گنجور

 
مسعود سعد سلمان

دین روز ای روی تو آگفت دین

می خور و شادی کن و خرم نشین

با می و می خوردن دین را چه کار

می خور و می نوش و قوی دار دین

هر گنهی کز می حاصل شود

محو کند خدمت شاه زمین

شاه جهانگیر ملک ارسلان

آنکه کند ملک بر او آفرین

تا به نگین نازد ملک جهان

ملک جهان بادش زیر نگین

 
 
 
ناصرخسرو

حکمتی بشنو به فضل ای مستعین

پاک چون ماء معین از بومعین

چون بهشتت کی شود پر نور دل

تا درو ناید ز حکمت حور عین؟

دل به حورالعین حکمت کی رسد

[...]

سعدی

ای محافل را به دیدار تو زین

طاعتت بر هوشمندان فرض عین

آسمان در زیر پای همتت

بر زمین مالنده فرق فرقدین

از مقامات تا ثریا همچنان

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه