شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اولِ شب درِ صبح باز باشد
عجب است اگر توانم که سفر کنم ز دستت
به کجا رود کبوتر که اسیر باز باشد
ز محبتت نخواهم که نظر کنم به رویت
که محب صادق آن است که پاکباز باشد
به کرشمهٔ عنایت نگهی به سوی ما کن
که دعای دردمندان ز سرِ نیاز باشد
سخنی که نیست طاقت که ز خویشتن بپوشم
به کدام دوست گویم که محل راز باشد
چه نماز باشد آن را که تو در خیال باشی
تو صنم نمیگذاری که مرا نماز باشد
نه چنین حساب کردم چو تو دوست میگرفتم
که ثنا و حمد گوییم و جفا و ناز باشد
دگرش چو بازبینی غم دل مگوی سعدی
که شب وصال کوتاه و سخن دراز باشد
قدمی که برگرفتی به وفا و عهد یاران
اگر از بلا بترسی قدم مَجاز باشد



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف حال عاشقانی میپردازد که در انتظار محبوب خود هستند. او میگوید شبهای عاشقان بسیار طولانی و دشوار است و تنها آمدن محبوب میتواند آنها را خوشحال کند. عشق و محبت او آنقدر عمیق است که به هیچ دلیلی نمیتواند از محبوب خود جدا شود. شاعر اعتراف میکند که اگرچه عاشق است، اما نمیخواهد به چهره محبوب نگاه کند، زیرا عشق واقعی در پاکباختگی است. او از محبوب میخواهد نگاهی به سوی او بیندازد تا دعای عاشقان برآورده شود. همچنین شاعر به این نکته اشاره میکند که عشق واقعی نمیتواند در غیاب محبوب به درستی عبادت شود و در نهایت میگوید که هیچ امیدی به وفاداری و دوستی که به همراه ناز و جفا باشد، ندارد. غم و درد دل عاشقان در شب وصال، بهخصوص وقتی کوتاه است، بسیار بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: شب برای عاشقان دلباخته چقدر طولانی و سخت است! تو بیا تا از ابتدای شب تا صبح، دلهای عاشق آرام گیرد و صبحی تازه آغاز شود.
معنی: عجیب است اگر بتوانم از دست تو رها شده و از کویت هر جای دیگری بروم. به راستی کبوتری که اسیر چنگال عقاب است به کجا میتواند بگریزد؟ - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: از عشق تو نمیخواهم که به چهرهات نگاه کنم، زیرا عاشق واقعی کسی است که بدون هیچ خواستهای از محبوبش، پاک و بیغرض باشد.
معنی: با غمزهای از روی لطف و عنایت به جانب ما بنگر؛ زیرا دردمندان عشق از سر نیاز معشوق را میطلبند. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: اگر نتوانم حس و احساسم را از خودم پنهان کنم، به کدام دوستی میتوانم بگویم که قابلیت شنیدن رازها را داشته باشد؟
معنی: اگر تو در خیال کسی آیی نماز او نماز درستی نخواهد بود. تو زیباروی همیشه در خیال منی و نمیگذاری نمازم با حضور دل باشد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
هوش مصنوعی: من فکر نمیکردم که وقتی تو را به عنوان دوست انتخاب میکنم، باید فقط از تو تمجید کنم و دردسرها و ناز و ملامت را تحمل کنم.
معنی: ای سعدی، اگر بار دیگر او را دیدی غم دلت را با او در میان منه؛ زیرا شب وصال کوتاه و حرف و حدیث برخاسته طولانی و حیف است که شب به جای پرداختن به یار با حدیث بگذرد. - منبع: شرح غزلهای سعدی
معنی: اگر در راه دوست گام میزنی نباید از بلا واهمهای داشته باشی؛ زیرا در آن صورت قدم در راه دوست نهادن حقیقی نخواهد بود. - منبع: شرح غزلهای سعدی / دکتر محمدرضا برزگر خالقی / دکتر تورج عقدایی
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ز نیازمندی من، گرش احتراز باشد
نکنم ازو شکایت، که گناه ناز باشد
به دل پر از شکایت، سر حرف باز کردم
تو مدار گوش با من، که سخن دراز باشد
ز گلی فتاده گویا، به دل تو خارخاری
[...]
نسزد چنین جمالی به حجاب ناز باشد
درِ دولت است بگذار همیشه باز باشد
اگرش ببینی ای دل گلههای زلف او را
برِ او مگوی ترسم که سخن دراز باشد
سر و عقل و جان و دینم همه پاک بردی و غم
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.