ای جوان کاین همه آتش زنیم بر دل و ریش
سینه از آه به تنگ است بیندیش ز خویش
نظری کار مرا ساخت مرنجان بازو
ای کماندار که بر دل زنیم این همه نیش
گله از بخت ندارم چو تو محبوب منی
برتر از سلطنت از بخت چه خواهد درویش
عشق با عقل من آن کرد که بادی به غبار
هجر با جان من آن کرد که سیلی به حشیش
ترک چشمت کشد ار تیغ به رویت چه عجب
مست چون تیغ برآهیخت چه بیگانه چه خویش
سر کویی که شتر گم شود آنجا به قطار
من دلی گمشده میجویم از آن زلف پریش
خون به دست آر که کار دلم از کار گذشت
همه با ناز و تعلل نرود کار ز پیش
چند کارم همه از دور به ایما گذرد
دل حسرتزده کم زوی ترا حوصله پیش
نیّرا دل به یکی بند ز باقی بگسل
پای زن بر سر افسانۀ هفتاد و دو کیش
وارث تاج ولایت که پس از احمد پاک
اوست ناموس جهان داور و باقی همه میش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا تو آن خیش ببستی به سر اندر، پسرا
بر دلم گشت فزون از عدد ریشهش ریش
ماهرویا، به سر خویش، تو آن خیش مبند
نشنیدی که کند ماه تبه جامهٔ خیش ؟
رزبان تاختنی کرد به شهر از رز خویش
در رز بست به زنجیر و به قفل از پس و پیش
بود یک هفته به نزدیکی بیگانه و خویش
ز آرزوی بچهٔ رز، دل او خسته و ریش
این منم یافته مقصود و مراد دل خویش
با حوادث شده بیگانه و با دولت خویش
وین منم دیده و دل کرده پس از چندین سال
روشن و شاد به دیدار ولینعمت خویش
صدر اسلام عمادالدینْ بوبکر که هست
[...]
گردن افراشتهام بر فلک از طالع خویش
کاین منم با تو گرفته ره صحرا در پیش
عمرها بودهام اندر طلبت چاره کنان
سالها گشتهام از دست تو دستان اندیش
پایم امروز فرورفت به گنجینه کام
[...]
اشتیاقی به مرادی نفروشد درویش
ور بود تشنه جگر چشمهٔ حیوان در پیش
لذت آب ز سیراب نباید پرسید
این سخن خوش بود از تشنه جیحون اندیش
ذوق آن حال کسی راست که از نوش وصال
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.