ز اصل پاک و نژاد بلند و طبع نکو
بدی نزاید چونانکه نیکی از بدخو
هزار مرتبه گر قند را بجوشانی
لطیف گردد و افزون شود حلاوت او
ولی درخت مغیلان ترنجبین ندهد
گرش چشانی از کوثر آب در مینو
کراگهر نبود خاصیت نمی بخشد
گر آستینش آکنده سازی از لؤلو
نه ماهتاب کند رنگ هندوئی رومی
نه آفتاب کند شکل رومیئی هندو
اگر عجوزی چون شاهدان مشکین خط
بر وی غازه نهد یا که وسمه، بر ابرو
همی بگوید روی کژ و قد کوژش
کزین دو شاهد عادل طریق صدق مجو
وگر عروسی رعنا برای مصلحتی
پلاس پوشد و اندر زند نقاب به رو
بود دو شاهد دانای راستگو او را
نخست راستی قد، دویم خم گیسو
پس از شکستن دندان و رنجه کردن کام
شود هویدا کان نقل بود و این پینو
تن لطیف چه در خزچه در عبا چه گلیم
شراب ناب چه در بط چه در قدح چه سبو
من این مقدمه زان چیدمی که این سخنان
نمایم اثبات اندر گه جدل به عدو
که شاهزاده فرخ منش امامقلی
بسوی رستاق از شهر اگر نماید رو
عجب مدار که شاهین در آشیانه خویش
همی نگردد صیاد کبک یا تیهو
از آن بساحل دریا مکان گزیده که هیچ
نهنگ تر نکند کام خویش اندر جو
بلند مرتبه شهزاده که همت وی
ز ارتفاع بگردون همی زند پهلو
نشانده مهرش از آفتاب تکمه زر
از آن سپس که گریبان چرخ کرده رفو
خدایگانا گویند کاندر این دریا
جزیره است ترا همچو روضه مینو
دران جزیره یکی کوه و اندران کهسار
با من و عیش چرد شیر بیشه با آهو
شنیده ام من و باور ندارم این گفتار
مگر کنایه شمارم حدیث این هر دو
همی بگویم کهی ز عفو و حلم تراست
محیط گشته بر آن کوه رشحه کف تو
تمام جانوران در پناه مرحمتت
همی شوند پرستش گرو ستایش گو
شنیده ام که هلاکو مراغه را بگزید
در آن بساخت سرای و عمارت و مشکو
کنون مراغه اسبان و استران توشد
مراغه ای که بدی تختگاه هولاکو
امیدوارم کاندر زمانه شاد زیئی
ابا صلابت چنگیز و حشمت منکو
سر خیامت اندر فراز چرخ فرا
بن سنانت اندر فرود خاک فرو
خدای عز و جل دولتت کند جاوید
بحق اشهد ان لا اله الا هو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به تشریحات درباره اصول نیکویی و پاکی میپردازد و بیان میکند که از نژاد خوب و روح لطیف، بدی نمیتواند پدید آید. همچنین به این نکته اشاره دارد که اگر مادهای نرم و شیرین (مانند قند) را بجوشانیم، طعم آن بهتر نمیشود، ولی درختانی که ذات خوبی ندارند، نمیتوانند چیزهای خوب تولید کنند.
در ادامه، به زیبایی و ظاهری اشاره میشود که فقط به شکل و رنگ نیست و درونی بودن و صفات واقعی مهمتر هستند. متن حاکی از آن است که حتی با ظواهر زیبا، اگر باطنی ناپاک وجود داشته باشد، نیکی نمایان نخواهد شد.
نویسنده سپس به اعلیحضرت امامقلی و مقام بلندپایه او اشاره میکند و از صفات عالی او میگوید. او بیان میکند که این مقام چون ماه و خورشید در ابر نمیماند و به همراه رحمت و محبت، همه جانوران به او گرایش دارند.
در پایان، به شهر مراغه و اهمیت آن زمان هلاکو اشاره میشود و نویسنده امیدوار است که سرزمین و حکمرانی در زمان حال، با عزت و سربلندی ادامه یابد و دولتی پایدار و جاویدان برپاشود.
هوش مصنوعی: از خانوادهی پاک و اصیل و با ویژگیهای نیکو، چیزهای بد به وجود نمیآید، همانطور که از اخلاق بد، نیکی حاصل نمیشود.
هوش مصنوعی: اگر قند را هزار بار هم بجوشانی، نرمتر میشود و شیرینیاش بیشتر میشود.
هوش مصنوعی: ولی درخت مغیلان ترنجبین نمیدهد، اگرچه چشیدهای از کوثر آب در بهشت.
هوش مصنوعی: اگر کسی به ذات خود ویژگیای نداشته باشد، حتی اگر از جواهرات و نعمتها هم پر باشد، هیچ خاصیتی به او نمیبخشد.
هوش مصنوعی: نه نور ماه باعث تغییر رنگ هندوها میشود و نه نور خورشید، شکل رومیها را به شکل هندوها در میآورد.
هوش مصنوعی: اگر زن سالخوردهای میخواهد مانند زنان جوان و زیبا که ابروهایشان را با خط مشکی و زیبا میکشند، ابروهایش را با خط یا رنگ تیره تزیین کند، این کار او هم شاید جالب باشد.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر این است که همیشه به ظاهر و شکل ناهنجار و غیرعادلانه دیگران توجه نکنید. اگر دو شاهد عادل وجود دارند، باید از آنان در راه حقیقت و صداقت استفاده کرد و به آنها توجه داشت، نه به ظواهر و شکلهای نامناسب.
هوش مصنوعی: اگر عروسی زیبا به خاطر مصلحتی لباس زردی بپوشد و در خانه نقابی بر صورت بزند...
هوش مصنوعی: او دو شاهد دارد که به حقیقت او را میسنجند؛ یکی راستی قد اوست و دیگری خم موهایش.
هوش مصنوعی: بعد از اینکه دندان شکسته میشود و زحمت و درد کشیده میشود، روشن میشود که این نقل و این پینو (درد) در واقع چه چیزی بوده است.
هوش مصنوعی: بدن لطیف انسان، چه در لباسهای نرم و زیبا و چه در زیر عبا یا بر روی گلیم، از شراب خالص لذت میبرد، چه در بطری باشد، چه در لیوان یا سبو.
هوش مصنوعی: من این پیشزمینه را آماده کردم تا بتوانم این سخنان را در طول بحث و جدل با دشمنانم اثبات کنم.
هوش مصنوعی: اگر شاهزاده خوشنهاد امامقلی از شهر به سوی رستاق روی کند،
هوش مصنوعی: تعجب نکن که شاهین حتی در لانهاش هم به صیاد کبک یا تیهو نگاه نمیکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس در محلی که دور از دریا و بدون خطر نهنگها است، نمیتواند به راحتی لذت ببرد و از زندگیاش بهرهمند شود.
هوش مصنوعی: شهزادهای بلندمرتبه که تلاش و ارادهاش به اندازهای است که به آسمان میزند و خود را به اوج میرساند.
هوش مصنوعی: خورشید را به عنوان نماد عشق و زیبایی در نظر گرفته و از آن به عنوان دکمهای زرین یاد میکند که بر روی گریبان آسمان دوخته شده است. این تصویر به تزیین و زینت بخشیدن به جهان اشاره دارد که با وجود مشکلات و چالشها، زیبایی و عشق همچنان در آن حضور دارند.
هوش مصنوعی: میگویند در این دریا جزیرهای وجود دارد که شبیه باغ بهشت است، و تو را به یاد آن میاندازد.
هوش مصنوعی: در آن جزیره، کوهی وجود دارد و در بین آن کوهها، من و لذت از زندگی چون شیر جنگل در کنار آهو هستیم.
هوش مصنوعی: من چیزی شنیدهام که به آن یقین ندارم، مگر اینکه این را به عنوان یک کنایه یا اشاره از جانب تو در نظر بگیرم.
هوش مصنوعی: همیشه میگویم که عفو و بردباری تو، مانند سایهای بر کوهی گسترده شده است و آن را پر از نرمش و لطافت کرده است.
هوش مصنوعی: همه جانوران تحت حمایت لطف و رحم تو قرار دارند و در این حالت، به ستایش و پرستش تو مشغولند.
هوش مصنوعی: شنیدهام که هلاکو، مراغه را انتخاب کرد و در آنجا بنایی و ساختمانهایی را بنا کرد.
هوش مصنوعی: اکنون مراغه پر از اسبها و استرهاست، مراغهای که زمانی محل حکومت هولاکو بود.
هوش مصنوعی: امیدوارم که در این دوران تو با شادی زندگی کنی، همانطور که چنگیز با قدرت و منکو با عظمت خود شناخته شدهاند.
هوش مصنوعی: در اوج وجود تو، آسمان بر روی سرت قرار دارد و تو در حالی که در خاک هستی، بر زمین فرود آمدهای.
هوش مصنوعی: خدای بزرگ و باعظمت، موفقیت و قدرتت را همیشگی کند. شهادت میدهم که جز او هیچ معبودی نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خری سبوی سرو روده گوش و خم پهلو
کماسه پشت و کدو گردن و تکاو گلو
چو آمد آید با او سبوی و روده و خم
چو شد کماسه رود با وی و تگا و کدو
خری سرش ز خری چون کدوی بیدانه
[...]
کمان شدم ز غم عشق آن کمان ابرو
که هست زیر لب لعل فام او لؤلو
غم فراق تو بندی نهاد بر پایم
که بر ندارم دست از دل و سر از زانو
ز مهر خسته عشقش بود تن زاهد
[...]
به نسبت از تو پیمبر بنازد ای سید
که از بقا نسب ذات توست حاصل ازو
عزیز ز تو کس نیست بر پیمبر از آنک
سلالهٔ گل اوئی و لالهٔ گل او
هزار بار کشیدهست عشقِ کافرخو
شبم ز بام به حجره، ز حجره تا سر کو
شب آن چنان به گاه آمده که هی برخیز
گرفته گوش مرا سخت همچو گوش سبو
ز هرچه پُر کندم، من سبوی تسلیمم
[...]
خدایگانا در ملک شرع معجز تو
شکست بند طلسم زمانه جادو
زبیم پاس تو در مرغزار ملک جهان
که شیر محترز است از چراگه آهو
همای معدلتت سایه آنچنان افکند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.