گنجور

 
مسعود سعد سلمان

روز رشن است ای نگار دلربای

شاد بنشین و به جام می گرای

تا توانی هیچ یک ساعت مباش

بی می شادی فزای غمزدای

می خور و در ساز گیتی دل مبند

ساز گیتی خود همی سازد خدای

امر سلطان جهان دارد جهان

ملک سلطان را جهان دارد به پای

آنکه هستش نام شاه و شیر و هست

دولت او را پیشکار و رهنمای

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
قوامی رازی

ای جهان و جان بگردان روی و رای

تا بماند در جهان جانی به جای

آفتابی چون شوی تابنده روی

و آسمانی چون شوی گردنده رای

سرو باشد پیش قدت گوژپشت

[...]

مولانا

ای درآورده جهانی را ز پای

بانگ نای و بانگ نای و بانگ نای

چیست نی آن یار شیرین بوسه را

بوسه جای و بوسه جای و بوسه جای

آن نی بی‌دست و پا بستد ز خلق

[...]

مشاهدهٔ ۱۵ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه