گنجور

 
مسعود سعد سلمان

به پادشاه زمانه زمانه شد پدرام

گرفت شاهی تسکین و خسروی آرام

امیر غازی محمود سیف دولت و دین

که بر نگینه شاهی نبشته بادش نام

قوام دولت عالی و عمدة الدین است

پناه بیضه ملکست و عمدة الاسلام

همی نگردد جز بر مراد او افلاک

همی نباشد جز در رضای او ایام

میان ببندد پیشش غلام وار سپهر

چو بست پیشش ترکش سپهروار غلام

مخالفش را اندر کشد اجل به دهن

چو تیغ تیز که در حمله برکشد ز نیام

فلک ز هولش بیهش به روز جنگ و نبرد

جهان ز بیمش خامش به روز بار و سلام

به گاه بخشش بخشنده دست او ناهید

به گاه کوشش رخشنده تیغ او بهرام

اجل بلرزد چون شاه راست کرد سنان

قضا بترسد چون باز برگرفت حسام

یکی نیابد جز در سر مبارز جای

یکی نگیرد جز در دل دلیر مقام

مخالفان ورا روی کهربا فامست

ز هول و هیبت آن خنجر زمرد فام

چو مملکت را آرام داد خواهی تو

ببرد بایدت از تیغ خسروی آرام

به هزبر چو شد خوردن عدوش حلال

به نزد مردم شد خوردن هزبر حرام

به نام او کرد ایزد جهان پر از نعمت

هنوز کون وی اندر ازل نگشته تمام

ز بهر ملکت او آفرید هفت اقلیم

ز بهر خدمت او آفرید هفت اندام

بزرگواران او را همی برند سجود

جهان ستانان پیشش همی کنند قیام

خدایگانا هرگز کدام خسرو بود

ز اردشیر و ز اسکندر و ز کسری و سام

که مملکت از وی چونانکه از تو دید شرف

که دولت از وی چونانکه از تو یافت نظام

خدای چشم بد از دولتت بگرداناد

که کرد دولت تو بر سر زمانه لگام

همیشه شادزی ای شهریار ملک افروز

تو را زمانه شده پیشکار و دولت رام

ز بخت و دولت بر پیشگاه ملک نشین

ز قدر و رتبت در بوستان ملک خرام

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که: عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر تو را نکو خوانند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از رودکی
کسایی

سرودگوی شد آن مرغک سرودسرای

چو عاشقی که به معشوق خود دهد پیغام

همی چه گوید؟ گوید که: عاشقا، شبگیر

بگیر دست دلارام و سوی باغ خرام

عنصری

امید نیکی و تاج ملوک و صدر کرام

بزرگ خسرو آزادگان و فخر انام

بمین دولت و دولت بدو همیشه عزیز

امین ملت و ملت بدو گرفته نظام

سپهر کلی و جزوی بدو نموده هنر

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
ابوسعید ابوالخیر

دریغم آید خواندن گزاف وار دو نام

بزرگوار دو نام از گزاف خواندن عام

یکی که خوبان را یکسره نکو خوانند

دگر که عاشق گویند عاشقان را نام

دریغم آید چون مر ترا نکو خوانند

[...]

فرخی سیستانی

بنفشه زلف من آن سرو قد سیم اندام

بر من آمد وقت سپیده دم به سلام

درست گفتی کز عارضش برآمده بود

گه فرو شدن تیره شب سپیده بام

ز عود هندی پوشیده بر بلور زره

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه