گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

گر چه پیوسته همه از زر و سیم

گنجها پر کند این کوه کلان

طرف های کمرش برف و یخست

بخل از این بیش نباشد به جهان

کمال‌الدین اسماعیل

ای که در خانۀ تو بیگه و گاه

اندر اید همه کس جز مهمان

سفره نان تو گر عورت نیست

چه کنی از همه خلقش پنهان؟

کیست جز نان تو در خانۀ تو

[...]

ابن یمین

بدرگاه عماد دولت و دین

که هست ابن یمینش بنده از جان

دو سه فصل از مهمات ضروری

کنم معروض اگر داری سر آن

بدان امید کاندر وقت فرصت

[...]

کمال خجندی

راز عشقت ز دل آمد به زبان

مهر در ذره نهفتن نتوان

گفتی از چشم تو خون می آید

هرچه می آید ازو در گذران

دهنت دیدم و گفتم شکر است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه