ای آفتاب حسن تو را آفتاب
سجده برد همچو من از آسمان
خردی تو و بزرگ تو را پایگاه
سال تو اندک و تو بسیار دان
چو آفتاب خردی در چشم خلق
لیکن رسیده نور تو در هر مکان
از فرقت تو بر من تاریک دهر
در وصلت تو روشن بر من جهان
در طبع تو همی ز تو زاید گهر
وز آفتاب زاید گوهر به کان
گر ز آفتاب نور بکاهد ز تو
چه فزایدم به چشم آب روان
نتوان به تو رسیدن جانا همی
در آفتاب و ماه رسش کی توان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با ستایش از نور و زیبایی آفتاب، به تمجید از حسن و بزرگی معشوق میپردازد. شاعر میگوید که حتی آفتاب هم در برابر زیبایی معشوق سجده میکند و روشنایی او در جهان همه جا فراگیر است. با وجود اینکه عمر معشوق کوتاه است، اما دانش و فهم او بسیار بزرگ است. شاعر از تاریکی دهر به علت جدایی از معشوق و روشنایی دنیا در نزدیکی او سخن میگوید. در نهایت، او به این نکته اشاره میکند که هیچکس نمیتواند به مقام و جایگاه معشوق دست پیدا کند، همانطور که نمیتوان به آفتاب و ماه رسید.
هوش مصنوعی: ای خورشید زیبایی، تو آنچنان درخشان هستی که سجده میکنم بر تو، مانند ستارهای که از آسمان به زمین میافتد.
هوش مصنوعی: به تو میگوید که هرچند مقام تو بالا و ارزشمندی بسیار داری، اما عمرت کوتاه است و این نکته را در نظر داشته باش.
هوش مصنوعی: مانند آفتاب که خردها را در چشم مردم میزند، اما نور تو در هر جایی قابل مشاهده است.
هوش مصنوعی: از جدایی تو زندگی بر من تیره و تار است، اما در کنار تو، دنیا برایم روشن و زیبا میشود.
هوش مصنوعی: از وجود تو، همچون دانههای گرانبهایی که از دل خورشید به وجود میآیند، زیبایی و فضیلت زاده میشود.
هوش مصنوعی: اگر نور خورشید کم شود، برای تو چه فایدهای دارد که بر چشم آب روان بیفزایی؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که رسیدن به تو، ای دوست، همچون دستیابی به آفتاب و ماه غیرممکن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یخچه میبارید از ابر سیاه
چون ستاره بر زمین از آسمان
چون بگردد پای او از پای دار
آشکوخیده بماند همچنان
عید فرخ باد بر شاه جهان
جاودانه شادمان و کامران
نعمتش پیوسته و عمرش دراز
دولتش پاینده و بختش جوان
سال و مه لشکرکش و لشکر شکن
[...]
ای مرا دیدار تو جان و جهان
بی تو هرگز نی جهان خواهم نه جان
ای جهان جان چه شادی باشدم
چون نباشی با من ای جان جهان
ای بسان حور و آئین پری
[...]
ای صنم چنگ زن چنگ ساز
فخر همه چنگ زنان جهان
چنگ تو در چنگ تو از چنگ تو
همچو من عشق تو کوژونوان
در غم هجران تو خاموش بود
[...]
روی بخت خواجه خرم همچو گل
باد تا هر سال گل آرد جهان
بسته دولت عهد با دورانش باد
تا بود پیوسته با دوران زمان
باد حاجت خرمی را با دلش
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.