گنجور

 
نیر تبریزی سعدی

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها نیر تبریزی مصرع یا بیتی از سعدی را عیناً نقل قول کرده است:


  1. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴ :: سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵

    نیر تبریزی (بیت ۱۶): شعر من گر به سر تربت سعدی گذرد - کاروان شکر از مصر به شیراز آید

    سعدی (بیت ۱): کاروانی شکر از مصر به شیراز آید - اگر آن یار سفرکرده ما بازآید



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳:بستی برشته سر مو پای و دست ما - گوئی برو که با تو نزیبد نشست ما


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳:رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما - فرمای خدمتی که برآید ز دست ما


  2. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴:بجان دوست که از درمران گدائی را - که جز درت نشناسد در سرائی را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱:تفاوتی نکند قدر پادشایی را - که التفات کند کمترین گدایی را


  3. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵:چند در بند کشم این دلِ هرجایی را - بیش از این صبر نباشد سرِ سودایی را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰:لاابالی چه کند دفتر دانایی را - طاقت وعظ نباشد سر سودایی را


  4. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶:نفس بازپسین است ز هجرت جان را - مژده ای بخت که شد عمر به سر هجران را

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۹:طاقتم نیست دلا بار غم هجران را - همره قافله کن روز وداعش جان را

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۵:روی بنما و به پای تو فشانم جان را - زلف بگشا که نهم بر سر کفر ایمان را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷:چه کند بنده که گردن ننهد فرمان را - چه کند گوی که عاجز نشود چوگان را

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:ای که انکار کنی عالم درویشان را - تو ندانی که چه سودا و سر است ایشان را


  5. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰:از حد گذشت جلوه فروهل نقاب را - زین تیره روز تر مپسند آفتاب را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹:گر ماه من برافکند از رخ نقاب را - برقع فروهلد به جمال آفتاب را


  6. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲:مده بباد سر زلف عنبر آسارا - روا مدار پریشانی دل ما را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:اگر تو فارغی از حال دوستان یارا - فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:شب فراق نخواهم دواج دیبا را - که شب دراز بود خوابگاه تنها را

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۳:سپاس دار خدای لطیف دانا را - که لطف کرد و به هم برگماشت اعدا را

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴ - ظاهرا در ستایش صاحب دیوان است:سخن به ذکر تو آراستن مراد آنست - که پیش اهل هنر منصبی بود ما را


  7. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳:بی می نتوان بردبسر فصل خزان را - ساقی بده آنجام پر از خون رزان را


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸:ساقی بده آن کوزهٔ یاقوتِ روان را - یاقوت چه ارزد بده آن قوتِ روان را


  8. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲:لوحش الله صنما این چه دهان است و لب است - خوشه‌چینان به هم آیید که وقت رطب است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱:آن نه زلف است و بناگوش که روز است و شب است - وان نه بالای صنوبر که درخت رطب است


  9. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:چند برد زاهد انتظار قیامت - گو ز قیامت گذشت جلوه قامت


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:این که تو داری قیامتست نه قامت - وین نه تبسم که معجزست و کرامت


  10. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷:هوسم کشد نگارا ز حلاوت عتیبت - که بذوق دل ببوسم ز دهان دلفریبت


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹:متناسبند و موزون حرکات دلفریبت - متوجه است با ما سخنان بی‌حسیبت


  11. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸:مگر قدم بره عشق هشتن آسان است - سر سران جهان ریگ این بیابان است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰:چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مست - که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست

    سعدی » مواعظ » مراثی » ذکر وفات امیرفخرالدین ابی‌بکر طاب ثراه:وجود عاریتی دل درو نشاید بست - همانکه مرهم جان بود دل به نیش بخست

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲:چنین که هست نماند قرار دولت و ملک - که هر شبی را بی‌اختلاف روزی هست

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳:علاج واقعه پیش از وقوع باید کرد - دریغ سود ندارد چو رفت کار از دست

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۵:توانم آنکه نیازارم اندرون کسی - حسود را چه کنم کاو ز خود به رنج در است؟

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۱۰:به بازوان توانا و قوت سر دست - خطاست پنجه مسکین ناتوان بشکست

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۲۰:به آستین ملالی که بر من افشانی - طمع مدار که از دامنت بدارم دست


  12. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹:همه را چشم عنایت زتو شیرین پسر است - من تعنت نکنم هرچه تو باری شکر است

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۸:هرزه گردی نه سزای چو تو شیرین پسر است - کار رندان دگر و شیوۀ خوبان دگر است

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۴۷:تا سر زلف تو در دست نسیم سحر است - راز سربستۀ ما در همه عالم سمر است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶:هر کسی را نتوان گفت که صاحب‌نظر است - عشقبازی دگر و نفس‌پرستی دگر است


  13. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳:بهای قند چه داند که در جهان چند است - کسی که همدم آن پسته شکر خند است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰:شب فراق که داند که تا سحر چند است - مگر کسی که به زندان عشق در بند است


  14. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۴:ز غمت خون دلی نیست که در جامم نیست - دور غم شاد اگر دور فلک رامم نیست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست - طاقت بار فراق این همه ایامم نیست


  15. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰:جنبش کبک بزیبائی رفتار تو نیست - پر طاوس بحسن خط رخسار تو نیست

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۶:دلبرا الفت رندان کهن کار تو نیست - صحبت مجلس اغیار سزاوار تو نیست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست - هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست


  16. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱:تا دل من ریش و لعل و نمکین است - ریش به از مرهم است گر نمک این است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶:بخت جوان دارد آن که با تو قرین است - پیر نگردد که در بهشت برین است


  17. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵:حسن از آنپایه گذشته است که در وصف من آید - مگر او پرده براندازد و خود رخ بنماید


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید - روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید


  18. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۶:چه بود با سر زلف تو کار جان بسر آید - زتار او کسلد رشت وجان بدر آید


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱:امیدوار چنانم که کار بسته برآید - وصال چون به سر آمد فراق هم به سر آید


  19. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸:همچو نی وصل تو هر دم که مرا یاد آید - تا نفس هست دل از درد بفریاد آید


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۳:روز گم گشتن فرزند مقادیر قضا - چاه دروازهٔ کنعان به پدر ننماید


  20. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱:نسزد چنین جمالی به حجاب ناز باشد - درِ دولت است بگذار همیشه باز باشد


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:شب عاشقان بی‌دل چه شبی دراز باشد - تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد


  21. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۲:ساقی مجلس گشود زلف سمن سود - مجلسیان پر کنید دامن مقصود

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲:از تو نتابم رخ ای نگار بمعبود - گر چو خلیلم بری بآتش نمرود

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۳:انس من ایشیخ با می است و دف و عود - می نتوان کرد ترک عادت معهود


    سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش اتابک سعدبن ابوبکر بن سعدبن زنگی بن مودود:مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود - خادم ایوان بسوز مجمرهٔ عود


  22. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶:یاد موی توام از دیده به در می‌نرود - خط محویست که از روی قمر می‌نرود


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۶:در من این عیب قدیمست و به در می‌نرود - که مرا بی می و معشوق به سر می‌نرود


  23. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸:نظرم دوش بدیدار مهی زیبا بود - شب تاریک مرا روز جهان آرا بود

    نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۳:آه از آنروز که در دشت بلا غوغا بود - شورش روز قیامت بجهان برپا بود


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶:نفسی وقت بهارم هوس صحرا بود - با رفیقی دو که دایم نتوان تنها بود


  24. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:خیل خیال تست که بر چشم ما رود - یا تخت جم که بر سر مور از هوا رود


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۲:عیبی نباشد از تو که بر ما جفا رود - مجنون از آستانه لیلی کجا رود

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:بسیار سالها به سر خاک ما رود - کاین آب چشمه آید و باد صبا رود


  25. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰:مهل آنروی که از پرده پدیدار آید - ترسم از چشم بد خلق به آزار آید

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۴:یارب آنخال که ما را شد از او روز سیاه - ببلای خم زلف تو گرفتار آید


    سعدی » گلستان » باب هفتم در تأثیر تربیت » حکایت شمارهٔ ۱۸:مرد درویش که بار ستم فاقه کشید - به در مرگ همانا که سبکبار آید


  26. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:گر چونتو در آفاق جفار کار نباشد - انصاف ز شوخی چو تو بسیار نباشد


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۱:آن به که نظر باشد و گفتار نباشد - تا مدعی اندر پس دیوار نباشد

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۲:جنگ از طرف دوست دل‌آزار نباشد - یاری که تحمل نکند یار نباشد


  27. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۴:جز دل ما که ز یاد تو به پرواز آید - کس ندیده است کبوتر پی شهباز آید


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۵:کاروانی شکر از مصر به شیراز آید - اگر آن یار سفرکرده ما بازآید


  28. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۵:چه شدی کار من دلشده یکسر می‌شد - یا تو سوی من و یا جان سوی تو بر می‌شد


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳:دوش بی روی تو آتش به سرم بر می‌شد - و آبی از دیده می‌آمد که زمین تر می‌شد


  29. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۶:عنبرین‌موی تو بر طرف چمن می‌گذرد - یا ز گلزار ختا آهوی چین می‌گذرد


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹:کیست آن ماه منور که چنین می‌گذرد - تشنه جان می‌دهد و ماء معین می‌گذرد


  30. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹:نه من از تنگی دام است که در فریادم - می بنالم که بسر وقت رسد صیادم

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۷:می بنالم که بسر وقت رسد صیادم - نه من از تنگی دام است که در فریادم

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴:عهدها شد که نکردی به نگاهی شادم - سست‌عهدا مگر از چشم تو باز افتادم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۱:من از آن روز که در بند توام آزادم - پادشاهم که به دست تو اسیر افتادم


  31. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳:اگر بلبل بدل داغی ز جور باغبان دارد - در آتش من که با من نوگل من سرگران دارد


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:غلام آن سبک روحم که با من سر گران دارد - جوابش تلخ و پنداری شکر زیر زبان دارد

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۳۰:تواضع گر چه محبوبست و فضل بیکران دارد - نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد


  32. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶:بکش ای دوست نداریم ز حکم تو گزیر - گر به کیش تو گناه است ترحم با سیر


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر - به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر


  33. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:نه در آزردن دلها چو تو خودرای دگر - نه چو من بر سر خوی تو شکیبای دگر

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۱:به سر زلف تو کز زلف تو سر می‌نکشم - چه کنم نیست جز اینم سر سودای دگر


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر - که من از دست تو فردا بروم جای دگر


  34. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۸۹:هندوی چشم و خال و خط و زلف مشک‌بیز - دستی بهم نداده که ممکن شود گریز

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:شد روی یار جلوه‌گر از زلف مشک‌بیز - صبح امید میدهد ای بخت خفته خیز


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:پیوند روح می‌کند این باد مشک بیز - هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز

    سعدی » مقدمهٔ علی بن احمد بن ابی بکر بیستون (گردآورندهٔ دیوان شیخ سعدی، ۷۳۴ هجری قمری):من در وفای عهد چنان کند نیستم - کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز


  35. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش - سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۲:گه به مسجد کشدم گه به کلیسای کشیش - بستۀ موی بتانست مرا تختۀ کیش

    نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:نه سر سیحۀ زاهد نه چلیپای کشیش - کفر زلف تو رها کرد مرا از همه کیش

    نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۵ - آمدن اهل‌بیت به مصرع شهدا و زبان حال از قول جناب زینب به حضرت سیدالشهداء:چون گرفتند ره کوی شهادت در پیش - زمرۀ خیل اسیران به هزاران تشویش


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۹:گردن افراشته‌ام بر فلک از طالع خویش - کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:هر کسی را هوسی در سر و کاری در پیش - من بی‌کار گرفتار هوای دل خویش

    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:شاهد آنجا که رود حرمت و عزت بیند - ور برانند به قهرش پدر و مادر و خویش


  36. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:کجا به گوش رسد ناله‌های زار منش - هزار بلبل دستان‌سراست در چمنش

    نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۷:شهید عشق که تنگ است پوست بر بدنش - تو خصم بین که به یغما زره برد ز تنش


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸:رها نمی‌کند ایام در کنار منش - که داد خود بستانم به بوسه از دهنش


  37. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:گفتم رقم کنم به تو حال دل ملول - رشک آیدم که بر تو فتد دیدۀ رسول


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۹:بی‌دل گمان مبر که نصیحت کند قبول - من گوش استماع ندارم. لمن یقول؟


  38. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱:هر دم از یاد تو با چشم جدا گریم و مویم - که بسر وقت تو چشمی است جدا هر سر مویم

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۳:کشتیم زار و نکردی نگه از ناز به رویم - حسن عهد تو همین بود دریغا چه بگویم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۰:کاش کان دلبر عیار که من کشته اویم - بار دیگر بگذشتی که کند زنده به بویم


  39. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:با تو نخواهم رخ حور ای صنم - عقل نبازم ز قصور ای صنم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:ما همه چشمیم و تو نور ای صنم - چشم بد از روی تو دور ای صنم


  40. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:گر مساعد شود آن طرۀ عنبر شکنم - چندگاهی ز جنون رخت بصحرا فکنم

    نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۸ - زبانحال از قول حضرت ابی عبدالله در قتلگاه است:تا خبر دارم از او بیخبر از خویشتنم - با وجودش ز من آواز نیاید که منم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۹:تا خبر دارم از او بی‌خبر از خویشتنم - با وجودش ز من آواز نیاید که منم


  41. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵:که برگذشت که خون میرود ز چشم ترم - چه شعله بود که از پا گرفت تا بسرم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:نرفت تا تو برفتی خیالت از نظرم - برفت در همه عالم به بی دلی خبرم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۵:یک امشبی که در آغوش شاهد شکرم - گرم چو عود بر آتش نهند غم نخورم

    سعدی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۳:مرا به صورت شاهد نظر حلال بود - که هرچه می‌نگرم شاهدست در نظرم


  42. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹:زنی چو آتش می ساقیا بخر من هوشم - چنان بزن که بمحشر برند دوش بدوشم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۵:هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم - نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم


  43. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:ای صنم کز چشم کافر کیش بردی دین من - برخی سحرت که بستی چشم عالم بین من


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:ای به دیدار تو روشن چشم عالم بین من - آخرت رحمی نیاید بر دل مسکین من


  44. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۳:ای صورت زیبای تو مرآت معانی - سرگشته چو پرگار به تصویر تو مانی


    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳ - این غزل در تذکرهٔ مرآت الخیال امیر علیخان سودی به نام شیخ سعدی است:بربود دلم در چمنی سرو روانی - زرین کمری، سیمبری، موی میانی

    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۲۱۹:ای طفل که دفع مگس از خود نتوانی - هر چند که بالغ شدی آخر نه تو آنی


  45. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶:چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی - چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۸:تو کدامی و چه نامی که چنین خوب خرامی - خون عشاق حلال است زهی شوخ حرامی


  46. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹:خنک آن شبی که او رخ بفروزد از شرابی - چکد از جگر مرا خون چو بر آتشی کبابی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹:سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی - چه خیال‌ها گذر کرد و گذر نکرد خوابی


  47. نیر تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰:در خاطر منی و به دل تیغ می‌زنی - خوش می‌کنی به دوستی ای شوخ دشمنی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۰۲:آسوده خاطرم که تو در خاطر منی - گر تاج می‌فرستی و گر تیغ می‌زنی

    سعدی » مواعظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱:پاکیزه روی را که بود پاکدامنی - تاریکی از وجود بشوید به روشنی


  48. نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۱:قلیان نه اگر آتش عشقش بسر است - دائم ز چه با دود دل و چشم تر است


    سعدی » گلستان » دیباچه:زآن گه که تو را بر من مسکین نظر است - آثارم از آفتاب مشهورتر است


  49. نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۳:ترکی که ز خون خیره پروا نکند - از آه ستم کشان محابا نکند


    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۲:کس عیب نظر باختن ما نکند - زیرا که نظر داعی تنها نکند

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:فرزانه رضای نفس رعنا نکند - تا خیره نگردد و تمنا نکند


  50. نیر تبریزی » رباعیات » شمارهٔ ۵:ای برده قرار و صبر و تاب از دل ریش - لرزان بسر موی تو دلهای پریش


    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۸:ای صاحب مال، فضل کن بر درویش - گر فضل خدای می‌شناسی بر خویش

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۹:بوی بغلت می‌رود از پارس به کیش - همسایه به جان آمد و بیگانه و خویش

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۴۴:جایی نرسد کس به توانایی خویش - الا تو چراغ رحمتش داری پیش

    سعدی » گلستان » باب پنجم در عشق و جوانی » حکایت شمارهٔ ۴:آن کس که مرا بکشت باز آمد پیش - مانا که دلش بسوخت بر کشته خویش


  51. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ ساقی نامه:ساقی بیار باده که شد مام روزگار - آبستنی به سلطنت آل آبدار

    نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵۴ - در مدح حضرت علی ابن موسی الرضا:پیچم بخود چو مار در این تنگنای تار - دردا که شد طلسم من این آتشین حصار


    سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶:فریاد پیرزن که برآید ز سوز دل - کیفر برد ز حملهٔ مردان کارزار


  52. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۱۴:نه تیر رفته بسوی کمان فراز آید - نه روزگار جوانی که رفت باز آید


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۴:به کوی لاله رخان هر که عشقباز آید - امید نیست که دیگر به عقل بازآید

    سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۹:بدین امید به سر شد دریغ عمر عزیز - که آنچه در دلم است از درم فراز آید


  53. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۰:بسکه در صورت زیبای تو حیران بودم - غافل از شیوۀ بدعهدی خوبان بودم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۹:آمدی وه که چه مشتاق و پریشان بودم - تا برفتی ز برم صورت بی‌جان بودم

    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۰:عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم - شاکر نعمت و پرورده احسان بودم


  54. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۸:جدا ز گوشۀ چشم تو گوشۀ نگزیدم - که با خیال تو هر ساعتش بخون نکشیدم

    نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۶۵:هزار شانه به زلف نگار خویش کشیدم - ز ازدحام دل خویش در میانه ندیدم


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۱:دو هفته می‌گذرد کان مه دوهفته ندیدم - به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم


  55. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۲۹:المنه الله که می وصل بجام است - کار من و ساقی همه بر وفق مرام است


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:بر من که صبوحی زده‌ام خرقه حرام است - ای مجلسیان راه خرابات کدام است


  56. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۰:ای برازنده به بالای تو تشریف خدائی - به چه نامیت بخوانم نه خدائی نه جدائی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹:من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی - عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی


  57. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۳۵:هان ای معلم تا کی باکراه - محبوس تا شام در مکتب آن ماه


    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۶:نه سرو توان گفت و نه خورشید و نه ماه - آه از تو که در وصف نمی‌آیی آه


  58. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۵۰:همقطاران رفت ما ماندیم خاک کوی دوست - دیگران را کعبه مقصد بود ما را روی دوست


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۷:صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست - بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست


  59. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۷۷:در ره بادیه کردیم سراغی تو بسی - واقف از کعبۀ کوی تو ندیدیم کسی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۰:گر درون سوخته‌ای با تو برآرد نفسی - چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی


  60. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۰:ای زلف ز بسکه خود پریشانی - آشفتگی دلم نمیدانی


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۲:جمعی که تو در میان ایشانی - زآن جمع به در بود پریشانی


  61. نیر تبریزی » سایر اشعار » شمارهٔ ۸۴:پی تیر نگاهی چند گیرم دامنت زخمی - که آفت‌هاست در تأخیر و جان بر مرگ مستعجل


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۵:گرم بازآمدی محبوب سیم اندام سنگین دل - گل از خارم برآوردی و خار از پا و پا از گل


  62. نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۵:ای ز داغ تو روان خون دل از دیدۀ حور - بی تو عالم همه ماتم‌گده تا نفخهٔ صور


    سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲:به فلک می‌رسد از روی چو خورشید تو نور - قل هو الله احد چشم بد از روی تو دور


  63. نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۵ - رباعیات در مدح حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم:ای محرم پردۀ نهان خامۀ راز - وی هشته رسل به درگهت روی نیاز


    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۱:تا سر نکنم در سرت ای مایهٔ ناز - کوته نکنم ز دامنت دست نیاز

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:نامردم اگر زنم سر از مهر تو باز - خواهی بکشم به هجر و خواهی بنواز


  64. نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۲۹:از نقطۀ توحید کسی آگاه است - کاور با حد زمیم احمد راهست


    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸:آن یار که عهدِ دوستاری بشکست - می‌رفت و منش گرفته دامان در دست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:شبها گذرد که دیده نتوانم بست - مردم همه از خواب و من از فکر تو مست

    سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰:هشیار سری بود ز سودای تو مست - خوش آنکه ز روی تو دلش رفت ز دست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱:آن کیست که دل نهاد و فارغ بنشست - پنداشت که مهلتی و تأخیری هست

    سعدی » مواعظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:تدبیر صواب از دل خوش باید جست - سرمایهٔ عافیت کفافست نخست

    سعدی » مواعظ » مفردات » شمارهٔ ۲:خیری که برآیدت به توفیق از دست - در حق کسی کن که درو خیری هست


  65. نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۶۰ - مرحوم آخوند ملا محمد حجه اسلام پدر نیر طاب ثراهما:کرد خور عشق دوست از افق دل ظهور - ساحت جانرا گرفت پرتو الله نور


    سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۲۷:کس نتواند گرفت دامن دولت به زور - کوشش بی فایده‌ست وسمه بر ابروی کور



sunny dark_mode