در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها ادیب الممالک مصرع یا بیتی از خاقانی را عیناً نقل قول کرده است:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷ :: خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - در شکایت و عزلت و تخلص به نعت پیامبر بزرگوار
ادیب الممالک (بیت ۶۶): هم از خاقانی شروانی است این - ضماندار سلامت شد دل من
خاقانی (بیت ۱): ضماندار سلامت شد دل من - که دار الملک عزلت ساخت مسکن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰ :: خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم
ادیب الممالک (بیت ۵۵): گر تیغ علی فرق عدو یکسره بشکافت - البرز شکافی تو اگر گرز گرائی
خاقانی (بیت ۴۱): گر تیغ علی فرق سری یک سره بشکافت - البرز شکافی تو اگر گرز گرائی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در حماسه و نکوهش زمامداران ایران هنگام توپ بستن سپاهیان تزاری روس به بارگاه امام هشتم فرماید:تا به دارالملک عزلت گشتهام فرمانروا - تاج فقرم ساخت بر تخت قناعت پادشا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲ - در نکوهش خطیبان بی زبان آغاز مشروطیت فرماید:«بوالعنبس »:بود «بوالعنبس » خطیب فحل و شیخ نامور - بر خلایق پیشوا بر مسلمین فرمان روا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نقل از روزنامه ادب سال سوم شمارهٔ سوم صفحه بیست و چهارم:ملک تجرید است بنگاهم که از روز ازل - عزلت آنجا پیشکار است و قناعت پیشوا
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹:کاشکی بودی مرا طبعی چو قلزم در خروش - کاشکی بودی مرا فکری چو مینو با صفا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در یکتاپرستی و ستایش حضرت خاتم الانبیاء:جوشن صورت برون کن در صف مردان درآ - دل طلب کز دار ملک دل توان شد پادشا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - مطلع دوم:کار من بالا نمیگیرد در این شیب بلا - در مضیق حادثاتم بستهٔ بند عنا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مباهات و نکوهش حسودان:نیست اقلیم سخن را بهتر از من پادشا - در جهان، ملک سخنراندن مسلّم شد مرا
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - این قصیدهٔ را ارتجالا در مدح شروان شاه منوچهر و صفت شکارگاه او و بنای بند باقلانی سروده است:از سر زلف تو بوئی سر به مهر آمد به ما - جان به استقبال شد کای مهد جانها تا کجا
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - کنگره آسمان در برج دلو:شامگهی کز افق گشت نهان آفتاب - پرده زرین گرفت مهر ز نیلی قباب
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - تجدید مطلع:کای شه والاگهر وی مه مالکرقاب - ای پدر نامجوی ای ملک کامیاب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - این قصیدهٔ را منطق الطیر گویند مطلع اول در وصف صبح و مدح کعبه و مطلع ثانی در وصف بهار و مدح پیامبر بزرگوار:زد نفس سر به مهر صبح ملمع نقاب - خیمهٔ روحانیان کرد معنبر طناب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - مطلع دوم (منطق الطیر):رخش به هرا بتاخت بر سر صبح آفتاب - رفت به چرب آخوری گنج روان در رکاب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح خاقان اکبر شروان شاه منوچهربن فریدون و بستن سد باقلانی و التزام صبح در هر بیت:جبههٔ زرین نمود طرهٔ صبح از نقاب - خندهٔ شب گشت صبح خندهٔ صبح آفتاب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - مطلع دوم:شاهد سرمست من صبح درآمد ز خواب - کرد صراحی طلب، دید صبوحی صواب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - مطلع سوم:صبح دمان دوش خضر بر درم آمد به تاب - کرد به آواز نرم صبحک الله خطاب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - مطلع چهارم:دوش برون شد ز دلو یوسف زرین نقاب - کرد بر آهنگ صبح جای به جای انقلاب
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - قصیده:چو بانوی شب از آن زلفکان پر خم و تاب - بسود غالیه بر مشک و سیم بر سیماب
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۳ - سوگند نامه و مدح رضی الدین ابونصر نظام الملک وزیر شروان شاه:مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب - کزین رواق طنینی که میرود دریاب
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۳:ماه رمضان روی نهان کرد اگر چند - دلهای کسان را همه اندر تعب افکند
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - قصیده:لطف ملک العرش به من سایه برافکند - تا بر دل گم بوده مرا کرد خداوند
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳:شاه از تبار خویش وزیر اختیار کرد - وین اختیار نیک، شه بخت یار کرد
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در ستایش صفوة الدین بانوی شروان شاه اخستان:بانوی تاجدار مرا طوقدار کرد - طوق مرا چو تاج فلک آشکار کرد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴:چو بخت خفت و قضا چیره تیره شد اختر - زبون و زرد شود آب فضل و برگ هنر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۵ - ملحقات:از این مقدمه ز آن پس که یافت آگاهی - جناب نزهت افندی ستوده شهبندر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - انتهی:چو بی وجود خداوندگار آسایش - حرم بود بخرد و بزرگ این کشور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۷:کمال مرد بفضل است و مردمی و هنر - بویژه آنکه مر او را بود نژاد و گهر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - این چند بیت از آخر یک قصیده بدست آمد:نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو - سزای دست همایون شه بد آن گوهر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶:زلال خضر کز آن تشنه ماند اسکندر - ببین که گشته روان در کنار بحر خزر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳:چو مرد بست بفرمان کردگار کمر - هرآنچه خواهد او را عطا کند داور
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۲:هزار و سیصد و سی و سه سال کرده گذر - ز عام هجرت فخر انام و خیر بشر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۷ - در تولد دختر خود:یکی دو زایند آبستنان مادر طبع - ز من بزاد به یکباره صدهزار پسر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۹:بارها خواندم ز قول مصطفی اندر خبر - کاید آن روزی که تابد آفتاب از باختر
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - قصیده:در جهان کس نیست اندوه جهان کس مخور - کوس عزلت زن دوال رایگان کس مخور
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰:دی در هوای صحبت یاران غمگسار - زی بوستان شدم بتماشای لاله زار
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۸:پیش لب تو حلقه به گوشم بنفشهوار - لبها بنفشه رنگ ز تبهای بیقرار
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹:پیش صبا نثار کنم جان شکوفهوار - کو عقد عنبرین که شکوفه کند نثار
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - در ستایش صفوه الدین بانوی شروان شاه:ای پردهٔ معظم بانوی روزگار - ای پیش آفتاب کرم ابر سایهدار
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲:دیدم بخواب دوش درختی خجسته فر - خاکش بزیر سایه و چرخش بزیر پر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۹۲:نه مه غذای فرزند از خون حیض باشد - پس آبله بر آرد صورت شود مجدر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸:خاقانیا به تقویت دوست دل مبند - وز غصهٔ نکایت دشمن جگر مخور
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - در مرثیهٔ وحید الدین عموی خود:چون من خطر زدم به فراق از پی وحید - جان از پی وحید برآمد بدان خطر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲:به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر - به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۸:فتادهام به طلسم کشاکش تقدیر - نه گرد خانه به دوشم نه خاک دامنگیر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۵:مرا بخانه درون کودکی بسن دو سال - بود خجسته و فرخ رخ و بدیع جمال
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - مطلع ثانی:که ای سفینه دستت خزینه آمال - که ای صفیحه تیغت صحیفه آجال
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۶:امیر یا غم بدرت بکاست همچو هلال - شدی ز مویه چو موی و شدی ز ناله چو نال
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۲۸ - این قطعه را ارتجالا ساخته و به دار الخلافهٔ بغداد فرستاده است:چو آسمان ورق عهد مقتفی بنوشت - برآمد آیت مستنجد از صحیفهٔ حال
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۳:چو مرد گیرد بعد از رضا ره تسلیم - مسلم است بر او خسروی هفت اقلیم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰ - عید قربان:بیا که عید عرب جفت شد به عید عجم - رسید لشکر نوروز واضحی از پی هم
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰:زبان ناطقه کوته کن ایشکسته قلم - سیاه باش و خمش باش و سرنگون و دژم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۲ - این قطعه را در جواب قصیدهٔ رشید وطواط گفته است:ز گفتهٔ تو بجوشید طبع خاقانی - جواب داد به انصاف اگرچه دید ستم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۷:برآمد بامدادان مهر روشن - به پهنای فلک گسترد دامن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - در نکوهش بعضی از وزرای وزرانگیز آغاز مشروطیت:به ایران از اروپا گشت روشن - چراغ تربیت شمع تمدن
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۵ - در شکایت و عزلت و تخلص به نعت پیامبر بزرگوار:ضماندار سلامت شد دل من - که دار الملک عزلت ساخت مسکن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۸:مردی بر آن سزد که کند عزم را متین - نه روز و شب نیوشد بر چنگ را متین
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۱ - در تعریض بر پندار رازی:زین کلک من که سحر طرازی است راستین - دست زمانه رسات طرازی بر آستین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش حسودان:خرد پیر گفته بود که من - نکنم در سیاق شعر سخن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۴:ای خزیده درین سرای کهن - وی دمیده چو گل درون چمن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵ - تاریخ وفات میرزا حسینعلیخان فرزند نظام السلطنه:سخت باشد خزان سرو و سمن - خاصه در چشم بلبلان چمن
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۶ - در موعظه:هر که را من به مهر خواندم دوست - چون دگر کس شناخت شد دشمن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵:ز اصل پاک و نژاد بلند و طبع نکو - بدی نزاید چونانکه نیکی از بدخو
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۴۴ - ایضا در ذم خر:خر سبوی سر دره گوش خم پهلو - کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۳:به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید - که از بقا نسب ذات توست حاصل ازو
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹:تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته - خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۰ - المطلع الثانی:ای بر کمر زنار سان زلف چلیپا ریخته - لعل لب جان پرورت خون مسیحا ریخته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۱ - المطلع الثالث:آمد به صد شوخی ز در ترکی که خونها ریخته - خون دل یک شهر را چشمش به تنها ریخته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۲ - المطلع الرابع:تا میر خون دشمنان بر خاک هیجا ریخته - مریخ را از هیبتش در زهره صفرا ریخته
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۳۰:تا ساقی میخوارگان در جام صهبا ریخته - خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - در مدح ابوالفتح شروان شاه منوچهر:در کام صبح از ناف شب مشک است عمدا ریخته - گردون هزاران نرگسه از سقف مینا ریخته
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۱ - مطلع دوم:ای تیر باران غمت، خون دل ما ریخته - نگذاشت طوفان غمت، خون دلی ناریخته
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۲ - مطلع سوم:باز از تف زرین صدف، شد آب دریا ریخته - ابر نهنگ آسا ز کف، لولوی لالا ریخته
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶:مرا به روز غدیر آن پریوش دلخواه - چشاند شربتی از جام وال من والاه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۷:تبارک الله از این نغزنامهٔ دلخواه - که بر کمال نگارنده شاهد است و گواه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶ - تاریخ رحلت امیر سید عبدالله خان اتابکی شاعر معروف:دریغ کز اثر تندباد سخت سیاه - شکست گلبنی از گلشن شرف ناگاه
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۳:مرا ز روی تعصب معاندی پرسید - پدر ز روی چه معنی نداشت روح الله
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۲:دبیر ما به صفت روبه است گوا دم او - بلی هر آینه روباه را دم است گواه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۰:ای دل چو ز تن کاهی در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۷:ای دل چو ز تن کاهی و در جان بفزائی - در جلوه ز صاحبنظران هوش ربائی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۴:تبها کشم از هجر تو شبهای جدائی - تبها شودم بسته چو لبها بگشایی
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۳ - در تهنیت عید و مدح خاقان کبیر ابوالمظفر اخستان بن منوچهر بن فریدون:چون صبحدم عید کند نافه گشائی - بگشای سر خم که کند صبح نمائی
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۴ - مطلع دوم:جان پیشکشت سازم اگر پیش من آئی - دل روی نمایت دهم ار روی نمائی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۴:ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی - عید رمضان آمد بافره یزدانی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۴:ما انصف ندمانی لو انکر ادمانی - فالقهوة من شرطی لاالتوبة من شانی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - در وصف قنات عین الشرف که نیرالدوله در صحن مطهر جاری ساخته:این گهر از یم رخشنده که کان شرف است - ژرف بحریست که ماهش در و چرخش صدفست
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۷:چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را - گر کریمی و معاشر مده این چار ز دست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - ایضا از زبان چین:چینیان باک مدارید و دل آسوده شوید - هم به پیروزیتان باد و اقبال نوید
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۶:ای امیر امرای سخن و شاه سخا - به سخن مثل عطارد به سخا چون خورشید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - منچوری می گوید:در بند اسیری ندهم هرگز تن - ور تفته شوم بکوره همچون آهن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۳ - سوزن:ای یار عزیز و دلبر سیمین تن - دادم ز برایت ارمغانی سوزن
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۵:بس کور دل است این فلک بیسر و بن - زان کم نگرد به صورت آرای سخن
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷۷:خاقانی را غم نو و درد کُهُن - آورد بدین یک نفس و نیم سُخُن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:از دستبرد چرخ شنیدم که ناگهان - آسیب و درد یافته پای خدایگان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۶ - در شکایت از جهان و نعت خاتم پیغمبران:قحط وفاست در بنهٔ آخر الزمان - هان ای حکیم پردهٔ عزلت بساز هان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - در موعظه و گوشهگیری:هین کز جهان علامت انصاف شد نهان - ای دل کرانه کن ز میان خانهٔ جهان
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۷۷:بر اصفهان گذشتن من بود یک زمان - در وی شدن همان و برون آمدن همان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴ - مطایبه:ای فتنه کفر و خصم ایمان - غارتگر کافر و مسلمان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۵ - در ستایش موفق الدین عبد الغفار:ای نایب عیسی از دو مرجان - وی کرده ز آتش آب حیوان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۶ - مطلع دوم:اکنون که گشاد گل گریبان - دست من و دامن گلستان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - مطلع سوم:یعقوب دلم، ندیم احزان - یوسف صفتم، مقیم زندان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - در نکوهش تقویم نگاران تازه:اندرین همسایگی دانم یکی مردی کهن - روز و شب با جفت خود پرخاشجوی اندر سخن
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸:تا مرا سودای تو خالی نگرداند ز من - با تو ننشینم به کام خویشتن بیخویشتن
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:باشد دوشنبه موعد دیدار آن پری - میدان جان فشانی و بازار دلبری
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۵:هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری - یا راستتر ز قد تو باشد صنوبری
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶:گر قصد جان نداری، خونم چرا خوری - انصاف ده که کار ز انصاف میبری
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۸ - در مدح عز الدین امیر یوسف سپه سالار:چون یوسف سپهر چهارم ز چاه دی - آمد به دلو در طلب تخت مشتری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۰ - اندرز به سپاس:شکر کنید ای پسران وطن - تا شود این فضل و کرم بر مزید
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹۵:شب که مثال مه ذیالحجه دید - صورت طغراش ز مه برکشید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷۶ - در نعت حضرت رسالت:آن درختی که چون ز خاک برست - سایه بر هفتم آسمان گسترد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۳:مبر ای خواجه آب خاقانی - که زوال آب عمر تو ببرد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۰ - در زیر عکس منتظم الدوله مصطفی قلیخان فیروزکوهی نبشتم:بنگر جمال منتظم الدوله کافتاب - از تابش و فروغ رخش در حجاب شد
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۰ - در رثاء امام محمد بن یحیی و حادثهٔ حبس سنجر در فتنهٔ غز:آن مصر مملکت که تو دیدی خراب شد - و آن نیل مکرمت که شنیدی سراب شد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰ - مطایبه:دریغ آن ناصرالدین شاه و استبداد دورانش - عزیز حضرت سلطان امین بزم خاقانش
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:کشد مو بر تن نخجیر تیر از شوق پیکانش - به دل چون رنگ بر گل میدود زخم نمایانش
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس:دل من پیر تعلیم است و من طفل زبان دانش - دم تسلیمِ سَر عَشْر و سرِ زانو دبستانش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۲:آل عباس را به «قلب صد و سی و دو» رسید - دولت از کوشش ابومسلم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۰ - در هجو:ای شده ... چپ سلطان - ... راستی عالم هم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۱ - در مدح تاج الدین:دو گهر دان پیمبری و کرم - زاده از کان کاینات بهم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۴:بیش بیش است فضل خاقانی - دولتش کم کم آمد از عالم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۳۵:در چنین علت ای طبیب مرا - مسهلی تازه ساختی هردم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳:من که بی تاج و تخت و گنج و سپاه - در اقالیم سبعه سلطانم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۵۹:خواجه بد گویدم معاذ الله - که به بد گفتنش سخن رانم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶۰:من که خاقانیم به هیچ بدی - بد نخواهم که اوست یزدانم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۴:ساری پی دانه سیر می کرد - در دامن کوهسار و هامون
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۲:ای اهل زمانه پند گیرید - از حال فکار این جگر خون
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۸۹ - در هجو:قسم تو ریاست از ریاست - اسمی است شریف و معنیی دون
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۷:دوش گفتم بدوستی که بود - حفظ این آب و خاک بر همه دین
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۹۰ - در هجو رشید وطواط:خواجه موشی است زیر بر به کمین - گربه چشم و پلنگ خشم از کین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳۹ - تاریخ جلوس مظفرالدین شاه:تاریخ جلوس شه مظفر - آن خسرو آفتاب تمکین
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۶:ای لعل تو پردهدار پروین - وای زلف تو سایبان نسرین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۷:ای نصر خدا مرا به مقصود رسان - مگذار شوم رهین خویشان و کسان
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۶:خاقانی اگر توئی ز صافی نفسان - بر گردن کس دست به سیلی مرسان
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۸ - نکوهش احزاب سیاسی:احزاب فتاده اند در خط جنون - هر لحظه به رنگی شده چون بوقلمون
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۳ - رباعی:احزاب فتاده اند در خط جنون - هر لحظه برنگی شده چون بوقلمون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۶:خاقانی ازین چرخ سیه کاسهٔ دون - چونی تو در این گلخن خاکسترگون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۰:دل خون شد و آتش زده دارم ز درون - پیش آر میی چو خون که هست آتشگون
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۲:در کوی تو خاطری ندیدم محزون - زاهد از عقل شاد و عاشق ز جنون
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۳:ای خواجه عون سلطنه ای داوری که نیست - یک تن همال و شبه تو در صفحه زمی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد:ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا - دورانگه سپهر و سفرگاه انجمی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۳۹:ای بزم تو فروخته رایات خرمی - در شان عهدت آمده آیات محکمی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۷:خدایگانا تا کار ملک راست کنی - بپاستادی و دیری ز پای ننشستی
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۲:ز من گسستی و با دیگران بپیوستی - مرا درست شد اکنون که عهد بشکستی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۲:عمید سلطنه سردار امجد آنکه ندید - دو چشم گیتی چون او یکی سپهبد راد
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - این قطعه را در واقعهٔ حبس خویش گفته:بهشت صدرا تا دولت تو در دربست - بر آستان تو درهای آسمان بگشاد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۰ - نیز در مدح مظفرالدین شاه:کسان زخارف دنیا بدین خریدارند - تو این جهان بفروشی و نام نیک خری
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۲۹ - در مدح علاء الدین اتسز شاه خوارزم:افاق زیر خاتم خوارزم شاهی است - مانا ز بخت یافت نگین پیمبری
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۱۲ - متضمن چهار ماده تاریخ برای جشن تاجگذاری:از ادیب الممالک اندر یاد - داستانی لطیف و خوش دارم
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۴۶:آه به من میرسد ز سختی و رنج - که به جان مرگ را خریدارم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۵:داورا ای که بهنگام مدیحت بورق - بیزد از خامه مه و مهر و سهیل یمنم
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:یارب از عشق چه سرمستم و بیخویشتنم - دست گیریدم تا دست به زلفش نزنم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲۶ - ماده تاریخ دیگر هم:عبدالله راد امیر روشن دل ورای - چون عزم سفر کرد بجاوید سرای
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۰:خاقانی اگر به آرزو داری رای - نه دین به نوا داری و نه عقل به جای
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۲۱:تا بود جوانی آتش جان افزای - جان باز چو پروانه بدم شیفته رای
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۵:گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای - کز بنده شنوده باشی از روح افزای
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۸:سیمرغ وصالی ای بت عالی رای - دادی لقبم همای گیتی آرای
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۲:از شهر تو رفت خواهم ای شهرآرای - جان را به وداع کوتهی رو بنمای
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳ - انگشتر:ای وصل تو از ملک سلیمان خوشتر - دادم ز برای تو یکی انگشتر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۸:آن سرداری که لطف کرد آن دلبر - شد زینت اندامم و پیرایه بر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۰ - نیلوفر:ای ترک بدیع و دلبر سیمین بر - دادم ز برایت ارمغان نیلوفر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۴ - قرص:ای برده گرو عارضت از قرص قمر - این قرص بگیر و در صفاتش بنگر
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴:چرخ استر توسن جل سبز اندر بر - خاقانی ازین توسن بد دست حذر
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۵:خاقانی را آنکه بود سلطان هنر - چون شمع بسی نشست بر کرسی زر
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳:گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر - ننشینم تا نخایم آن شکر تر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴:انگشتر التفاتی ایدوست رسید - ایزد نکند از تو مرا قطع امید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۹ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۵۲ - سیب:ای قد تو در گلشن جان نخل امید - خطت چو بنفشه ای که در باغ دمید
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۱:دیدی که نسیم نوبهاری بوزید - ما را ز بهار ما نسیمی نرسید
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۱۹ - قبا:ای گشته قبای حسن بر قد تو راست - قدت سروی که گلشن جان آراست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲۰:زین تازه قبا که دست رنج مه ماست - پیراهن دشمن به تن از غصه قباست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳:آب جگرم به آتش غم برخاست - سوز جگرم فزود تا صبر بکاست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴:خاقانی اگر نقش دلت داغ یکی است - نانش ز جهان یا ز فلک بینمکی است
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸:خاقانی از آن ریزشِ همت که توراست - جستن ز فلک ریزهٔ روزی نه رواست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۲:ملاح که بهر ماه من مهد آراست - گفتی کشتی مرا چو کشتی شد راست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۶:در بخشش حسن آن رخ و زلفی که توراست - یک قسم فتادند چنان کهایزد خواست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۲:تا یار عنان به باد و کشتی داده است - چشمم ز غمش هزار دریا زاده است
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۲۷ - روبنده:روبنده ز من بگیر گر می شنوی - از خلق بپوش چهره هر جا که روی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۲:بر سر کنم از عشق تو خاک همه کوی - ای برده مرا آتش تو آب از روی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۳:خاقانی اگر در کف همت گروی - هان تا ز پی جاه، چو دونان ندوی
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۵:نفسم جنب غرامت است ای دلجوی - کو تیغ که غسلها توان کرد بدوی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳۷ - هندوانه:ای خال تو هندوانه اندر آتش - وی چشم تو ترکانه و رویت مهوش
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۹۱:خاقانی اگرچه خاک توست ای مهوش - چون آتش و آب و باد باشد سرکش
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۳۸:تا داد دو هندوانه آن لعبت مست - جان آمد و هندوانه بر خاک نشست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۷:چون داد ترنجم آن پری پیکر مست - یک نکته پنهان به حقیقت پیوست
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۳ - در هجو استاد رضای نجار:استاد رضا چو برد بر بازی دست - طوفان بلا تخته عمرش بشکست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۷:دستی که گرفتی سر آن زلف چو شَست - پائی که ره وصل نوشتی پیوست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۸:خاقانی را شکسته دیدی به درست - گفتی که ز چاره دست میباید شست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷:چون سوی تو نامهای نویسم ز نخست - یا از پی قاصدی کمر بندم چست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۸:نور رخ تو طلسم خورشید شکست - خورشید ز شرم سایه از خلق گسست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۹:شب چون حُلی ستاره در هم پیوست - ماهم چو ستارگان، حلیها بربست
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۸۴:خاقانی از آن شاه بتان طمع گسست - در کار شکستهای چو خود دل دربست
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۴۲ - نرگس:در باغ سحر نرگس تر دیده گشود - با چشم تواش بنای هم چشمی بود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۷:زلف تو بنفشه ار غلامی فرمود - زین روی بنفشه حلقه در گوش نمود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:چون نامهٔ تو نزد من آمد شب بود - برخواندم و زو شبی دگر کردم سود
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۹:ای بت علم سیه ز شب صبح ربود - برخیز و می صبوحی اندر ده زود
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۰ - گز:گز در بر آن جان جهان تحفه برم - یعنی که اگر شبی نیائی ببرم
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۳:آن ماه به کشتی در و من در خطرم - چون کشتی از آب دیده آسیمه سرم
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۱:ای مست لب چون شکرت دختر رز - در عرصه عشق کرده آهنگ رجز
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۸:ای چشم تو فتنهٔ فلک را قلوز - هجران تو شیر شرزه را گیرد بز
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۲ - نقل:چون نقل من دلشده زار حزین - شد نقل مجالس بر شاه و مسکین
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۷:ای دوست به ماتم چه نشینی چندین - کز ماتم تو شدیم با مرگ قرین
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۷۵:آن قرص که داده بودی ای کبک خرام - بردم به زبان همچو شکر بر بادام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۰۹:احکام شریعت است چون شارع عام - بیرون مرو از راه شریعت یک گام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۴:ای پیش تو مهر و ماه و تیر و بهرام - بر جیس و زحل، زهره حمل ثور غلام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۸:سروی است سیاه چرده آن ماه تمام - بر آب دو عارضش خطی آتش فام
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۴۷:گردون قفسی است سبز پُر چشمه چو دام - مرغان همه زین قفس پریدند مدام
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۸۳:لا حول و لا قوة الا بالله - چاقو داده است بر من آن غیرت ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۷:خاقانی و روی دل به دیوار سیاه - کز بام سپهر ملک بیرون شد ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۹۹:خاقانی را بیقلم کاتب شاه - انگِشت شد انگُشت و قلم ز آتش آه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۱:دیدم به ره آن مه خود و عید سپاه - بر بسته نقاب و نو چنین باشد ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۴:دی صبح دمان چو رفت سیاره به راه - سیارهٔ اشک ریخت صد دلو آن ماه
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰۵:گفتم پس از آن روز وصال ای دلخواه - شبهای فراقت چه دراز آمد آه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۱ - گفتار میرزا صادق خان امیری - ادیب الممالک فراهانی:آن بت شوخ چشم مه سیما - نظم فرهنگ فرس جست از ما
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴ - در شکر:من که خاقانیم به منت شاه - پشت خم کردهام ز بار عطا
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۱ - نامهای بروج به پارسی:آن ده و دو کوشک کامد خانه سیارگان - بره و گاو و دو پیکر باشد و خرچنگ دان
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۳۶:شبروی گر هست ماه است آن هم اندر آسمان - سرکشی گر هست سروست آن هم اندر بوستان
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - خاقانی درجواب ابوالفضایل احمد سیمگر گوید:الامان ای دل که وحشت زحمت آورد الامان - بر کران شو زین مغیلانگاه غولان بر کران
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۲ - نامهای بروج در دساتیر:شت جی افرام در دساتیرش - از بروج این چنین کند تعبیر
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - در مذمت کیمیاگری و صنعت اکسیر:علم دین کیمیاست خاقانی - کیمیائی سزای گنج ضمیر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۸ - هفت اندام مردم نمازی:ترا باید که هفت اندام هنگام نماز اندر - فروسایی به خاک تیره در کیش مسلمانی
خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۱ - در موعظه و حکمت و مرثیهٔ امام ناصر الدین ابراهیم:نثار اشک من هر شب شکر ریزی است پنهانی - که همت را زناشوئی است از زانو و پیشانی
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۰ - فرجودهای پنجگانه اشوزرتشت:پنج «فرجود» پدید آمده از شَت زرتشت - که به پیغمبریاش راست بُوَد پنج گواه
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰۰:من که خاقانیم این مایه صفا یافتهام - که به دل در حق بدخواه شدم نیکی خواه
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۳۱ - یشتهای اوستا:نام نه یشتی که زرتشت اشوی پاک زاد - در اوستا برنهاد از دانش و فرهنگ و داد
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:دوست مرا رطلِ عشق، تا خط بغداد داد - لاجرم از خطِ صبر کار برون اوفتاد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱ - راجع بعباس نام:عباسی ما رواج شاهی دارد - در کشور حسن کج کلاهی دارد
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۰۰:درویش که اخلاق الهی دارد - در ملک وجود پادشاهی دارد
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۲۷:دانا که بود بنزد مردم هشیار - آنکه به بیهوده هیچ می نکند کار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۳:خاقانی ازین خانه و خوان غدار - برخیز و به خانیان کلیدش بسپار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۶:خاقانی اگر یار نماید رخسار - رخسار چو زر به ناخنان خسته مدار
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۸:خاقانی ازین مختصران دست بدار - در کار شگرف همتی دست برآر
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۰:دانی ز چه یک نام حق آمد غفار - یعنی که به مجرمان عاصی رحم آر
-
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۴۲:هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - هزار سال دیگر تا به شهر انسانی
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۴۷ - در هجو رشید الدین وطواط:رشیدکا ز تهی مغزی و سبک خردی - پری به پوست همی دان که بس گران جانی


