انس من ایشیخ با می است و دف و عود
می نتوان کرد ترک عادت معهود
میدهد امشب نوید مرغ سلیمان
مطرب شیرین زبان به نغمه داود
ساقی مجلس گشود زلف سمن سا
مجلسیان پر کنید دامن مقصود
ملک جهان گو مباش که پر کرد
دولت وصل ایاز دیدۀ محمود
چشم زلیخا گر اینجمال ببیند
یوسف خود را دهد بدرهم معدود
محتسبا باش تا رسم بخرابات
خرده مینا بدست و خرقۀ می آلود
خیز که خفتی و رفت قافله صبح
نوبت نالیدنست ایدل خوشنود
واله پروانه ام که تا بر معشوق
بال و پر خویشتن نسوخت نیاسود
مطرب خوشگو ز طبع روشن نیرّ
باز کش امشب بتار لؤلؤ منضود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بار خدای جهان خلیفهٔ معبود
نیکو مولود و نیک طالع مولود
گویی محمود بود بیش ز مسعود؟
نینی مسعود هست بیش ز محمود
مطرب مجلس بساز زمزمهٔ عود
خادم ایوان بسوز مجمرهٔ عود
قرعهٔ همت برآمد آیت رحمت
یار درآمد ز در به طالع مسعود
دوست به دنیا و آخرت نتوان داد
[...]
جزع یمانش شد از شبه گهر آمود
دیده نم آرد چو گشت خانه پر از دود
گفتمش از خط جمال حسن بکاهد
روشنی ماه در سواد شب افزود
جام سفالینه هست و کنج خرابات
[...]
طالع مسعود چیست طلعت محمود
شکر که تنها مراست طالع مسعود
چند دهی زاهدا به خلد فریبم
طلعت محمود به ز جنت موعود
ما به تو مستظهریم از همه عالم
[...]
ساقی مجلس گشود زلف سمن سود
مجلسیان پر کنید دامن مقصود
حسن تو روز رخ ایاز سیه کرد
مژده برای باد صبحگاه بمعمود
چشم زلیخا گر اینجمال به بند
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.