر اندازد این عروس نقاب
به تاب آینهٔ دل در این سیاه غلاف
به آب آینهٔ جان در این کبود سراب
به مطلع خرد و مقطع نفس که در او
خلاص جان خواص است از این خراس خراب
به تیر ناوکی از شست آه یاوگیان
که چار بالش سلطان درد به یک پرتاب
به اشک چون نمک من که بر سه پایهٔ غم
تنم زگال ودلم آتش است و سینه کباب
به عدل تو که توئی نایب از خدا و خدیو
به فضل تو که توئی تائب از شرور و شراب
که بر من از فلک امسال ظلمها رفته است
که هم فلک خجل آید به بازپرس جواب
برو که روز اذا الشمس کورت بینام
بنات نعش فلک را بریده موی و مصاب
همای کش تر از ین کرکسان جیفه نهاد
ندیدهام که ز عنقا کنند طعمه عقاب
بماندهام ز نوا چون کمان حاجب راست
نخورده چاشنی خوان حاجب الحجاب
ز بند شاه ندارم گله معاذ الله
اگرچه آب مه من ببرد در مه آب
سیاه خانه وعیدان سرخ بر دل من
حریف رضوان بود و حدائق اعناب
ولی به جوشم ازین خام خای سگ سبلت
قراطغان شه پشمین، گه طعان و ضراب
که گفته است فلان میگریزد از پی آن
که شاه بشنود و باز داردم به عقاب
کجا گریزم سوی عراق یا اران
کجا روم سوی ابخاز یا به باب الباب
به شام یا به خراسان به مصر یا توران
به روم یا حبشستان به هند یا سقلاب
مرا گریز ز خانه به خانقاه بود
چو طفل کو سوی مادر گریزد از بر باب
به مهر مام و دو پستان و زقهٔ خرما
به جان باب و دبستان و تختهٔ آداب
به عید و نشره و ادینه و نماز دگر
به حق مهر زبان و سر خلیفه کتاب
به فرفره به مشاق و به کعب و سرمامک
به خرد چاهک و چوگان و گوی در طبطاب
به خایهای بط از نان خورده در دامن
به شیشههای بلور از خیو به شکل حباب
به کلبه و به سفال و ترازوی نارنج
به جفت و طاق آلوی جنابه و به جناب
به مشتگاه و به کشتی گه و به پیچیدن
فراز لب لب جوی محله چون لبلاب
به سر بزرگی حساد من که بودیشان
دراز گوش ندیم و دراز دم بواب
به باد فتق براهیم و غلمهٔ عثمان
به دبهٔ علی موشگیر وقت دباب
به دفهٔ جد و ماشوره و کلابهٔ چرخ
به آب گیر و به مشتوت و میخ کوب و طناب
به لوح پای و به پاچال و قرقر بکره
به نایژه به مکوک و به تار و پود ثیاب
به اره پدر و مثقب و کمانه و مقل
به خط مهرهٔ گردون و پرهٔ دولاب
به ریزه رندهٔ او هم چو جعد زنگی پیر
به نوک تیشهٔ او هم چو زلف رومی شاب
به دوستان دغل رنگ من که بیزارم
به عهد ماضی از اسلاف و حال از اعقاب
فلک برات برائت میان ما رانده است
ز یوم ینفخ فیالصور تا فلا انساب
به دنبهٔ بش بوسعد طفلی از بوشهر
به قندز لب بونجم روبه از تلخاب
به طبلههای عقاقیر میر ابوالحارث
به هیلهای بواسیر میر ابوالخطاب
به طبل ناقهٔ مستسقیان بخورد جراد
به باد رودهٔ قولنجیان به پشک ذباب
به چار پارهٔ زنگی به باد هرزهٔ دزد
به بانگ زنگل نباش و گم گم نقاب
به ریش تیس و به بینی پیل و غبغب گاو
به خرس رقص کن و بوزنینهٔ لعاب
به سیر کوبهٔ رازی به دست حیدر رند
به گو پیازهٔ بلخی بخوان جعفر باب
به روی زال و به سر خاب پنبه و ابره
به حیز و خشنی این زال گشته آن سرخاب
به غلمهٔ طبقات طبق زنان سرای
به آب گینه و مازو و کندرو و گلاب
به زلف مقری مصروع و مؤذن بسطام
به سر منارهٔ مؤذن به لب تنور قطاب
به زر سفرهٔ پشت از فشارش امعا
به سیم کان میان ران ز جنبش اعصاب
به شرط بیبی شمس و به شرب بابا خمس
به مصطکی و به بادام و پسته و عناب
به باد نمرود از سهم کرکس پران
به ریش فرعون از نظم لولوی خوشاب
به حیض هند و بروت یزید و سبلت شمر
به تیز عتبه و ریش مسیلمهٔ کذاب
به زیبقی مقنع، به احمقی کیال
به روز کوری صباح و شب روی احباب
به عمر و خاص که عمرش سه باره کرد جهان
به عمر و عاص که عمرش دوباره یافت شباب
به گربزی کف نفط و سر بزی شیرو
به خشک ریشهٔ یونان و شقشقه داراب
به جان آنکه چو عیسیم برد بر سر دار
نشست زیر و جهودانه میگریست به تاب
به موش زیر برو گربهٔ خیانت کن
که این هژبر به چنگ است آن پلنگ به ناب
به ناب موش کز او سر فکندهام چون چنگ
به چنگ گربه کزو دست بر سرم چو رباب
به ابن صبح که سرپنجههاکند چو نجوم
به ابن عرس که دم لابهها کند چو کلاب
به سام ابرص و حربا و خنفسا و جعل
به جیفهگاه و بناووس و مستراح و خلاب
کزاین نشیمن احسان و عدل نگریزم
و گرچه بنگه عمرم شود خراب و یباب
طریق هزل رها کن به جان شاه جهان
که من گریختنی نیستم به هیچ ابواب
ز من حکیمی سوگند نامهای درخواست
به نام شاه جهان قبلهٔ اولوالالباب
ازین قصیده که گفتم سخنوران جهان
به حیرتند چو از منطق طیور، غراب
زهی تمیمهٔ حسان ثابت و اعشی
زهی یتیمهٔ سحبان وائل و عتاب
سخن که خیمه زند در ضمیر خاقانی
طناب او همه حبل الله آید از اطناب
بقای شاه جهان باد تا دهد سایه
زمین به شکل صنوبر فلک به لون سداب
ملک هر آینه آمین کند که بختش را
دعوت قد سمع الله دعوتی و اجاب
دعاش گفتم و اکنون امید من به خداست
الیه ادعوا برخوانم و الیه اناب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری است که به ستایش و تمجید از شخصیتهای برجسته و مذهبی پرداخته و به توصیف زیباییهای عالم هستی، علم، حقایق روحانی و فضاهای معنوی میپردازد. شاعر از خداوند، پیامبر، و شخصیتهای تاریخی مانند سلیمان، هارون، و دیگر بزرگان نام میبرد و نسبت به آنان احترام و ارادت خود را ابراز میکند. در اشعار به زبانی متعالی اشاره شده است که حاکی از روح بلندی است و به توصیف قدرت و فضل الهی و مقام انسانی میپردازد. شاعر به روشنی نشان میدهد که درون مایه این شعر، ستایش از علم، انصاف، و عشق به خداوند است و اعتقاد راسخ را به ویژگیهای انسانی و برتریهای روحانی بیان میکند. بهطور کلی، این اثر تمامیت معنوی و اندیشههای والای شاعر را در پیوند با عالم ماورایی و انسانی به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: صدای معنوی و نداهایی از عالم بالا به من میرسد که از این مکان پرطنین میآید؛ به طوری که این صدا به گوش من میرسد و مرا متوجه خود میکند.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی صدای پرندگان را بشنوی، به دقت به آوای آسمان گوش کن و در جستجوی حکمت سلیمان، بشتاب به تکیهگاه بزرگ!
هوش مصنوعی: عالم هستی پر از صدا و انرژی روحانی است و در این فضا، نام و آوازه ی بزرگان و مقامات عالیرتبه به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به نظام و ساختار کشور در زمان سلطنت فردی به نام "ابونصر بوتراب" دارد و او را به عنوان یکی از شخصیتهای مهم و قابل توجه معرفی میکند.
هوش مصنوعی: علی قلبی دارد که اگر در سرزمین یزیدها قرار گیرد، همان گونه که با شمشیر ذوالفقار در دفاع از دین پیروز میشود، بر همان اساس عمل میکند.
هوش مصنوعی: آسمان در برابر وزیر هارون، چنان مثل اسبی زین شده است که به سمت هارون میتازد. این واقعیت بسیار عجیب و شگفتانگیز است.
هوش مصنوعی: نگاه کن به ستارهای که در آسمان درخشش دارد، مانند زینتی بر کمر زمین. این ستاره بر کمر هارون هم درخشان است و نشان از خوبی و زیبایی دارد.
هوش مصنوعی: چه خوب است که بخت مانند نور خورشید مهربان باشد و چه زیباست زمانی که تقدیر مانند سیاره زحل، بر سر فردی نعمت و فراوانی ببخشد و همچنین مانند سیاره مشتری، منابع و خیرات را به او ارزانی دارد.
هوش مصنوعی: دست تو به مثابه زکات، نشانهای از سادگی و فداکاری توست، در حالی که جان تو مانند سفیری برای پیامها و معانی عمیق زندگی است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به دو ویژگی برجسته و مهم شخصیتی اشاره میکند که در generosity یا سخاوت به اوج رسیدهاند. او این دو ویژگی را به گونهای توصیف میکند که گویا هرکدام در قلهای قرار دارند. اما با وجود این دو قله، در عین حال به وجود یک مسیر یا هدف بیشتر اشاره میکند که شاید برای جستجوگران حقیقت یا کسانی که به علم و معرفت علاقهمندند، اهمیت دارد. بهعبارتی، او قدر و منزلت دو صفت را در کنار یک مسیر کلی و مهمتر قرار میدهد که همگان میتوانند به سمت آن حرکت کنند.
هوش مصنوعی: به جان انسانهای فهمیده و با درایت، یعنی تو که تمام جهان ظاهر و موجودات آن هستند و شما اصل و جوهر آنها.
هوش مصنوعی: دوست و دشمن تو هر کدام به سرنوشت مخصوص به خودشان دچارند؛ یکی به بهشت میرود و دیگری به دوزخ. کسی صدای رستگاری را میشنود که بیدار است، اما آن دیگری که خواب است، از این نجات بیخبر است.
هوش مصنوعی: ای فرمانروای صفات و ای وزیر که نمودار برترینی، دل من و وجود من بر اساس تو شکل گرفته است.
هوش مصنوعی: نقلکردن آغاز شد که فلانی به اطاعت از این پادشاه افتخار میکند و او را به مقام بزرگی رساندهاند.
هوش مصنوعی: در این متن به این موضوع اشاره شده است که قلب انسان خالی و بیاحساس بود، اما حالا تحت تأثیر شرایطی تغییر کرده و به نوعی فریبخورده و دچار مشکل شده است. مانند سکه تقلبی که به جای سکه واقعی خود را نشان میدهد، این شخص هم به نظر میرسد که به اعتماد و وفاداری خیانت کرده است.
هوش مصنوعی: در میان خالی و پُر، هیچ تفاوتی نیست؛ همانطور که همه شکلها به یکدیگر شباهت دارند، حرف "میم" هم در تمام واژهها یکسان است.
هوش مصنوعی: این بیت به تمجید از مقام و عظمت خداوند و پیامبر اشاره دارد. در آن، به شخصیت و جایگاه برتر خداوند و پیامبر اسلام پرداخته شده و بر اهمیت و ارزش پیامهای الهی تأکید میشود. به نوعی، این شعر عظمت و مقام معنوی این دو را نسبت به هم و نسبت به حقایق مذهبی نشان میدهد.
هوش مصنوعی: دل به محبت و نشانهای خاص از پروردگار در انگشتانش میدرخشد و این نشانه، همچنین علامت وحی از سوی خداوند است که در تماشای کلمات عربی به ظهور میرسد.
هوش مصنوعی: به مدرسهی قدرت و علم قرآن و به منبع ملکوت و به منبع خداوندان بروید.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی از شکلگیری هویت و زمان سخن میگوید. در آن به این نکته اشاره شده که وجود و شخصیت انسان تحت تأثیر زمان و دقت در اندازهگیری آن است. تعبیر "خط احسن تقویم" به کیفیت و دقت نشاندهنده زمان اشاره دارد و "آفتاب" نماد روشنی و حقیقت است که میتواند به درک و شناخت ما کمک کند. در نهایت با "اسطرلاب" به ابزاری اشاره شده که در گذشته برای تعیین موقعیت ستارگان و زمان استفاده میشد. به طور کلی، این بیت به ارتباط میان زمان، شناخت و هویت انسان تأکید دارد.
هوش مصنوعی: از ابرها که تاریکتر از تخم پرپهن است، وقتی که تخم پرپهن بیرون بیاید، سفیدی درخشانی از آن به نمایش در میآید.
هوش مصنوعی: به حق کسی که به کودکان باغ را میدهد، شیر سفیدی از پستان ابرهای سیاه.
هوش مصنوعی: دود سیاهی که از آتش به وجود میآید، نشاندهندهی ویرانی است. وقتی آتش به صورت ناگهانی شعلهور میشود، نشانهای از خطرات و تهدیدات ناگهانی است که از آسمان و ستارهها نیز ممکن است به زمین وارد شود.
هوش مصنوعی: نور علم روشن میشود مانند خضر و اسکندر در دل تاریکیها، و رحمها از آتشهای ناشی از ظالمها در امان میمانند.
هوش مصنوعی: چشم شب مانند ناخن تیرهای است که به وسیله روز، یعنی روشنایی صبح، زیبا و رنگین میشود. روز به مانند حنایی است که صبح را رنگین و زیبا میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به نقاط عطف و مرکز عالم اشاره میشود. قبهٔ عالم به عنوان مرکز جهان، نشاندهندهٔ عظمت و بزرگی است. صلب قائم کوه به استحکام و پایداری آن اشاره دارد و از پشت راکع چرخ، حرکت و دوران زمین را القا میکند. سجدهٔ مهتاب نیز تجلی نور و زیبایی را به تصویر میکشد. در مجموع، این جمله تصویری از همپیوندی و هماهنگی عناصر مختلف جهان را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و جذابیت های ظاهری اشاره دارد که ممکن است فردی را مجذوب کند. خال، زلف، لب و حجاب عروس عرب، نمادهایی هستند که به صورت و زیبایی او اشاره دارند. همچنین اشاره به سنگ کعبه و حلقه و آستان و حجاب، نمادهایی از مقدس بودن و رساندن به معانی عمیقتر و ارزشهای معنوی را نیز شامل میشود. این ترکیب، جذابیت ظاهری را با معنا و زیباییهای باطنی پیوند میزند.
هوش مصنوعی: آدم در هنگام عطسه به یاد خداوند میافتد و این نشاندهندهی امداد الهی است که او را از خاک و آب ساخته است.
هوش مصنوعی: با یک حرکت و چهار اصل و چهل صبح که از این سه مفهوم به حروف الف، د و میم بدون علامات مربوط میشود.
هوش مصنوعی: در این ابیات به زادگاه و ریشههای شخصیتی اشاره شده است که در طول سالها و در دورههای مختلف با چالشها و پیروزیها روبرو شده است. آن شخص تاریخچهای طولانی و پر از ماجرا دارد که به فتوحات و دستاوردهایش در پایان یک دوره مشخص اشاره میشود. به نوعی، شاعر به تحولات و دستاوردهای مهم در زندگی واقعی یا نمادین این فرد پرداخته است.
هوش مصنوعی: بهترین جانشین و صبر و شکیبایی پدر، در روز قیامت و در پنجاه هزار روز حساب و کتاب.
هوش مصنوعی: در محفل احمد، با وجود ویژهگان و افراد خاص، نور پاک او همانند سی ستاره میدرخشد و بر جمعیت حاضر تابیده است.
هوش مصنوعی: با نور و زیبایی یک سر ناخن، اندازه و قوارهٔ ماه را به دو شاخ تشبیه کرده و میگوید که مانند سر ناخن، زیبا و خیرهکننده به نظر میرسد. این تصویر از زیبایی و درخشش ماه نشاندهندهٔ ظرافت و لطافت است.
هوش مصنوعی: از شعلهی آتش دین که به وسیله بلال شعلهور شده، عودهای زیادی سوخته و دندانهای سفیدی که به خودی خود نمایانگر اصحاب هستند نیز سوختهاند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به دوست نزدیک و همراز خود اشاره میکند که در کنار او نیمه پنهان و رازهای زندگی را به اشتراک میگذارد. همچنین به کسی اشاره میکند که در مقامی ممتاز و برجسته قرار دارد و او را رهبری کاردان و با تجربه میداند. در نهایت، به جوان یا دلاوری اشاره میشود که شجاعت و قدرتی خاص دارد و در نبردها دلیرانه عمل میکند. در کل، این بیت به ارتباط نزدیک با افراد خاص و ویژگیهای آنها میپردازد.
هوش مصنوعی: به زمین و خاکی که در آن بوتراب قرار دارد، اینجا که قنبر (یار و خدمتگزار امام علی) مانند شاه بهشت است، فدای کعبه و خاکش میکنم که در آن دختران جوان و همسان قرار دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا به حرکات هفتگانهٔ گردونهٔ روز و شب و به پنج مرحلهٔ مشخص اشاره شده است. همچنین به دو صبح اشاره دارد که دورانی از آتش و جیوه را توصیف میکند. این متن به نوعی به چرخههای طبیعی و تغییرات آنها میپردازد و راز و رمزهایی را در دل خود دارد.
هوش مصنوعی: صوفیان، کسانی هستند که به زندگی آرام و بیدغدغه اهمیت میدهند و از دشمنیها و مشکلات گزیدهای در حق خود نمیگذارند. در نهایت، غم و اندوهی که بر جا میماند، از روح و جانشان نمیگذرد.
هوش مصنوعی: در کوه جودی و لبنان، هفت مرد وجود دارند که روزگارشان به مانند یک کشتی بدون بار و دریا بیپایان است.
هوش مصنوعی: این بیت به تصویر کشیدن وضعیتی است که در آن، عنکبوت و کبوتر به دلیل ترس به گوشهای رفتهاند. در این حال، پرندهای بزرگ و قدرتمند به نام همای الهی در حال رشد و نماد دین و ایمان است، که در کنار صدای غمگین غراب دیده میشود. این تصویر، تضاد بین ترس و ناتوانی (عنکبوت و کبوتر) و قدرت و بزرگی (همای دین) را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در اینجا به وفاداری و صداقت یک سگ اشاره شده که با وفاداریاش نامی ماندگار به دست آورده است. در مقابل، پشهای که با خیانت و بدعهدی در پی منافع خود بوده، به دنبال پاداشی گذرا است. این بیت به اهمیت وفاداری و صداقت در زندگی اشاره دارد و اینکه اعمال نیک و پایدار ارزش بیشتری دارند.
هوش مصنوعی: در اینجا به دو نوع شخصیت اشاره شده است. یکی شبانی است که به گوسفند درندهای شباهت دارد و دیگری قصابی است که به خاطر محبت و دوستی خود، به گوسفند تبدیل شده است. این تصویر نشاندهنده تغییر نقشها و ویژگیهای افراد در زندگی است.
هوش مصنوعی: در آغاز روز، پادشاه شرق، نام خود را بر روی آسمان نوشت و چهرهٔ خورشید را به مانند سکهای از طلا به تصویر کشید.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف سکه و نظام آن میپردازد که بر روی آن نامها و القاب بزرگی دیده میشود که به یک پادشاه بزرگ و رئیس عالیقدر نسبت داده شده است.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه اطاعت از قرآن و کعبه را انجام دادم، در هنگام سجده پس از درود فرستادن بر پیامبر و یارانش در محل عبادت قرار میگیرم.
هوش مصنوعی: من به میدان نبرد نرفتم و نخواهم رفت، جز در میهمانی شاه. هرگز سر خم نکردم و نخواهم کرد، جز در حضور بزرگوار.
هوش مصنوعی: اگر از سکهٔ اطاعت دور شدهام، جانم مانند سکهای است که در زیر فشار عذاب، ضعیف و نابود شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که من مانند خاتم هستم و همه نیکوییها در وجودم جلوهگر است، و همچون سکهای زیبا با رویی روشن هستم، اگرچه ممکن است که نقشی منحرف یا ناقص داشته باشم، اما جای گله و شکایت نیست.
هوش مصنوعی: موم و طلا به درستی و صداقت شکل میگیرند و علامت مهر و سکهٔ حکومتی بر آنها تأیید کنندهٔ اصل و authenticity آنهاست.
هوش مصنوعی: وقتی که انگشترم را به دروغ از دست چپ خود بردارید، بدانید که من به شما وابستهام و نگران اموالم هستم.
هوش مصنوعی: من مانند مومی هستم که در دست کسی هستم و از گرما و عذاب نترسید. به من رحم کن و اجازه نده که دچار سردی و خستگی شوم.
هوش مصنوعی: وقتی که در جلو آینه هستی، حلقهای که در گوشم دارم، به من ننگر که مانند آینهای زنگ زدهام.
هوش مصنوعی: اگر من از ظلم و ستم شکایت کردهام، به خشم نیاید، زیرا منصفی هست که به یاری حق، سخنان مرا میشنود و در فصل خطاب به من پاسخ خواهد داد.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف اجزای مختلفی میپردازد که در زندگی یا وجود انسان تأثیرگذار هستند. به چهار نفس اشاره میشود که میتواند به ابعاد مختلف زندگی انسان اشاره کند. سپس به سه روح که به ممکن است به مقاصد یا جنبههای روحی و معنوی اشاره داشته باشد. دو صحن و یک فطرت به محیطهای زندگی و طبیعت انسان اشاره میکند. در ادامه، به یک رقیب اشاره میشود که میتواند به چالشها و مشکلات زندگی اشاره کند. دو فرع به جنبههای جانبی و نکات مهم دیگر زندگی اشاره دارند و سه نوع به دستهبندیهای مختلف زندگی اشاره میکند. در نهایت، چهار اسباب به وسایل و ابزارهایی که در زندگی به کار میآیند اشاره دارد. در مجموع، این متن به نوعی به پیچیدگیهای زندگی و وجود انسان اشاره میکند.
هوش مصنوعی: با دست تند خود نار را میگیری و با پاهای آرامت خاک را به هوا میپاشی، در حالی که باد میوزد و آب نیز به جریان درمیآید.
هوش مصنوعی: به دو خادم چابک، یکی رومی و دیگری حبشی، پولی دادم تا دو زن زیبا برای من بیاورند.
هوش مصنوعی: بهشت عشق در دل انسان را میتوان در سه بخش از فهم و شعور او جستجو کرد که در کنار هفت بخش از نور و روشنایی، به تحقق میپیوندد و در این دو فضا، آرامش و خواب دلانگیز را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: خورشید به مانند یک بافنده ماهر نور خود را در دل زمین بافته و زیبایی و درخشش را به جهان هدیه داده است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیباییهای طبیعی و تغییرات رنگ در ساعات مختلف روز پرداخته است. در آن، شب با تنفس دریا به رنگ تیره در آمده و صبح با روشنایی و طلوع خورشید زنده و درخشنده میشود، به طوری که کوهها نیز با نور صبح همچون شمعهای روشن جلوه میکنند. این تصویرسازی نشاندهنده تضاد و زیباییهای طبیعی است.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و شکوه طبیعت میپردازد. بیان میکند که در کوهها، مانند برقی، زیبا و باشکوه است و همچنین در دریایی که از نور بچهای معصوم و ناب پر شده، فضایی دلنواز را به تصویر میکشد. شاعر از عناصر طبیعی و نور برای ایجاد تصاویری زیبا و جذاب استفاده کرده است.
هوش مصنوعی: به زیباها و فرشتگان، به حوریان و عینیها، به جانوران و انسانها، به پرندگان و ماهیها و به موجودات دیگر اشاره دارد.
هوش مصنوعی: به آن نفس که آن یتیم علم را به اوج میبرد، توجه کن؛ زمانی که این عروس نقابش را کنار میزند.
هوش مصنوعی: در دل که درونش مانند آینه است، چیزی پنهان شده و در این نیروی تاریک، مانند غلافی سیاه اندوه نیز وجود دارد. در آب جان، آرامشی نهفته است که در این سراب آبی کدر، به وضوح دیده نمیشود.
هوش مصنوعی: در آغاز خرد و در پایان نفس، جوهر و اصل وجودی انسان که سرشار از روح و ویژگیهای خاص است، در این ویرانی و بینظمی یافت میشود.
هوش مصنوعی: با یک تیر کوچک و ناچیز، درد چهار بالاترین مقام را به یکباره به جانش میاندازد.
هوش مصنوعی: من در حالتی هستم که اشکهایم مانند نمک بر اندوه و ناراحتیام میچکد. بدنم تحت تأثیر غم قرار دارد و درونم آتش میزند، سینهام مانند کباب داغ است.
هوش مصنوعی: به انصاف تو که نماینده خدا هستی و به رحمت تو که از بدیها و گناهان دوری میکنی.
هوش مصنوعی: سالی پر از ظلم و ستم بر من گذشته است بهطوری که حتی آسمان هم از آن شرمنده میشود و نمیداند چگونه از من دفاع کند.
هوش مصنوعی: برو، چون روزی که خورشید تاریک میشود، دختران نعش در آسمان به خواب میروند و گیسوان آسمان به هم میریزد و به حالت افسردگی درمیآید.
هوش مصنوعی: پرندهای را نمیشناسم که از کرکسها به اندازه همای قوی باشد و طعمه عقاب در دست عنقا را نبیند.
هوش مصنوعی: من هنوز در آوای خود ماندهام، مانند کمان که برای تیر کشیده شده اما هنوز شلیک نشده است، و مانند مهمانی که در پیشگاه صاحب مقام به انتظار نشسته است.
هوش مصنوعی: من از بند و محدودیتهای شاه هیچ شکایتی ندارم، خدایا! هرچند که اگرچه آبهای ماه مرا با خود ببرد.
هوش مصنوعی: در دل من، سیاهچالهای وجود داشت و وعدههای شیرینی همچون گلهای سرخ، که با همه آرزوها و شادیهایم در ارتباط بودند. این دل، محلی برای سکونت رضوان و باغهای انگور بود.
هوش مصنوعی: این بیت به همین شکل به ما میگوید که در دل انسان، حتی با وجود ظاهر آرام و خاموش، احساسات و شور و شوق زیادی در حال جوشش و هیجان است. این احساسات ممکن است به ناگهان به اوج برسند و بیانگر ناپایداری و تغییرات درونی فرد باشند. اینجاست که به ویژگیهای متضاد و نامحسوس زندگی اشاره میشود، مانند زیبایی و زشتی، یا خوشی و غم، که هر کدام از آنها میتوانند در هر لحظه ظهور کنند.
هوش مصنوعی: شخصی ادعا کرده که شخص دیگری از پیش کسی فرار میکند تا مبادا شاه صدایش را بشنود و من او را از این کار باز میدارم.
هوش مصنوعی: به کجا فرار کنم؟ آیا به عراق بروم یا به اران؟ یا اینکه به ابخاز بروم یا به باب الباب؟
هوش مصنوعی: به هر کجا که بروی، از شام و خراسان و مصر و توران گرفته تا روم و حبشه و هند و اسلاو، همیشه در جستجوی زیبایی و خوشبختی باش.
هوش مصنوعی: من از خانه به سوی خانقاه میگریزم، مانند کودکی که به سمت مادرش میدود و از نزد پدرش فرار میکند.
هوش مصنوعی: به عشق مادر و شیرینی زندگی و لذت خرما، به خاطر جان و تعلیم و تربیت در کنار مدرسه و پایههای آداب اجتماعی.
هوش مصنوعی: در این متن به برخی از آیینها و مناسبتها اشاره شده است. به ویژه به برگزار کردن جشنها و مراسم دینی، نماز خواندن و ارتباط با مسائلی که به زبان و فرهنگ جامعه مربوط میشود. همچنین به وجود یک مقام مهم و کتابهای معتبر اشاره شده که میتواند نمایانگر دانش و حکمت باشد. به طور کلی، متن به تقدس و اهمیت آیینها و دانایی در زندگی اشاره میکند.
هوش مصنوعی: بیت اشاره به فعالیتها و بازیهای مختلف دارد که در آن افراد سرگرم میشوند. فرفره، مشاق، کعب و سرمامک نشانههایی از بازیها و سرگرمیهای کودکانه هستند. همچنین چاهک و چوگان و گوی به نوعی دیگر از سرگرمیها و فعالیتهای گروهی اشاره دارند. این بیت تصویری از دنیای شاد و بازیگوشی کودکان را به نمایش میگذارد، جایی که آنها با ابزار و امکانات مختلف به تفریح و بازی میپردازند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در این متن به زیباییهای طبیعی و هنری اشاره شده است. دانههای نان که در دامن طبیعی پراکنده شدهاند و شیشههای بلورین که مانند حبابهایی درخشان هستند، نمادی از زیبایی و ظرافتهای زندگی به حساب میآیند. وجود این تصاویر زمینهای شاعرانه و دلنشین را ایجاد میکند که میتواند نمایانگر لحظات دلپذیر و تنوع زیباییها باشد.
هوش مصنوعی: در اینجا به زندگی ساده و modest اشاره میشود. از کلبه و ظروف سفالی گرفته تا ترازوی نارنج و میوههایی مانند آلو که در کنار هم قرار گرفتهاند. این تصاویری از زندگی روزمره و زیباییهای ساده را به تصویر میکشد و حس نزدیکی به طبیعت و دلنشینی آنها را منعکس میکند.
هوش مصنوعی: در اینجا به مکانهایی اشاره شده که جوانان و نوجوانان در آنجا به بازی و ورزش مشغول هستند؛ مانند مشتگاه، کشتیگیری و مکانهایی در اطراف محله. این مکانها شبیه به گیاه لبلاب هستند که به آرامی و با قوام در اطراف خود رشد میکنند. به طور کلی، این تصویر به زندگی پویا و جوانی اشاره دارد که در آن محیطهای مختلف، نشاط و انرژی خاصی را به وجود میآورند.
هوش مصنوعی: در این بیت، گوینده به حسادت خود نسبت به کسانی اشاره میکند که دارای ویژگیهایی هستند که برایش جالب و شاید در دسترس نیستند. او به نوعی از نادانی یا کمفهمی آنها انتقاد میکند و به جای آنکه به مفاهیم عمیقتر بپردازند، به ویژگیهای سطحی و ناپسند توجه میکنند. در واقع، اشاره به این دارد که کسانی که حسد میورزنند، گاهی خود را در سطحی پایینتر از آنچه که باید باشند، نگه میدارند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف و تمثیلهایی دربارهٔ شخصیتها و ویژگیهای تاریخی اشاره دارد. میتوان گفت که به ارتباط بین قدرت، علم و تدبیر اشاره میکند. با ذکر نام شخصیتها، شاعر به وقایع و صفات خاص آنها نگاهی میاندازد و وضعیتهایی را که با آنها میتوان مرتبط کرد، مورد بررسی قرار میدهد. این ارتباط در نهایت به ویژگیها و هوشمندیهایی که در زمان بحرانها و شرایط سخت بروز میکند، میپردازد.
هوش مصنوعی: در اینجا به کارهایی اشاره شده که برای گرهزدن و محکم کردن چیزی نیاز است. به یکباره با ابزارهای مختلف مثل چرخ، آب، مشت، میخ و طناب، باید بهخوبی کار را تنظیم و تقویت کرد تا همه چیز در جای خودش قرار گیرد و استحکام پیدا کند.
هوش مصنوعی: این بیت به تصاویری از هنر و زیباییهای مختلف اشاره دارد. به نوعی، شاعر از عناصر گوناگون و لحظات خاصی سخن میگوید که در زندگی و هنر وجود دارند. لوح و پای و دیگر نمادها نمادی از ظرافت و دقت در کارهای هنری هستند و به زیبایی و غنای زندگی اشاره میکنند. به طور کلی، این اشاره به تنوع و غنای زندگی انسانی و زیباییهای آن دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ابزارها و وسایلی میپردازد که به نوعی با کار و فعالیت مرتبط هستند. واژههایی مانند اره، مثقب و کمانه اشاره به ابزارها و تجهیزات خاص دارند. همچنین به وجود یک نظم و ساختار در طبیعت و ارتباط بین آنها بر اساس علامتها و خطوطی که در آسمان یا گردش دنیا وجود دارد، اشاره کرده است. به طور کلی، این بیت به تعاملات انسانی با دنیای اطراف و ابزارهایی که برای شکلدهی به کارها و فعالیتها استفاده میشود، نظر دارد.
هوش مصنوعی: در اینجا به زیبایی و جذابیت یک زن اشاره شده است. موهای او به حالت فوقالعادهای مانند زلف یک دختر رومی است و زیبایی او همچون گیسوانی است که با دقت و هنر خاصی درست شدهاند. این توصیفات نشاندهندهی دلربایی و جاذبهی اوست که احساسات و توجه دیگران را به خود جلب میکند.
هوش مصنوعی: من از دوستانی که به من دروغ میگویند بیزارم و همچنین از عهد گذشته و نسلهای پیشین و حال و آینده نیز ناخشنودم.
هوش مصنوعی: آسمان برای تو دوری و جدایی از ما را مقرر کرده است، از زمانی که در شیپور دمیده میشود و تمام نسبها قطع میشوند.
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به میدانی از لحظات حیات اشاره میکند که شامل تجربیات و احساسات مختلف است. به تصویر کشیدن کودکانهای از یک محیط خاص، با جزئیاتی همچون شهر بوشهر و قندز، نوای زندگی و ارتباطات انسانی را به تصویر میآورد. همچنین، بر جنبههای گوناگون زندگی که ممکن است در مکانهای مختلف تجربه شوند، تاکید میکند. به نوعی، این تصویرسازی، به زیبایی و تنوع زندگی در نقاط مختلف جغرافیایی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت به داروها و درمانهایی اشاره شده که به پزشکانی خاص نسبت داده شدهاند. به نوعی، به تأثیر و بهرهوری داروها در درمان بیماریها و مشکلات اشاره دارد. همچنین، نام پزشکان به عنوان نمادی از دانش و تخصص در پزشکی ذکر شده است.
هوش مصنوعی: به صدا درآمدن طبل در زمان باران و ایجاد رعد و برق، مانند صدای وزیدن باد در رودههای افرادی که دچار دلدرد هستند و دردشان به خودشان فشار میآورد، به زنبورهایی که دور پشهها میچرخند اشاره دارد.
هوش مصنوعی: در این بیت، به این نکته اشاره شده است که در مقابل نامردی و دزدی، نباید بیمحابا رفتار کرد. باید مراقب بود و به سادگی در دام نیرنگها نیفتاد. به جای انفعال و گمراهی، باید با درک و آگاهی عمل کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به وصف موجودات مختلف و ویژگیهای ظاهری و حرکتی آنها میپردازد. اشاراتی به اجزای صورت و بدن حیوانات مختلف وجود دارد که هر کدام به نوعی خاصیت یا ویژگیای را تداعی میکند. در نهایت، به نوعی رقصیدن یا حرکت کردن مانند خرس و بزینینه اشاره شده است، که ممکن است به آزادی و شادابی در رفتار موجودات اشاره کند.
هوش مصنوعی: دست حیدر رند، چرخشی دور و رازآلود را مینوازد و به گو، زعفرانی که از بلخ آمده است، آواز جعفر را میخواند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زالی میپردازد که به دلیلی خاص به سر و وضعی خاص دچار شده است. در آن، اشاره به تزئینات و تغییرات ظاهری زال وجود دارد که به نوعی کنایهای از برتری یا تمایز او در میان دیگران است. به طور کلی، به زیبایی و جذابیتی که در این تغییرات نهفته است، پرداخته میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و تنوع جاذبههای طبیعی و فرهنگی در مناطق مختلف میپردازد. به نوعی به وفور و زیبایی منابع آبی و گیاهی اشاره دارد که در زندگی و فرهنگ مردم آن مناطق نقش دارند. به عبارت دیگر، زیبایی و غنای طبیعت و زندگی در این سرزمینها را بیان میکند.
هوش مصنوعی: شعر به زیبایی زلف یک معشوقه را توصیف میکند و به نوعی ارتباط آن با صدای اذان و فضای معنوی اشاره دارد. در این تصویر، زلف معشوق به شکل زیبایی در نظر گرفته شده که به خاطر جذابیتش، مشابه صدای اذان مؤذن است. همچنین اشاره به مکانهای مذهبی و سنتی، مانند مناره و تنور، فضایی را خلق میکند که همزمان با زیبایی ظاهری، روحانی و معنوی نیز هست.
هوش مصنوعی: به خاطر فشارهایی که به بدن وارد میشود، محتویات شکم تحت تأثیر قرار میگیرد و در عین حال، حرکات عصبی نیز تأثیرگذار هستند که در نهایت به روابط میان فلزات و جنبههای دیگر وجودی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: شرط خوشحال شدن و شادی من به این است که با حضور بیبی شمس و با نوشیدن مشروب بابا، در کنار مغزهای خوشمزهای مثل مصطکی، بادام، پسته و عناب باشم.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که از سرنوشت ناپسند و عبرتآموز افرادی مانند نمرود و فرعون، میتوان درسهایی آموخت. به عبارت دیگر، رفتار و جریانات زندگی این افراد، نشانهای از عدم پایداری قدرت و عظمت است و نشان میدهد که بالاخره هرکس باید با عواقب اعمالش روبرو شود.
هوش مصنوعی: به خواستگاه هند و خونریزی یزید و رفتار شمر، به تیزی عتبه و سبیل مسیلمهی دروغین.
هوش مصنوعی: زیبایی دلربا و فریبنده، همانند زنی با حجابی زیبا است که به خوبی خود میبالد. در كنار او، احمقهایی هستند که به روزهای بیخبر و نابینا، نمیتوانند زیباییها را ببینند و در شب، به ديدار دوستان خود میشتابند.
هوش مصنوعی: عمر بن خطاب، مشهور به عمر، سه بار زندگی را تجربه کرد و به درجات بالای رهبری رسید. اما عمر عاص که با عمر بن خطاب همعصر بود، دوباره جوانی و بهرهمندی از فرصتهای زندگی را تجربه کرد.
هوش مصنوعی: در اینجا به تصاویری از حیوانات و نمادهای مختلف اشاره شده است. معنای آن به نوعی به خردهفرهنگها و عناصر مختلف زندگی اشاره دارد که هر کدام نمایانگر جنبهای از واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی هستند. گربه و بز نمادهایی از زندگی روزمره و وضعیتهای خاص هستند، در حالی که خشک ریشهٔ یونان و شقشقه داراب به تاریخ و میراث فرهنگی اشاره دارد. این ترکیب نشاندهنده تنوع و پیچیدگی زندگی و ارتباطات انسانی است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی شعری اشاره دارد به شخصی که از درد و رنج دیگران متاثر شده و به شدت احساس میکند. او مانند عیسی مسیح، برای نجات و حل مشکلات مردم آماده است، اما در عین حال، به خاطر وضعیت موجود و بیعدالتیها، اشک میریزد و غمگین است. این تصویر بیانگر عمق احساسات انسانی و عاطفی اوست که همچنان بر مشکلات دیگران متمرکز است.
هوش مصنوعی: این بیت به طور کلی به وضعیت خطرناک و دشواری اشاره دارد که در آن باید به طور جدی و قوی عمل کرد. شخصی که در برابر خیانت یا تهدید قرار دارد، باید حواسش جمع باشد و از حیلهها و مکرهای دیگران آگاه باشد. همچنین نمادهایی چون موش، گربه، هژبر و پلنگ به تضاد بین آسیبپذیری و قدرت اشاره میکنند. در نهایت، این شعر دعوت به هوشیاری و احتیاط در مواجهه با خطرات و خیانتهاست.
هوش مصنوعی: من از ناب موشی که به خاطرش از خود بیخود شدهام، مانند گربهای که با چنگش بر میخیزد و بر سرم دست میکشد، به شدت احساس میکنم.
هوش مصنوعی: به صبح که نورش مانند ستارهها میتابد و به خرگوش که نفسش شبیه زوزهشدن سگهاست.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف مکانهایی میپردازد که به نوعی ناخوشایند و آلوده هستند. در اینجا، به جاهایی اشاره شده که به دلیل کثافت و گندیدگیشان وضعیت خوبی ندارند و به نوعی وضعیت ناراحتکننده یا نامناسب را القا میکنند. چنین جاهایی به نوعی نمایانگر آلودگی یا افتضاح هستند که به زندگی انسانها و محیط زیست آسیب میزنند.
هوش مصنوعی: به اینجا که وابسته به خوبی و انصاف است، نمیتوانم فرار کنم، حتی اگر عمرم خراب و بیثمر شود.
هوش مصنوعی: راه شوخی و بیاهمیتی را ترک کن، ای جان شاه جهانیان، چرا که من در هیچ شرایطی فرار نخواهم کرد.
هوش مصنوعی: من از حکیم سوگند میخورم که نامهای به نام شاه جهان، که نخستین مقام اولوالعقلهاست، درخواست کنم.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که شاعری که در این قصیده سخن میگوید، توانسته است بزرگترین و حیرتانگیزترین نشانههای فن سخنوری را به نمایش بگذارد. او همچون پرندگان سخنور، با کلامی زیبا و دلنشین به سوی معانی عمیق پرواز کرده و دیگران را شگفتزده کرده است، به ویژه وقتی که نحوه بیان او با سبک خاص خود، متفاوت و منحصر به فرد است.
هوش مصنوعی: حسن ثابت و اعشی، بینظیر و چشمگیرند و همچنین یتیمهٔ سحبان وائل و عتاب نیز به همین اندازه زیبا و درخشان هستند.
هوش مصنوعی: وقتی گفتاری در دل خاقانی جا میگیرد، تمام آن سخن به مانند تکیهگاه و رشتهای محکم است که از عمق حقیقت برمیخیزد و ارتباطی استوار و معنوی را ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: امیدوارم که شاه جهان همیشه باقی بماند و سایه زمین به شکل درختانی همچون صنوبر، سبز و زیبا باشد.
هوش مصنوعی: ملک به حقیقت تأیید میکند که بخت او فرامیخواند، همانطور که به نظر میرسد، و به این دعوت پاسخ مثبت میدهد.
هوش مصنوعی: دعایم را کردم و اکنون تنها به خدا امید دارم، به سوی او دعا میکنم و به او بازمیگردم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چو سیر گشت سر نرگس غنوده ز خواب
گل کبود فرو خفت زیر پرده آب
چو سرخ گل بسر اندر کشید سبز ردا
نمود باغ بدان شمعهای خویش اعجاب
ز لاله باغ پر از شمع بر فروخته بود
[...]
بفرخی و سعادت بخواه جام شراب
که باز باغ برید از پرند سبز ثیاب
ز رنگ میغ و ز برگ شکوفه پنداری
زمین حواصل پوشید و آسمان سنجاب
بشاخ سوسن نازک قریب شد قمری
[...]
شده است بلبل داود و شاخ گل محراب
فکنده فاخته بر رود و ساخته مضراب؟
یکی سرود سراینده از ستاک سمن
یکی زبور روایت کننده از محراب
نگر که پردر گردید آبگیر بدانکه
[...]
گهی چو مرد پریسای گونه گونه صور
همی نماید زیر نگینه لبلاب
مرا ازین تن رنجور و دیده بی خواب
جهان چو پر غرابست و دل چو پر ذباب
ز بهر تیرگی شب مرا رفیق چراغ
ز بهر روشنی دل مرا ندیم کتاب
رخم چو روی سطرلاب زرد و پوست بر او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.