ای فتنه کفر و خصم ایمان
غارتگر کافر و مسلمان
دیدار تو آفت خرد شد
چو بسمله در فرار شیطان
یا زهر هلاکی از دو بادام
جانداروی مرگی از دو مرجان
حصنی است بگرد جان ز عشقت
ستوارتر از دز اسدخان
پیوسته غمت به مرگ همچون
آغاز صیام و سلخ شعبان
خواب از مژه ام گریخت چون آب
از شمر، کویر حوض سلطان
قصاب اگر خورد غم پیه
دارد بز بینوا غم جان
دشنام تو را شرف کند حرز
چون حامله حرز ام صبیان
خالت بکنار لب چو دیوی است
اندر پی خاتم سلیمان
از دست غمت به دل زنم سنگ
چون سنگ زن بلاد کاشان
زلف تو در آفتاب رویت
چون خرمت مشک شد پریشان
با باد فرستیش به هر سوی
همچون بوجار دشت لنجان
دیدی بذغال روسیاهی
ماند از پس رفتن زمستان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تعبیرهای عمیق و象 的 کفر و ایمان پرداخته و از غم و حزن ناشی از عشق صحبت میکند. او عشق را به عنوان قوتی توصیف میکند که حتی میتواند موجب مرگ شود و غم آن چنان است که خواب را از چشمش میرباید. غم عشق به سبک و سیاقی اشاره دارد که با مرگ و مشقات زندگی گره خورده و به محبتی عمیق و بیپایان تبدیل میشود. در کل، این شعر تجلی احساسات متناقض عشق و درد است که با توصیفهای زیبا به تصویر کشیده شده است.
هوش مصنوعی: ای فتنهای که ایمان را در خطر انداختهای و به دشمن کافران و مؤمنان تبدیل شدهای، تو همچون دزد هستی که هم مسلمان و هم کافر را به نابودی میکشانی.
هوش مصنوعی: دیدار تو همچون ذکر آرامشبخش، در دل انسان خرد را از دست میدهد و مانند بسمالله، شیطان را به فرار وامیدارد.
هوش مصنوعی: این بیت به اشاره به اثرات منفی و مرگبار برخی چیزها دارد. دو بادام میتواند نمادی از چیزی خطرناک باشد که ممکن است به نظر بیضرر برسد، اما در واقع میتواند عواقب وخیمی داشته باشد. دو مرجان نیز ممکن است نشان دهنده زیبایی ظاهری باشد که در عین حال میتواند به مرگ یا آسیب منجر شود. به طور کلی، چنین تصوری از تضاد میان ظاهری زیبا و یک خطر واقعی به مخاطب منتقل میشود.
هوش مصنوعی: جانم به عشق تو مانند دژی است محکم و استوار که از دژهای معروف و مستحکم نیز قویتر است.
هوش مصنوعی: غم تو همیشه مثل شروع ماه رمضان و پایان شعبان است.
هوش مصنوعی: چشمم خسته و بیخواب است و مانند آبی که در کویر تبخیر میشود، خواب از چشمانم فرار کرده است.
هوش مصنوعی: اگر قصاب غم و اندوهی داشته باشد، در دل او فقط درد و رنج بز بیچارهای را میبیند که جانش در خطر است.
هوش مصنوعی: دشنامهای تو برای من ارزشی نخواهد داشت، همچنان که جنین در شکم مادرش هیچ ارزشی در مقابل حرز ندارد.
هوش مصنوعی: حضور تو در کنار لب همانند وجود دیوی است که در پی یافتن انگشتری سلیمان میگردد.
هوش مصنوعی: از شدت غم تو، دلم را تا جایی میزنم که مثل سنگ سخت و بیاحساس شود، همانطور که سنگزنان در کاشان سنگها را سخت میزنند.
هوش مصنوعی: زلفهای تو در زیر نور چهرهات مانند عطر مشک پراکنده شده و به زیبایی جلوه میکند.
هوش مصنوعی: با باد او را به هر جایی میفرستی، مثل بوجارهای دشت لنجان که به اطراف میبرند.
هوش مصنوعی: به یاد داری که بعد از گذشت زمستان، اثرات سیاه و کثیف بر جا میماند؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر جانور و نبات و ارکان
سالار که کردت ای سخندان؟
وز خاک سیه برون که آورد
این نعمت بیکران و الوان؟
خوانی است زمین پر ز نعمت
[...]
آبان روز است روز آبان
خرم گردان به آب رز جان
بنشین به نشاط و دوستان را
ای دوست به عز و ناز بنشان
تا باده خوریم و شاد باشیم
[...]
آدینه و صبح و عید قربان
فرخنده گشاد هر سه یزدان
بر ناصر دین و تاج ملت
شاه عجم و پناه ایران
سنجر که نهیب خنجر او
[...]
دین را حرمیست در خراسان
دشوار ترا به محشر آسان
از معجزههای شرع احمد
از حجتهای دین یزدان
همواره رهش مسیر حاجت
[...]
ای روی تو آفتاب تابان
بردی دل و نیست بر تو تاوان
تو آفت جانی و جهانی
نام تو نهادهاند جانان
چون عهد تو پشت من شکسته
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.