گنجور

 
ادیب الممالک

این گهر از یم رخشنده که کان شرف است

ژرف بحریست که ماهش در و چرخش صدفست

اثر همت شهزاده رخشنده گهر

زاده طبع ملکزاده خورشید کف است

نیرالدوله که چون نیر اعظم در شرق

پرتو فضلش تابنده به بیت الشرفست

شد ز آمال امیران سلف برخوردار

کافتخار خلف و چشم و چراغ سلف است

خلفی بهتر ازین کار نشاید وی را

گرچه فرزند همایونش نعم الخلف است

باسکندر بگو ای خضر همایون که عبث

راه ظلمات مپو کآب حیات این طرفست

چشمه عین حیوان جاری ز سر کوی رضاست

که بهشتش صف و رضوان ز غلامان صف است

هر که زین باده کشد زنده جاوید بود

وانکه محروم دلش تیره و عمرش تلفست

منبع خیرات این روضه بود آری از آنک

مضجع پاک جگرگوشه شاه نجف است

شرف دنیا و عقبا چو ازین چشمه بزاد

نام این عین شرافت زا عین الشرفست