گنجور

 
مسعود سعد سلمان رودکی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها مسعود سعد سلمان مصرع یا بیتی از رودکی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح ارسلان بن مسعود :: رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷

    مسعود سعد سلمان (بیت ۲۲): جز آن نگویم شاها که رودکی گوید - خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد

    رودکی (بیت ۴): ... این مصرع ساقط شده ... - خدای چشم بد از ملک تو بگرداناد



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح منصور بن سعید:شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا - چگونه ده صد خواهد شد این عنا و بلا

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - مدح سیف الدوله محمود بن ابراهیم:زهی موفق و منصور شاه بی همتا - زهی مظفر و مشهور خسرو والا

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - وصف بهار و مدح سلطان محمود:به نو بهاران غواص گشت ابر هوا - که می برآرد ناسفته لؤلؤ از دریا

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲ - یار ترسا بچه را می گوید:ز آب چشم من ای دوست روی و موی بشوی - که این چو برکه معبود توست و تو ترسا


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۸:به جمله خواهم یک ماهه بوسه از تو، بتا - به کیچ کیچ نخواهم که فام من توزی


  2. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - در شرح گرفتاری و مدح عبدالحمید احمد بن عبدالصمد:چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب - رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱:ای ترکِ لاله‌رخ بده آن لاله‌گون شراب - تابان ز جامِ چون رخِ لعل از قَصَب نقاب

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۱ - یک شنبه:یک شنبه است و دارد نسبت به آفتاب - بر روی آفتاب به من ده شراب ناب


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۸:تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟ - تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟


  3. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - حسب حال خویش گوید:این چنین رنج کز زمانه مراست - هیچ دانی که در زمانه کراست


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۵:به سرای سپنج مهمان را - دل نهادن همیشگی نه رواست


  4. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مدیح عبدالحمید بن احمد:جشن اسلام عید قربانست - شاد ازو جان هر مسلمانست


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰:مرغ دیدی که بچه زو ببرند؟ - چاو چاوان درست چونانست


  5. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - هم در مدح سطان مسعود:مسعود پادشاه جهان کامگار باد - بنیاد دین و دولت او پایدار باد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۵:ای روی تو چو روز دلیل موحدان - وی موی تو چنان چو شب ملحد از لحد


  6. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - مدیح کمال الدوله سلطان شیرزاد:ز بار نامه دولت بزرگی آمد سود - بدین بشارت فرخنده شاد باید بود

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - پیشگوئی منجم:مرا منجم هشتاد سال عمر نهاد - ز عمر دوستی امید من بر آن افزود


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۴:اگر چه عذر بسی بود روزگار نبود - چنان که بود به ناچار خویشتن بخشود


  7. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - در مدح ابوالفرج و گله از او:بوالفرج ای خواجه آزادمرد - هجر و وصال تو مرا خیره کرد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۱ - به ابوالفرج نوشته:بوالفرج ای خواجهٔ آزاد مرد - هجر وصال تو مرا خیره کرد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۲ - در رثای ابوالحسن مرادی:مُرد مرادی، نه همانا که مُرد - مرگ چنان خواجه نه کاری‌ست خُرد


  8. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹ - شکایت از روزگار:روزگاریست سخت بی فریاد - کس گرفتار روزگار مباد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۶:شاد زی با سیاه‌چشمان، شاد - که جهان نیست جز فسانه و باد


  9. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴ - مدح شهریار و سپاسگزاری از مراحم او:سزد که باش شاها ز ملک خرم و شاد - که ملک تو در شادی و خرمی بگشاد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - در تهنیت لوا و عهد خلیفه و مدیح ملک ارسلان:لوا و عهد خطاب خلیفه بغداد - خدای عزوجل بر ملک خجسته کناد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷ - در مدح ارسلان بن مسعود:ز شاه بینم دل های اهل حضرت شاد - هزار رحمت بر شاه و اهل حضرت باد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۱۶ - صفت یار خوش آواز کند:به نغمه خوش داودی و از آن آوا - دلم چو مرغ به نغمه بر تو روی نهاد


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۷:جهان به کام خداوند باد و دیر زیاد - برو به هیچ حوادث زمانه دست مداد


  10. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در ثنای بهرامشاه:کوس ملک آواز نصرت بر کشید - کفر و شرک از هول آن سر در کشید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۵ - موعظت:چرخ چندیمان به خاک اندر کشید - چند ناکامی به روی ما رسید


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۶:سرخی خفچه نگر از سرخ بید - معصفر گون، پوشش او خود سفید

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۷:چون کشف انبوه غوغایی بدید - بانگ وژخ مردمان، خشم آورید


  11. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۰ - در تهنیت تولد خسرو ملک فرزند ملک ارسلان:هزار خرمی اندر زمانه گشت پدید - هزار مژده ز سعد فلک به ملک رسید

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۷ - حسب حال:کدام رنج که آن مر مرا نگشت نصیب - کدام غم که بدان مر مرا نبود نوید

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۱۳ - در حق یار چاهکن گوید:زمین مبر بسیار و مکن ازین پس چاه - که چاه کندن ناید ز روی خوب سپید


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۷:دریغ! مدحت چون درو آبدار غزل - که چابکیش نیاید همی به لفظ پدید


  12. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - در مدح ابونصر فارسی:جهان را چرخ زرین چشمه زرین می زند زیور - از آن شد چشمه خورشید همچون بوته زرگر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۳:نگارینا، شنیدستم که: گاه محنت و راحت - سه پیراهن سلب بوده‌ست یوسف را به عمر اندر


  13. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - در مدح امیر ابوالفتح عارض:هم شب مست وار و عاشق وار - بودم از روی دوست برخوردار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - مدح یکی از صدور:شاد باش ای وزیر دولت یار - دیر زی ای گزین سپه سالار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - مدح یکی از بزرگان:شادباش ای سپهر آینه وار - که گشادی چو آینه اسرار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - مدح عمدة الملک رشیدالدین:روی ها را نگار کرده رسید - کار من زان نگار شد به نگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۰ - وصف بهار و مدح ثقة الملک طاهر بن علی:رنگ طبعی به کار برده بهار - نقش ها بود از آنچه برد به کار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۲ - وعظ و تنبیه:گردش آسمان دایره وار - گاه آرد خزان و گاه بهار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۵ - صفت یار برزگر گوید:ای به دو رخ بسان تازه بهار - نکنی کار جز به میل و شمار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۶ - صفت دلبر فیروزه فروش:کی خرند از تو فیروزه هرگز - چون ببینندت ای بدیع نگار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۹ - صفت دلبر واعظ باشد:ای مزین شده به تو منبر - خلق بر روی خوب تو نظار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۴ - بر رخش «زلف» عاشق است چو من:بر رُخَش زلف عاشق است چو من - لاجرم همچو منش نیست قرار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۸:دور ماند از سرای خویش و تبار - نسری ساخت بر سر کهسار


  14. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۹ - هم در مدح او:آمد فرج ما ز ستم های ستمکار - چون بوالفرج رستم آمد سر احرار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - شکایت:فریاد مرا زین فلک آئینه کردار - کائینه بخت من از او دارد زنگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹:ای گشته دل من به هوای تو گرفتار - دل بر تو زیان کرد چه سودست ز گفتار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۵:ای عاشق دل داده بدین جای سپنجی - همچون شمنی شیفته بر صورت فرخار


  15. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۱ - مدیح سلطان مسعود:چون چرخ قادر آمد و چون دهر کامگار - خسرو علاء دولت سلطان روزگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - مدح علاء الدوله مسعود:بنیاد دین و دولت می دارد استوار - سلطان تاجدار و جهاندار بختیار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - مدح امیر ابونصر پارسی:بونصر پارسی سر احرار روزگار - هست از یلان و رادان امروز یادگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - ستودن ترکان و ستایش سلطان مسعود:ترکان که پشت و بازوی ملکند و روزگار - هستند گاه حمله بزرگان کارزار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در ثنای ملک ارسلان:با روی تازه و لب پر خنده نوبهار - آمد به خدمت ملک و شاه کامگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۳ - به ابوالفرج نصر بن رستم نوشته است:ای کینه ور زمانه غدار خیره سار - بر خیره تیره کرده به ما بر تو روزگار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶:در دل چو خیره خیره کند عشق خار خار - با رنج دیر دیر کند صبر دار دار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۳۲ - صفت یار خط برآورده:تا شد تمام منکسف آن آفتاب تو - چون چرخ پر ستاره شد از اشک من کنار

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۶ - شهریور ماه:شهریور است و گیتی از عدل شهریار - شادست خیز و مایه شادی بر من آر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱ - اورمزد روز:امروز اورمزدست ای یار میگسار - برخیز و تازگی کن و آن جام باده آر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۲ - باد روز:چون باد روز روز نشاط آمد ای نگار - شادی فزای هین و بده باده و بیار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۹:ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار - با دام تر و سیکی و بهمان و باستار


  16. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ - در مدح علاء الدوله مسعود:ز غزو باز خرامید شاد و برخوردار - علاء دولت مسعود شاه شیر شکار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - ستایش دیگر از او:نگارخانه چین است یا شکفته بهار - مه دو پنج و چهارست یا بت فرخار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - هم در ثنای او:مظفر آمد و منصور شاه گیتی دار - که هست یاور ملک و ز عمر برخوردار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۷ - مدح علاء الدوله مسعود شاه:شکوفه طرب آورد شاخ عشرت بار - که بوی نصرت و فتح آید از نسیم بهار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - ستایش ظهیرالدوله ابراهیم:ز عز و مملکت و بخت باد برخوردار - سر ملوک جهان خسرو ملوک شکار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - هم در ثنای آن پادشاه و تهنیت فتح اکره:ایا نسیم سحر فتح نامه ها بردار - به هر ولایت از آن فتح نامه ای بسیار

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - مدح سیف الدوله محمود:چو روز روشن بنمود چهره از شب تار - زدود مهر ز آیینه فلک زنگار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۷:اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت - هر آینه چو همه می‌خورد گل آرد بار


  17. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - هم در ثنای او:رأی مجلس کرد رای شهریار - پادشاه تاج بخش تاجدار


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۹:خور به شادی روزگار نوبهار - می گسار اندر تکوک شاهوار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۰:داشتی آن تاجر دولت شعار - صد قطار سار اندر زیر بار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۱:مرد مزدور اندر آغازید کار - پیش او دوستان همی زد بی کیار


  18. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۱ - باز در مدح او:آن لعبت کشمیر و سرو کشمر - چو ماه دو هفته درآمد از در

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:یک بوسه زدم بر لب و بر چشم دگر - گفت این چه فراق آوری حیلت گر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲:تعریف مرا عشق تو ای ساده شکر - بس راز دلم کرد به هر جای سمر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۴:چاه ز نخ تو ای دلارام پسر - بر آب ملاحتست و جویی تا سر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۵:یک چشم تو گر تباه گشت ای دلبر - دلتنگ مشو انده بیهوده مخور

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۶:ای روی تو آفتاب و من نیلوفر - چون نیلوفر در آبم از دیده تر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۷:آمد به وداعم آن نگار دلبر - گریان و زنان دو دست بر یکدیگر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:این ابر چراست روز وشب چشم تو تر - وی فاخته زار چند نالی به سحر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۵:نا رفته هنوز بوی شیرت ز شکر - خط را که به سوی عارضت داد گذر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۶:تا دیده ام آن روی چو خورشید انور - در آبم از این دو دیده چون نیلوفر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۲:چون پیرهنت گرفته ام تنگ به بر - بر نارم همچو دامن از پای تو سر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸۵:می گویمت ای سعادت ای نیک پسر - در باب هنر کوش تو ای جان پدر


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴:آمد بر من، که؟ یار، کی؟ وقت سحر - ترسنده، ز که؟ ز خصم، خصمش که؟ پدر


  19. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۵ - هم در تمحید سلطان محمود:بهست قامت و دیدار آن بت کشمیر - یکی ز سرو بلند و یکی ز بدر منیر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۵ - خنده جام و گریه شمشیر:اگر بخندد در دست من قدح نه عجب - که بس گریست فراوان به دست من شمشیر

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵:بدان دو عارض چون شیر و آن دو زلف چو قیر - به ابروان چو کمان و به غمزگان چون تیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۵:همی بکشتی تا در عدو نماند شجاع - همی بدادی تا در ولی نماند فقیر


  20. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - هم در ستایش او:رسید عید و من از روی حور دلبر دور - چگونه باشم بی روی آن بهشتی حور


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۰:به دور عدل تو در زیر چرخ مینایی - چنان گریخت ز دهر دو رنگ، رنگ فتور


  21. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - صفت اراده خویش و آرزوی سفر خراسان:چو عزم کاری کردم مرا که دارد باز - رسد به فرجام آن کار کش کنم آغاز


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۹:زمانه اسب و تو رایض، به رای خویشت تاز - زمانه گوی و تو چوگان به رای خویشت باز


  22. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در نصیحت و ستایش منصور بن سعید:چند گویی که نشنوندت راز - چند جویی که می نیابی باز

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۷ - اندرز:در نشیب آمدی مجوی فراز - وقت ناز تو نیست تیز متاز

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱:آمد آهسته با کرشمه و ناز - دوش نزد من آن نگار طراز


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۷:زندگانی چه کوته و چه دراز - نه به آخر بمرد باید باز؟


  23. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - ناله از گرفتاری:چو گوگرد زد محنتم آذرنگ - که در خاکم افکند چو بادرنگ


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۹:می لعل پیش آر و پیش من آی - به یک دست جام و به یک دست چنگ

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۳:فگندند بر لاد پر نیخ سنگ - نکردند در کار موبد درنگ


  24. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - مدیح علاء الدوله سلطان مسعود:همیشه دشمن مالست شاه دشمن مال - یکیست او را در بزم و رزم دشمن و مال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - ثقة الملک طاهربن علی را ستوده است:به طاهر علی آباد شد جهان کمال - گرفت عدل نظام و فزود ملک کمال

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - تهنیت جلوس ملک ارسلان:به عون ایزد روز رفته از شوال - برآمد ز فلک دولت آفتاب کمال


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۰:کسان که تلخی زهر طلب نمی‌دانند - ترش شوند و بتابند رو ز اهل سؤال


  25. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - مدیح سیف الدوله محمود:به پادشاه زمانه زمانه شد پدرام - گرفت شاهی تسکین و خسروی آرام

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۷ - مدح ملک ارسلان بن مسعود:زبان دولت عالی به بنده داد پیام - که ای تو را دو زبان پارسی و تازی رام

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۸ - شکایت از زندان و ستایش سلطان:خدایگانا بخرام و با نشاط بخرام - ز بهر نصرت دین و معونت اسلام


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۱:دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام - بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۳:اگر امیر جهاندار داد من ندهد - چهار ساله نوید مرا که هست خرام


  26. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۴ - به سلیمان اینانج بیک فرستاده است:خوشم کردی ای قاصد خوش پیام - درین چند روزی که کردی مقام


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۲:دریغ آن که گرد کرد با رنج - کزو نیست بهر من جز سوتام


  27. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰۳ - ستایشگری:نیست گشت از هوای خود عالم - جز به مدح تو بر نیارد دلم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۳ - مدح خواجه ابوطاهر:خواجه بوطاهر ای سپهر کرم - کرمت در جهان چو علم علم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - مرثیت امیر یعقوب:از وفات امیر یعقوبم - تازه تر شد وقاحت عالم


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۷:از تو خالی نگارخانهٔ جم - فرش دیبا فگنده بر بجکم


  28. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۲ - مدح علاء الدوله سلطان مسعود:دولت جوان و ملک جوان و ملک جوان - ملک جهان گرفتن و دادن نکو توان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۸ - ناله از بند و زندان و مدح ثقة الملک طاهر:مقصور شد مصالح کار جهانیان - بر حبس و بند این تن رنجور ناتوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۶ - هم در مدح او:طبع هوا بگشت و دگرگونه شد جهان - حال زمین دگر گشت از گشت آسمان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۳ - اردیبهشت روز:اردیبهشت روزست ای ماه دلستان - امروز چون بهشت برینست بوستان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۰:هان! صائم نوالهٔ این سفله میزبان - زین بی نمک ابا منه انگشت در دهان

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۴:ای مج، کنون تو شعر من از بر کن و بخوان - از من دل و سگالش، از تو تن و روان


  29. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - چیستان و مدح آن سلطان:گوهری جان نمای و پاک چو جان - گوهری پر ز گوهر الوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۷ - مدح ثقة الملک طاهر بن علی:ثقت الملک را خدای جهان - دولتش بهره داد بخت جوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۸ - ثنای ابوالرشد رشید:پیرگشته جهان به فضل خزان - شد به اقبال خاص شاه جوان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۵ - اندرز و تنبیه:تا بود شخص آدمی را جان - نبود حرص را قیاس و کران

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۰ - مدح ثقة الملک طاهربن علی:کرد همتای روضه رضوان - ملک سلطان به دولت سلطان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۵ - صفت دلبر صیاد بود:ای بت صیاد جز از تو که دید - صیدی که صید کند در جهان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۶ - گفته در حق یار بازرگان:ای دلارام یار بازرگان - ماه نقطه دهان موی میان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۷ - مرداد روز:روز مرداد مژده داد بدان - که جهان شد به طبع باز جوان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۲:یاد کن: زیرت اندرون تن شوی - تو برو خوار خوابنیده، ستان


  30. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۸ - مدح سلطان ابراهیم:شب آخر شد از جهان شب من - که نگرددش روز پیرامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۳ - هم در مدح او و تفاخر به فضائل خویش:دوش تا صبحدم همه شب من - عرضه می کرده ام سپاه سخن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۶ - ستایش ابونصر منصور:چون نهان گشت چشمه روشن - خاک را تیره گشت پیرامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷ - وصف لیل و قلم:چون سیه کرد خاک پیرامن - شب کشان کرد بر هوا دامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۱ - مدیح منصوربن سعید:دوش گفتی ز تیرگی شب من - زلف حورست و رای اهریمن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۴ - درود بر خواجه احمد بن حسن:شاد باش ای زمانه ریمن - بکن آنچ آید از تو در هر فن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴ - مطایبه:این چنین روز مر حریفان را - پای باید کشید در دامن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۱ - وصف ناچخ شاه:ای عجب ناچخ دو مهره او - بوالعجب شد به کینه دشمن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۶۶ - صفت یار عقیقین دندان:زرد کردی رخم به انده و غم - لعل کردی دهان تنبول تن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۰ - صفت دلبر آهنگر گفت:اگر آهنگریست پیشه تو - با من ای دلربای درده تن

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۲ - دل دلدار چو مغناطیس است:ای خجسته بر چو سیم تو را - تیغ بدریده غیبه جوشن


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۸:هست بر خواجه پیخته رفتن - راست چون بر درخت پیچد سن


  31. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۷ - مدح محمد وزیر و شرح گرفتاری خویش:بیار آن مه دیده و مهر جان - که بنده‌ست و چاکر ورا این و آن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۲ - ارسلان بن مسعود را ستاید:ز خورشید روی ملک ارسلان - شد این قصر روشنتر از آسمان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۳۰ - انیران روز:انیران ز پیران شنیدم چنان - که می خورد باید به رطل گران


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۰:جگر تشنگانند بی‌توشگان - که بیچارگانند و بی‌زاوران

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۱:وگر پهلوانی ندانی زبان - ورز رود را ماورالنهر دان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۳۲:که هرگه که تیره بگردد جهان - بسوزد چو دوزخ شود با دران


  32. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - مدح عمادالدوله رشید خاص:چو کردم از هند آهنگ حضرت غزنین - بر آن محجل تازی نهاد بستم زین

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۹ - باز در مدح آن شهریار:به سوی هند خرامید بهر جستن کین - رکاب خسرو محمود سیف دولت و دین

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ثناگری:به خدمت آمد فرخنده فصل فروردین - مهی که تازه ازو گشت عز و دولت و دین

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱ - فروردین ماه:خدایگانا رامش گزین و شادی بین - که مژده دادت از بخت ماه فروردین


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۱:ترنج بیدار اندر شده به خواب گران - گل غنوده برانگیخته سر از بالین


  33. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۰ - در مدح سلطان مسعود:ای چرخ ملک و دولت و سلطان داد و دین - مسعود شهریار زمان خسرو زمین


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:با عاشقان نشین و همه عاشقی گزین - با هر که نیست عاشق کم گوی و کم نشین


  34. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۱ - ستایش شهریار:ای تاخته از غزنین ناگه زده بر سقسین - چونان که به صید اندر بر کبک زند شاهین


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۲۳:گیتیت چنین آید، گردنده بدین سان هم - هم باد برین آید و هم باد فرودین


  35. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۸ - همورا ستوده است:تهنیت عید را چو سرو خرامان - از در خرپشته اندر آمد جانان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۹ - مادر می:مادر می را بکرد باید قربان - بچهٔ او را گرفت و کرد به زندان


  36. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۵ - مدح شیرزاد:راست کن طارم کاراسته شد گلشن - تازه کن جانها جانا به می روشن

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:بدرود همی کرد مرا آن صنم من - گریان و درآورده مرادست به گردن


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۰۹:میلاو منی، ای فغ و استاد توام من - پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه بستان


  37. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۶ - مدح سیف الدوله محمود:دو مساعد یار و دایم جفت و با هم همزبان - شکل و رنگ این و آن چون گلبن و سرو روان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۰ - مدیح سیف الدوله محمود:گر نه شاگرد کف شاه جهان شد مهرگان - چون کف شاه جهان پر زر چرا دارد جهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۱ - هم در مدح او:روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان - مهر بفزای ای نگار مهرجوی مهربان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۶ - مهر روز:روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان - مهر بفزای ای نگار ماه چهر مهربان


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۱۲:خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان - لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان


  38. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۷ - سلطان مسعود را ستاید:ای ملک شیردل پیل تن - صفدر لشکرشکن تیغ زن


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از دیگر مثنویها » پاره ۵:لقمه‌ای از زهر زده در دهن - مرگ فشردش همه در زیر غن


  39. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۲ - ستایش سلطان مسعود:ای خرد را به راستی قانون - وی دل تو ز هر هنر قارون

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - پند:راز در گرمی سخن زنهار - تا نجوشد ز لفظ تو بیرون

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۵ - اردروز:ارد روزست فرخ و میمون - با همه لهو و خرمی مقرون


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۲:بودنی بود، می بیار اکنون - رطل پرکن ، مگوی بیش سخون


  40. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۱ - مدح محمد خاص:دولت خاص و خاصه زاده شاه - رایت فخر بر کشید به ماه

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۴ - مدح ملک ارسلان بن مسعود:ای به عارض سپید و زلف سیاه - چون لب خود نبید لعل بخواه

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۴ - وصف کتاب:ای کتاب مبارک میمون - ای دلفروز دلکش دلخواه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۹ - صفت دلبر حاجب گفته:ای پسر حاجبی و محجوبی - از دو چشم رهی گه و بیگاه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۹ - آذر روز:ای خرامنده سرو تابان ماه - روز آذر می چو آذر خواه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۲ - ماه روز:ماه روز ای به روی خوب چو ماه - باده لعل مشکبوی بخواه


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۲۵:از شبستان ببشکم آمد شاه - گشت بشکم ز دلبران چون ماه


  41. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸۸ - مدیح سلطان ابراهیم بن مسعود:ز فردوس با زینت آمد بهاری - چو زیبا عروسی و تازه نگاری

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰۳ - مدح سپهسالار محمد:جهان را نباشد چنین روزگاری - که آراید او را چنان نامداری


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۶۲:چه نیکو سخن گفت یاری به یاری - که تا کی کشم از خُسُر ذل و خواری


  42. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۳ - مرثیت:راشد از رشد روزگار نیافت - رشد از اینگونه بس فراوان کرد


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۴۰:بخت و دولت چو پیشکار تواند - نصرة و فتح پیشیار تو باد


  43. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - افراط و تفریط روزگار:نرسد دست من به چرخ بلند - ورنه بگشادمیش بند از بند

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - چیستان:لعبتانی که زی تو می آیند - کهربا چشم و زمردین یابند

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۹ - مار اسپند روز:ای دلارام روز مار اسپند - دست بی جام لعل می مپسند


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۶:دیوه هر چند کابرشم بکند - هرچه آن بیشتر به خویش تند


  44. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - مدح سید محمد ناصر:شعر سید محمد ناصر - دل من شاد کرد و خرم کرد

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - شکوه از دوری مظفر:ای مظفر فراق یافت ظفر - بر تن من نکرده هیچ نبرد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۱ - بهمن ماه:ماه بهمن نبید باید خورد - ماه بهمن نشاط باید کرد

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۳ - دیبدین روز:دیبدین است و دین مرد خرد - آن شناسم که لعل باده خورد


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۴:اشتر گرسنه کسیمه برد - کی شکوهد ز خار؟ چیره خورد


  45. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۲ - مدح خواجه بوسعد:خواجه بوسعد عمدة الملکی - همچنین سالها بمانی دیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۳:وقت شبگیر بانگ نالهٔ زیر - خوشتر آید به گوشم از تکبیر


  46. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۶ - ثناگری:ای نظم تو چو رای بگذشته از اثیر - در نظم هست لفظ تو چون لؤلؤ نثیر


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶۶:زیرش عطارد، آن که نخوانیش جز دبیر - یک نام او عطارد و یک نام اوست تیر


  47. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۱ - مرثیه عطای یعقوب:عطای یعقوب از مرگ تو هراسیدم - شدی و نبود بیشم ز مرگ هیچ هراس


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۷۱:نهاد روی به حضرت، چنان که روبه پیر - بتیم وا تگران آید از در تیماس


  48. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۲ - بر فوت محمد علوی:بر وفات محمد علوی - خواستم زد به شعر یک دو نفس


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۲:گر نه بدبختمی، مراکه فگند؟ - به یکی جاف جاف زود غرس

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۹:گرچه نامردمست آن ناکس - نشود سیر ازو دلم یرگس


  49. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۷ - مرثیت:خون همی بارم از دو دیده سرد - بر وفات محمد خراش


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۳:خویشتن پاک دار و بی‌پرخاش - هیچ کس را مباش عاشق غاش

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۱۴:خویشتن پاک دار بی‌پرخاش - رو به آغاش اندرون مخراش


  50. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۰ - ز بیم بلا آنچه دانم نگویم:ضعیفم به جان وز ضعیفی چنانم - که از سختی جان کشیدن به جانم


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸۵:چو در پاش گردد به معنی زبانم - رسد مرحبا از زمین و زمانم


  51. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۹ - بخل کوه:گرچه پیوسته همه از زر و سیم - گنجها پر کند این کوه کلان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۸:ضیغمی نسل پذیرفته ز دیو - آهویی نام نهاده یکران


  52. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷ - وصف طبیعت:گفتم چو فرو شد آفتاب از که - بنمود شفق چو شعر عنابی


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱۱:آن چیست بر آن طبق همی تابد؟ - چون ملحم زیر شعر عنابی


  53. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴:بدم دوش با آن نیازی به هم - زده پیشم از بی نیازی علم


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۵:دو جوی روان از دهانش ز خلم - دو خرمن زده بر دو چشمش ز خیم

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۶:بهارست همواره هر روزیم - به منکر فراوان، به معروف کم

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۲۷:مکن خویشتن از ره راست گم - که خود را به دوزخ بری بافدم


  54. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:چون همت تو به حال من مقرونست - امید مرا به بخت روز افزونست


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:جایی که گذرگاه دل محزون‌ست - آن جا دو هزار نیزه بالا خون ست


  55. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۰۸:با من در مهر گرم چون آتش بود - بی من روزش چو دود می بود کبود

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۴:دوشم چو شب از بنفشه رویی ننمود - در هجر توام دیده چو نرگس نغنود

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۰:تا خط چو دود تو دل از من بربود - گر روی چو آتشت به من روی نمود


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:... - ...


  56. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۱:چرخ از دم کون برنمی گردد باز - گاهیم به ناز دارد و گه به نیاز


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶:چون کُشته ببینی‌ام، دو لب گشته فراز - از جان تهی این قالب فرسوده به آز


  57. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۳:من همت باز دارم و کبر پلنگ - ز آن روی مرا نشست کوه آمد و تنگ

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۴:من چون دل لاله ام تو چون رنگ به رنگ - از من تو چرا باز همی داری چنگ


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷:در جستن آن نگار پر کینه و جنگ - گشتیم سراپای جهان با دل تنگ


  58. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۲۵:جان و دل و دین به وصلت ای مهر صنم - عهدی بسته ست و اینت عهدی محکم

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۶:همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم - کردیم نوان و لاغر و زرد و دژم


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹:واجب نبود به کس بر، افضال و کرم - واجب باشد هر آینه شکر نعم


  59. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۷:چون پیش دل از هجر تو هنگامه نهم - پروین سرشک دیده بر خامه نهم


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱:در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم - پروین ز سرشک دیده بر جامه نهم


  60. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۴:چشم و دهن آن صنم لاله رخان - از پسته و بادام کشیده ست نشان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۶:این دیبه دو روی به کلک دو زبان - پرداخته شد به قوت خاطر و جان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۱:ای برتر من کرده هزاران احسان - یک سعی کن و مرا ز زندان برهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۷:زنده به تو مانده ام من ای جان جهان - زیرا که بدیده ام به تیمار تو جان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۹:صد بار به نیکی هنرم کرد ضمان - یک دعوی را از تو ندیدم برهان

    مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲۸:امروز منم تفته دل و رفته روان - تلخم شده زندگانی اندر زندان


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:در عشق، چو رودکی، شدم سیر از جان - از گریهٔ خونین مژه‌ام شد مرجان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:دیدار به دل فروخت، نفروخت گران - بوسه به روان فروشد و هست ارزان

    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵:رویت دریای حسن و لعلت مرجان - زلفت عنبر، صدف دهن، در دندان


  61. مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۳:روزی که چو باد پیش من برگذری - دردسر و رنج دل و خون جگری


    رودکی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶:دل سیر نگرددت ز بیدادگری - چشم آب نگرددت، چو در من نگری


  62. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۴۴ - صفت یار درودگر گفته است:نزار و تافته گشتم بسان ساروی تو - مکن بترس ز ایزد ز عاقبت بندیش


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷۵:رهی سوار و جوان و توانگر از ره دور - به خدمت آمد، نیکو سگال و نیک اندیش


  63. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۵۴ - صفت دلبر خوشرو گفته:ای آفتاب حسن تو را آفتاب - سجده برد همچو من از آسمان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۷ - آسمان روز:آسمان روز ای چو ماه آسمان - باده نوش و دار دل را شادمان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۳:یخچه می‌بارید از ابر سیاه - چون ستاره بر زمین از آسمان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۴:زش ازو پاسخ دهم اندر نهان - زش به بیداری میان مردمان

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۵:چون بگردد پای او از پایدان - خود شکوخیده بماند هم چنان


  64. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۶۰ - صفت یار روزه دار بود:ای بت شکر لب شیرین دهان - خوبتر از عمری و خوشتر ز جان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۶۹ - صفت دلبر چنگی گوید:ای صنم چنگ زن چنگ ساز - فخر همه چنگ زنان جهان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۰ - دی ماه:ماه دی آمد که هوا هر زمان - بارد کافور همی بر جهان

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲ - بهمن روز:بهمن روز ای صنم دلستان - بنشین با عاشق در بوستان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۵:خلخیان خواهی و جماش چشم - گرد سرین خواهی و بارک میان

    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۷:خواهی تا مرگ نیابد تو را - خواهی کز مرگ بیابی امان


  65. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۷۱ - در حق یار مسافر گوید:یارم به سفر شد ای مسلمانان - دل همره او و همره دل جان


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹۱:شاهی، که به روز رزم از رادی - زرین نهد او به تیر در پیکان


  66. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۸۰ - صفت یار زاهد عابد:تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست - به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۲ - دوشنبه:دوشنبه که دارد مزاج ماه ای ماه - چو ماه مجلس بفروز و جام باده بخواه


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۴:سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه - اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه


  67. مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۸۴ - صفت یار آشناگر گفت:نگارینا نرستی ز آب و در آب - سبک رفتاری و نیکو شناهی


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱۱:به راه اندر همی شد شاهراهی - رسید او تا به نزد پادشاهی


  68. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۵ - سپندارمذ روز:سپندارمذ روز خیز ای نگار - سپند آر ما را و جام می آر

    مسعود سعد سلمان » توصیفات » روزهای هفته » شمارهٔ ۷ - شنبه:زحل والی شنبه است ای نگار - مرا این چنین روز بی می مدار


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵۶ - در مدح ابوالطیب طاهر مصعبی:مرا جود او تازه دارد همی - مگر جودش ابر است و من کشتزار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۷:کفیدش دل از غم، چون آن کفته نار - کفیده شود سنگ تیمار خوار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۸:درخش، ارنخندد به وقت بهار - همانا نگرید چنین ابر زار

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۴۳:بدین آشکارت ببین آشکار - نهانیت را بر نهانی گمار


  69. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۳ - تیر روز:ای نگار تیر بالا روز تیر - خیز و جام باده ده بر لحن زیر


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۵۴:گرسنه روباه شد تا آن تبیر - چشم زی او برده، مانده خیر خیر


  70. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۵ - دیمهر روز:ای مرا همچو جان و از جان به - بامدادان نشاط کن، برجه


    رودکی » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۱۳۴:گاه آرامیده و گه ارغنده - گاه آشفته و گه آهسته


  71. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۱۸ - رشن روز:روز رشن است ای نگار دلربای - شاد بنشین و به جام می گرای


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۶:گفت: ای من، مرد خام کل درای - پیش آن فرتوت پیر ژاژخای

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۷:بینی و گنده دهان داری و نای - خایگان غر، هر یکی همچون درای

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۸:پیسی و ناسور کون و گربه پای - خایه گر داری تو، چون اشتر درای

    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۹۹:آبکندی دور و بس تاریک جای - لغز لغزان چون درو بنهند پای


  72. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۰ - بهرام روز:ای روی تو به خوبی افزون ز مهر و ماه - بهرام روز باده بهرام رنگ خواه


    رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۵:من موی خویش را نه از آن می کنم سیاه - تا باز نوجوان شوم و نو کنم گناه


  73. مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۴ - دین روز:دین روز ای روی تو آگفت دین - می خور و شادی کن و خرم نشین


    رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۷۹:گر درم داری، گزند آرد بدین - بفگن او را گُرم و درویشی گزین