ادیب الممالک
»
دیوان اشعار
»
غزلیات
»
شمارهٔ ۱۱۶ - تاریخ رحلت امیر سید عبدالله خان اتابکی شاعر معروف
دریغ کز اثر تندباد سخت سیاه
شکست گلبنی از گلشن شرف ناگاه
ز خاندان نبی هم زدودمان صفی
برفت مردی دانش پژوه و کارآگاه
جهان فضل و محامد سپهر هوش و ادب
ابوالمفاخر و المجد امیر عبدالله
امیر داشت تخلص که از کمال و هنر
همیشه بر درش استاده بود خبل و سپاه
بروز نیمه شعبان برات خلد و بقا
گرفت و در صف مینو قدم نهاده براه
ز ماتمش قد تیر دبیر شد چو کمان
نمود اطلس نیلی فلک پرند سیاه
ستاره گفت عفی الله عن جرائمه
سپهر گفت سقی الله تربه و ثراه
برای سال وفاتش امیری ازیم طبع
کشید مصرع نغزی مناسب و دلخواه
فقال ضم به آخر الفراق و قل
لقد فقدت امیرالکلام عبدالله
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به سوگ امیر عبدالله، فردی با دانش و فضل، مینویسد که ناگهان بر اثر طوفانی سخت از دنیا رفته است. شاعر اشاره میکند که او از خاندان نبی و شخصیت برجستهای در علم و ادب بوده و در روز نیمه شعبان به دیار باقی رفته است. مرگ او تأثیر زیادی بر جهان ادب گذاشته و شاعر با بیان احساسات خود، فقدان او را به شکلی عمیق و غمانگیز ابراز میکند. نهایتاً، شاعر از فراغ او به عنوان «امیرالکلام» یاد میکند و فقدانش را از دست دادن یک شخصیت بزرگ و ارزنده میداند.
هوش مصنوعی: متاسفانه طوفان شدیدی باعث نابودی گلهای زیبا و معطر در باغ شده و به ناگاه زیبایی و شکوه آن باغ را تحت تأثیر قرار داده است.
هوش مصنوعی: از خانواده نبی، شخصی پاک و نیکو سرشت به جهان رفت؛ مردی که به علم و دانش علاقهمند و جستجوگر بود.
هوش مصنوعی: جهان پر از فضیلتها و برتریهاست و امیر عبدالله نماینده هوش و ادبیات و مجد و افتخار است.
هوش مصنوعی: امیر نام مستعار یا لقب خاصی داشت که نشاندهندهی کمال و هنر او بود و همیشه در کنار او یا در دسترسش قرار داشت، مانند یک فرمانده و سپاه.
هوش مصنوعی: در نیمه شعبان، فرصتی برای دستیابی به بهشت و جاودانی به وجود آمد و قدمگذاری در راه زیباییها آغاز شد.
هوش مصنوعی: از شدت اندوهش، قد او مانند تیر کمان شده است و آسمان، با رنگ آبیاش، مانند پرندهای سیاه به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: ستاره گفت: خدا از گناهانش بگذرد. سپهر پاسخ داد: خداوند زمین و خاک او را بارور کند.
هوش مصنوعی: شخصی بزرگ و با استعداد برای سالی که او درگذشت، شعری زیبا و مناسب سرود.
هوش مصنوعی: او گفت: آخرین حرف را به فراق اضافه کن و بگو که من امیر کلام، عبدالله را از دست دادهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سماع و بادهٔ گلگون و لعبتان چو ماه
اگر فرشته ببیند دراوفتد در چاه
نظر چگونه بدوزم؟ که بهر دیدن دوست
ز خاک من همه نرگس دمد به جای گیاه
کسی که آگهی از ذوق عشق جانان یافت
[...]
به فرخی و به شادی و شاهی ایران شاه
به مهرگانی بنشست بامداد پگاه
برآن که چون بکند مهرگان به فرخ روز
به جنگ دشمن واژون کشد به سغد سپاه
به مهر ماه ز بهر نشستن و خوردن
[...]
مگر که زهره و ما هست نعت آن دلخواه
که با سعادت زهره است و باطراوت ماه
سعادتی که همه در روان گشاید طبع
طراوتی که همه بر خرد ببندد راه
اگر چه در نسب آدم آفتاب نبود
[...]
ایا بهار من و عید نیکوان سپاه
چو ماه ز ابر همی تابی از قبای سیاه
بصید رفتی و پدرام بازگشتی شام
برنگ و بوی رخ و زلف خویشتن می خواه
میئی که وقت سحر زو نسیم گیرد گل
[...]
تو زاهدی و دو زلف تو آفتاب پرست
به سجده اید شما هر دو درگه و بیگاه
چرا دو چشم تو دیبای لعل پوشیدست
اگر نپوشند ای دوست زاهدان دیباه
ز راه گمشده را زاهدان به راه آرند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.