گنجور

 
ادیب الممالک

شت جی افرام در دساتیرش

از بروج این چنین کند تعبیر

بره و گاو باد و پیکردان

گات و کام است و نیز «دام سریر»

باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود

همچو «هرچنگ » و «شار» و «ادشه » نویر

هم ترازو است بی گمان تولار

باز «کازام » کژدم است هژیر

پس کمان شد «کمار» و «مزد» بزاست

«دال » دول است و «ریم » ماهی گیر